فوتبال و خوشحاليهاي دستهجمعي ناشي از توسعه
تيم ملي فوتبال ايران در جام ملتهاي آسيا، پس از باخت ناراحتكننده به قطر با جام خداحافظي كرد تا يك بار ديگر مانند 7 تجربه قبلي طي 44سال گذشته، تيم ايران از حضور در فينال بازيها و قهرماني باز بماند.
تيم ملي فوتبال ايران در جام ملتهاي آسيا، پس از باخت ناراحتكننده به قطر با جام خداحافظي كرد تا يك بار ديگر مانند 7 تجربه قبلي طي 44سال گذشته، تيم ايران از حضور در فينال بازيها و قهرماني باز بماند. مانند بسياري از تجربههاي ديگر، شاديها و غمها در اين هستي، در آيند و روندي جاودانه قرار دارند و از پي هم ميروند و ميآيند. اما بزرگان اين سرزمين همواره اشاره به شاديها و خشنوديهايي كردهاند كه دايم و ماندني و مانا بوده و براي نسلهاي متمادي باقي ميمانند. هنگام برد ايران مقابل ژاپن در ترافيك بودم و وقتي پنالتي ايران گل شد تمام سرنشينان ماشينهاي اطرافم شروع به فرياد و خوشحالي كردند. براي لحظاتي استرس كار و خستگي را فراموش كرديم و يك شعف و غرور ملي وجودمان را فراگرفت. يك حس مشترك فارغ از نگاههاي سياسي و جناحي و اقتصادي و فرهنگي! يك احساس مشترك ملي... وقتي يك چنين صحنه زيبايي خلق شد و خنده بر لبان ايرانيان نشست با خودم فكر ميكردم در ساير روزها، بسياري از افراد در همين ترافيك مشغول لعن و نفرين به ترافيك و مسببان آن يا دعوا بر سر عبور و مرور بين لاينها و... با يكديگر هستند يا خستگي ترافيك به خستگي كاري آن روز اضافه شده و كسل و بيحوصله پشت فرمان نشستهاند. مردمي كه متاسفانه انگار هيچ برنامهاي براي شادي دسته جمعي ندارند و اينقدر تحت فشارند كه مفهوم شادي دسته جمعي را فراموش كردهاند. هر چقدر فكر ميكنم آخرين خوشحالي جمعي در ايران كي و چه زماني بوده چيزي به خاطرم نميآيد! شايد برد يك مسابقه خاص ورزشي، شايد امضاي برجام و شايد هم مسائل ديگر... اما راستش تا دلتان بخواهد غمهاي دستهجمعي را به ياد ميآورم. تنشهاي داخلي، تجمعات اعتراضي، تورم قيمتي كالاها، گراني دلار، سقوط بورس، افزايش اجارهبها، افزايش تحريمها و ... بهطور كلي نزول شاخصهاي اقتصادي و تنگي معيشت و كاهش قدرت خريد شايد مهمترين چالش و غمي باشد كه ايرانيان تقريبا هر روز با آن دست به گريبان هستند. روزي نيست كه خبر تلخي درباره كاهش ارزش پول ملي و افزايش نرخ دلار، گراني سكه، نوسانات قيمتي در اقلام مصرفي، گراني دلار، گراني اجارهبها و... مخابره نشود و كام مردم را تلخ نكند. فكر نميكنم جامعه ما هيچوقت اينقدر تحت فشار داخلي و خارجي بوده باشد و فكر نميكنم در چند سال اخير به اندازه فوتبال و شاديهاي برآمده از آن، پديدهاي توانسته باشد مردم را در مدت كوتاهي از اين سر طيف (ناراحتي) به آن سوي طيف (خوشحالي) و بالعكس پرتاب كرده باشد. در واقع فوتبال عاملي است كه ميتواند شادي را به هر ايراني هديه دهد و لبخند و شادي دروني و بيروني را در جامعه ايجاد كنيد. حالا فرض كنيد ايران جداي از فوتبال در ساير حوزهها هم بتواند به يك كشور پيشرفته بدل شده، به كرانههاي توسعه رسيده و از آن عبور كند. مثلا تصور كنيد، ايرانيان با غرور ملي ناشي از افزايش ارزش پول مليشان در دنيا روبهرو شوند! يا با غرور ملي ناشي از ارزش بالاي پاسپورت ملي، غرور ملي ناشي از فروش محصولات ايراني در بازارهاي جهاني، غرور ناشي از توسعه فضاي گردشگري در سطح بينالمللي، غرور ناشي از جايگاه معتبر سياسي در جهان و ساير نمونههايي كه بسياري از كشورهاي توسعهيافته يا در حال توسعه با آنها برخورد دارند و ايران و ايراني به دلايل گوناگون از آنها محروم هستند. واقع آن است كه شادي فوتبال، لحظهاي و ساعتي و روزانه بروز ميكند و شايد چند روز و هفتهاي ديگر فروكش كند. همانطور كه شادي پيروزي ايران برابر ژاپن كوتاه و محدود بود و به سرعت و طي چند روز با غم عميق شكست از قطر در آستانه فينال جام ملتهاي آسيا از بين رفت. شايد دوباره در ترافيك خيابانها شاهد نگاههاي خسته ايرانيان به يكديگر باشيم اما بدون ترديد شاديهايي از جنس توسعه ملي تا سالهاي سال و نسلهاي متعدد به يادگار ميماند. شيريني مستمري كه شادي را در جامعه ايراني نهادينه ميكند و هر روز را براي ايرانيان شاد و شيرين ميكند. وقتي به شادي ناشي از پيروزي به ژاپن و غم ناشي از شكست تيم ملي به قطر فكر ميكنم، ناخودآگاه به ياد شاديها و پيروزيهايي ميافتم كه مستمر و بلندمدت و ماندني هستند. شاديهايي در مسير توسعه ملي و براي همه نسلهاي اين سرزمين...