بينام و نشانها مرگشان هم به حساب نميآيد
خبر كوتاه، تلخ و شوكهكننده بود. يك پاكبان از روي پل نيايش به پايين پرتاب شد و جان سپرد. فردي كه مدعي بود ساعت ۲ نيمه شب پاكبان را ديده كه به پرچمهاي نصب شده براي دهه فجر نزديك شده و گمان كرده بود قصد اهانت يا دزديدن پرچمها را دارد علاوه بر اينكه به پليس زنگ زده بود نتوانسته بود در برابر اين اقدام سكوت كند و خودش براي مجازات به اصطلاح فرد خاطي دست به كار شده بود.
خبر كوتاه، تلخ و شوكهكننده بود. يك پاكبان از روي پل نيايش به پايين پرتاب شد و جان سپرد. فردي كه مدعي بود ساعت ۲ نيمه شب پاكبان را ديده كه به پرچمهاي نصب شده براي دهه فجر نزديك شده و گمان كرده بود قصد اهانت يا دزديدن پرچمها را دارد علاوه بر اينكه به پليس زنگ زده بود نتوانسته بود در برابر اين اقدام سكوت كند و خودش براي مجازات به اصطلاح فرد خاطي دست به كار شده بود. پاكباني كه در سياهي شب به همراه همكارانش مشغول انجام وظيفه بود تنها به دليل يك شك، جان خود را از دست داد. مساله اما ادعايي است كه قاتل براي موجه جلوه دادن اقدام اشتباه خود بيان كرده است. اين درست است كه پرچم هر كشوري براي مردم آن كشور مقدس است و نبايد كسي به آن توهين كند اما آيا اين مساله ميتواند توجيه به قتل رساندن يك انسان باشد؟ از سوي ديگر با اينكه چند روز از اين اتفاق تلخ ميگذرد هيچ نام و نشاني از جوان پاكبان منتشر نشده است. گويي اصلا وجود نداشته و كسي هم نميخواهد نام او را بداند. انگار كه مرگ بينام و نشان اصلا به حساب نميآيد چه برسد به اينكه بخواهيم از وضعيت فرد خاطي و مجازاتي كه براي او تعيين شده مطلع شويم. آن پاكبان قبل از هر چيز يك جوان ايراني بود. جواني شايد با روياها و آرزوهايي كه ميدانست با شغل پاكباني به دست نميآيند اما لقمه نان حلالي را به هر چيز ديگري ترجيح داده بود. آن پاكبان قبل از هر چيز فرزند خانوادهاي بود كه ميدانستند فرزندشان شبها وظيفه دارد تا خيابانهاي شهر را براي صبح فردا پاكيزه كند. شايد هر روز صبح مادرش با استكاني چاي منتظر پسر جوانش ميماند تا از او استقبال كند. آن پاكبان قبل از هر چيز ميتوانست همسر و پدر يك خانواده باشد. ما هيچ چيز در مورد او نميدانيم اما در مورد انسان بودن او و حق حيات داشتنش شكي باقي نيست. اينكه يك نفر به هر دليلي و با هر توجيهي جان انسان ديگري را بگيرد براي هيچ كس قابل قبول نيست. اما اينكه يك نفر به اين سادگي و بر اساس رفتار شتابزده و عجولانه فرد ديگري جان خود را از دست بدهد و با اينكه كشته شدنش به سرخط خبرها رسيده همچنان گمنام باقي بماند هم براي هيچكس قابل قبول نخواهد بود. اصلا چرا مسوولان شهرداري در رابطه با اين اتفاق تلخ هيچ عكس العملي نشان ندادهاند. اين افراد وقتي به استخدام شهرداري در ميآيند آيا حفاظت از جانشان وظيفه اين ارگان عريض و طويل نيست؟ چرا هيچ كدام از مسوولان به سراغ خانواده اين پاكبان نرفتهاند و اگر رفتهاند چرا مانند هميشه كه در لحظات تلخ و سخت سيل و زلزله در منطقه حاضر ميشوند و عكس ميگيرند هيچ عكسي از آنها منتشر نشده است. آن پاكبان يك انسان بود. او حق زندگي داشت. قاتل او كه فكر ميكند ميتواند با توجيه اينكه فكر ميكرده او به پرچم بيحرمتي كرده دست به قتلش زده بايد بفهمد كه چنين توجيهي جايي در قانون ندارد. خانواده اين پاكبان بايد اجازه داشته باشند تا در دادگاهي منصفانه شاهد مجازات شدن قاتل فرزندشان باشند. اما در اين بين مردم همچنان چشم انتظار دانستن نام و نشان اين پاكبان بينشان هستند. كاري كه مسوولان بايد هر چه زودتر آن را انجام دهند.