گزينههاي جذاب براي پولهاي داغ
جذابترين گزينهها براي جذب نقدينگيها سرگردان (پول داغ) در اقتصاد ايران كدام بازارها هستند؟ اين پرسش اين روزها كه موضوع پرداخت سودهاي فزاينده در برخي حوزهها مطرح است، براي بسياري از تحليلگران به موضوع مهمي بدل شده است.
جذابترين گزينهها براي جذب نقدينگيها سرگردان (پول داغ) در اقتصاد ايران كدام بازارها هستند؟ اين پرسش اين روزها كه موضوع پرداخت سودهاي فزاينده در برخي حوزهها مطرح است، براي بسياري از تحليلگران به موضوع مهمي بدل شده است. اصولا پول داغ به پولهاي سرگرداني گفته ميشود كه بين بازارها به صورت كوتاهمدت به اميد دريافت سود بيشتر جابهجا ميشود. مثلا پولي كه از «بانكهاي با پرداخت سودِ پايين» خارج ميشود و وارد بازار ارز و طلا و كريپتو كارنسي و... ميشود، پول داغ محسوب ميشوند. اين پولها ميتوانند حتي در يك بازار مشخص هم جابهجا شوند براي مثال از حسابهاي سپردهگذاري بلندمدت با نرخ سود پايين، خارج و وارد حسابهاي سپردهگذاري كوتاهمدت با نرخ سود بالاتر شوند. ميتواند از بازار پول به بازار ارز برود يا از سرمايهگذاري در بازار مسكن به بازار خودرو. حتي ميتواند از يك كشور به كشور ديگري برود. سال ۲۰۰۸ به دليل بحران مالي و كاهش ۲ درصدي نرخ بهره توسط فدرال رزرو امريكا، و نرخ بهره بيش از ۴ درصدي در چين، پولهاي زيادي از امريكا روانه چين شد. در ادامه چين هم در كنترل آن از طريق انتشار اوراق ناموفق بود كه در نهايت منجر به تورم مواد غذايي شد. هر چه افق سرمايهگذاري بلندمدت مخدوشتر باشد و امنيت سرمايهگذاري بلندمدت در خطر باشد، «نسبتِ پول داغ به سپردههاي بلندمدت بيشتر» ميشود به عبارت ديگر افراد بيشتري تشويق ميشوند تا پول خود را از سرمايهگذاريهاي بلندمدت خارج كنند و دست به سرمايهگذاريهاي كوتاهمدت بزنند. اثرات تخريبي پول داغ را در بازارهاي بورس ۹۹، خودرو، آپارتمان و... ديدهايم و اين چرخه چند سال يك بار تكرار ميشود. پولهاي داغ عمدتا اثرات تخريبي دارند و دولتها براي كنترل آن عمدتا دست به انتشار اوراق با سود بالا ميكنند، همان طور كه دولت ايران هم براي جذب پولهاي داغ ايده فروش اوراق با سود 30 درصدي را دنبال ميكند. اما اين يك مُسكن موقتي است و فقط به فربه شدن بيشتر اين پول داغ منجر ميشود و قدرت تخريب آن را بالاتر خواهد برد. اما بازار جذاب براي هدايت اين نوع پول در يك اقتصاد كدام بازار است؟ در بسياري از كشورها بازار سرمايه نقش كنترلي مهمي در هدايت پول داغ دارد و اخيرا هم بازار كريپتو كارنسي بخشي از اين پولهاي پرريسك را به خود جذب كرده است تا اثرات تخريبي آن در بازارهاي ديگر كاهش يابد. بازار بورس ما هم ميتواند در سال ۱۴۰۳ به شكل متفاوتتري اين نقش را براي اقتصاد كشور ايفا كند اما پرسشي كه با اين توضيحات شكل ميگيرد آن است كه چرا بورس ۱۴۰۳ متفاوتتر از سالهاي قبل است؟ در سال ۹۹ بورس تهران شاهد هجوم پول داغ بود كه در تاريخ بورس بيسابقه بود. نهادهاي عرضهكننده سهام نظير حقوقيهاي سهم و بازارگردانها و... بسيار اندك و محدود بودند و شركتها نيز برنامهاي براي افزايش سرمايه نداشتند. شناوري شركتها بسيار اندك بود و جوابگوي تقاضاي بازار نبود. اين روند تفاوتهايي را ميان بازار بورس در سال 1403 و بازار بورس در سالهاي قبل به خصوص 99 شكل ميدهد. اما بورس ۱۴۰۳ متفاوت از سال ۱۳۹۹ است. شناوري شركتها بسيار بيشتر شده است. صندوقهاي سرمايهگذاري بزرگ و بازارگردانها به مراتب بيشتر شدهاند. شناوريها افزايش زيادي داشته است P/E بازار در بسياري از سهمها به كمتر از ۵ واحد رسيده است! و مهمتر اينكه اركان نظارتي و اجرايي و بازيگران و فعالان بازار تجربه سال ۹۹ را دارند و در صورت رونق مجدد بورس امكان منطقيكردن روندها و جلوگيري از حبابهاي قيمتي وجود دارد. در بورس برخلاف بانكها و برخلاف اوراق دولتي، هيچ نقدينگي جديدي به وجود نميآيد و سهام «صرفا يك ابزار معامله» است كه باعث جابهجايي نقدينگي بين افراد ميشود و پول جديدي توليد نميكند. بايد توجه داشت كه همواره بخشي از اين پولها صرف خريد عرضه اوليه، شركت در افزايش سرمايهها و... ميشود. اين امر ميتواند به بهبود وضعيت سرمايهگذاري در كشور كمك كند. به نظر من بورس ۱۴۰۳ يكي از آمادهترين ابزارهاي كنترلي براي پول داغ است و فقط اراده سيستم را ميطلبد تا با ابزارهايي كه در اختيار دارد نقدينگي را وارد كانال بازار سرمايه كند.