بزنگاههاي نفتي
چگونه وضعيت بعضي از شركتهاي ملي نفت روز به روز رونق ميگيرد و بعضي ديگر عليرغم داشتن ذخاير فراوان كاسه چه كنم دست ميگيرند و زانوي غم به بغل؟! چگونه ممكن است كه يك شركت مانند آرامكو بتواند بيش از 150 ميليارد دلار در يك سال سود خالص داشته باشد؟ استفاده از سرمايهگذاري براي گسترش و بهبود، استفاده از تكنولوژي براي كاهش قيمت تمام شده و استفاده از مزيتهاي فني شركتهاي بينالمللي در كنار شناخت بازار و برنامهريزي براي سوار شدن در موج موافق قيمت در بزنگاههاي قيمتي، نتيجهاش ميشود حكايت پارسال آرامكو يعني سود خالص بالاي 150 ميليارد دلار.
چگونه وضعيت بعضي از شركتهاي ملي نفت روز به روز رونق ميگيرد و بعضي ديگر عليرغم داشتن ذخاير فراوان كاسه چه كنم دست ميگيرند و زانوي غم به بغل؟! چگونه ممكن است كه يك شركت مانند آرامكو بتواند بيش از 150 ميليارد دلار در يك سال سود خالص داشته باشد؟ استفاده از سرمايهگذاري براي گسترش و بهبود، استفاده از تكنولوژي براي كاهش قيمت تمام شده و استفاده از مزيتهاي فني شركتهاي بينالمللي در كنار شناخت بازار و برنامهريزي براي سوار شدن در موج موافق قيمت در بزنگاههاي قيمتي، نتيجهاش ميشود حكايت پارسال آرامكو يعني سود خالص بالاي 150 ميليارد دلار.
سعيد ساويز، كارشناس حوزه انرژي، در گفتوگو با خبرنگار «تعادل» اظهار كرد: تفاوت آنجايي است كه سياست در خدمت صنعت و اقتصاد باشد يا صنعت و اقتصاد در خدمت سياست. اولي ميشود نقد فروشي و دومي نسيه فروشي و عاقبت هر دو معلوم است.
وي تصريح كرد: گزارشي در سال 2011 بر روي سرمايهگذاري بالادستي چين در كشورهاي ديگر منتشر شده كه اتفاقا سرمايهگذاري چينيها در ايران نيز در آن آورده شده است. نكته قابل تامل اين است كه بر خلاف تصوري كه در ايران جا افتاده است، اين سياست چين است كه دنباله رو اقتصاد آنهاست يعني اقتصاد چين تصميم ميگيرد كه سرمايهگذاري در كجا ريسك كمتري دارد؟ بازگشت سرمايه در كجا سريعتر است؟ آورده سرمايهگذاري در كجا بيشتر است و در پايان سرمايهگذاري در كجا بيشتر امنيت انرژي چين را بيمه ميكند.
وي ادامه داد: بعد دولت چين بر اساس محاسبات و تحليل اقتصادي از ابزارهاي سياسي براي بهينه كردن اين سود وارد عمل ميشود. براي نمونه بعيد است چين سرمايهگذاري جديدي در ايران انجام دهد زيرا ريسك سرمايهگذاري بسيار بالاست و تا اينجاي كار به جز چند سرمايهگذاري اوليه كه به نوعي براي رزومهسازي و كارآموزي شركتهاي چيني صورت گرفت در ساير موارد چينيها تنها با دادن پيشنهاداتي از جنس فريب درست در زمان شروع فاز 2 توسعه توسط ايرانيها، وقت اجراي پروژه را تلف كردند.
وي خاطرنشان كرد: افزايش توليد نفت در كنار توجه به سود اقتصادي و افزايش توليد ناخالص ملي باعث شده است تا شركتهاي ملي و بينالمللي در بزنگاههاي قيمتي آماده بوده و بيشينه سود را از شرايط ببرند، همچنين استفاده واقعي و كارآمد از تكنولوژي و تحقيق و توسعه باعث گرديد تا پله به پله هزينه تمام شده براي استفاده از تكنولوژي كاهش يافته و شرايط را در بازار جهاني رقابتيتر كند.
وي بيان كرد: قيمت بازار نفت و گاز با فهم و محاسبه برهمكنشهاي مكانيزمهاي مختلف پيش بيني ميشود. برآيند اين مولفههاي مختلف كه گاه در يك راستا هستند و گاه در جهتهاي مختلف، ميشود قيمت نفت در يك مقطع زماني مشخص، براي مثال در دوران كرونا عدم تقاضا قيمت نفت را تا زير ده دلار پايين آورد و حتي در مقطعي در ايالات متحده منفي شد، حال مادامي كه ترس از كرونا و محدوديتهاي آن باقي بود قيمت نفت بسيار پايين بود و حتي كاهش توليد كشورهاي توليدكننده متحد و غير متحد نيز در زورآزمايي نتوانست بر ترس از كرونا غلبه كند. اما در آينده بازار نفت چگونه خواهد شد و آيا قيمت به صد دلار خواهد رسيد يا در ماههاي پيش رو با كاهش قيمت مواجه خواهيم بود. بايد گفت كه در حال حاضر دو نيروي قوي در حال زورآزمايي بر سر قيمت نفت هستند.
وي گفت: اول به دليل وقوع جنگ بين روسيه و اوكراين و اسراييل و حماس بخش زيادي از نقدينگي بازارهاي بينالمللي به سمت جنگ سرازير شده است. حتي كشورهاي دست دوم درگير با جنگ مانند كشورهاي اروپايي بودجه نظامي خود را چند برابر كردهاند، كاهش نقدينگي كم و بيش يادآور كاهش نقدينگي سالهاي 2007و 2008 و فروريختن بازارهاي جهاني به دليل بحران مسكن است. از اينرو انتظار مالي به سمت كاهش قيمتها و كاهش تقاضا به دليل كاهش نقدينگي است كه باعث شده است قيمت نفت به صورت خزنده به سمت قيمت پايين در حركت باشد.
وي ادامه داد: ازطرفي ديگر داستان حمله حوثيها به كشتيهاي تجاري و نا امني درياي سرخ درست عكس مكانيزم كاهش نقدينگي عمل ميكند و اتفاقات رخ داده اخير باعث شده است تا قيمت حمل و نقل و بيمه دريايي افزايش يافته باعث افزايش قيمت نفت شود. به نظر ميرسد كه اين دو مكانيزم در حال تقابل هستند و زور هر كدام بر ديگري بچربد كفه قيمتي را به همان سمت سنگين ميكند.
ساويز عنوان كرد: اگر قيمت پايين بيايد بر روي قيمت توسعه تاثير ميگذارد زيرا قيمت تمامي كالاها و خدمات توسعهاي نيز در سطح جهاني كاهش مييابد و فعاليتها كمتر ميشود در چنين شرايطي كشوري كه براي توسعه برنامهريزي كند ميتواند برگ برندهاي براي كاهش قيمتها داشته باشد و به قول شوماخر وقتي كه بقيه ترمز ميكنند گاز بدهد و از سوي ديگر اگر قيمتها افزايش يابد كشورهايي كه توان افزايش توليد دارند ميتوانند از شرايط بهره برده و سود بيشتري از بازار را نصيب خود كنند. حالا شركت ملي نفت ايران در كجاي اين بازي ايستاده است؟ برنامهاي براي آينده دارد يا زغوغاي جهان فارغ است؟ استفاده از همين بزنگاهها است كه آرامكو و قطر پتروليوم ميآفريند.