حال بد بورس تهران
ديگر نشانههاي رشد و تغيير شرايط در بازار سرمايه ديده نميشود و حتي شاخصها نميتوانند اعداد خود را تغيير دهند و تنها شاهد تغييرات اعداد در شاخص هستيم؛ چراكه فرصتي تا پايان سال باقي نمانده و در اين مدت بازار نميتواند كار خاصي براي خود يا سهامداران انجام دهد.
ديگر نشانههاي رشد و تغيير شرايط در بازار سرمايه ديده نميشود و حتي شاخصها نميتوانند اعداد خود را تغيير دهند و تنها شاهد تغييرات اعداد در شاخص هستيم؛ چراكه فرصتي تا پايان سال باقي نمانده و در اين مدت بازار نميتواند كار خاصي براي خود يا سهامداران انجام دهد.
فرصتي تا پايان سال باقي نمانده و بورس تهران در اين مدت نميتواند شرايط خوبي را تجربه كند؛ چراكه اين بازار يكسال درگير دخالت و دستكاري بوده و نتوانسته شرايط خوبي را تجربه كند. در اصل اگر بخواهيم از واژهها استفاده كنيم بايد گفت كه بورس گروگان و اسير سياستگذار شده و با هر تصميمي ميتواند تاخير زماني يا بدون تاخير زماني تحت تاثير قرار گيرد و با توجه به عمق كم كاملا قابليت دستكاري دارد. از طرفي بازيگران محدود هستند و همديگر را ميشناسند كه با تصميمات سياستگذار تغيير جهت ميدهد و بنابراين احتمالا مجددا وارد فضاي سكون شود و شرايط خوبي را تا آخر سال متصور نباشيم.
از سوي ديگر تغييرات نرخ دلار در بازار آزاد و افزايش آن در محدوده 60 هزار توماني بود كه البته احسان خاندوزی وزير اقتصاد و رييسكل بانكمركزي بر عدم اهميت و غيررسمي بودن آن تاكيد داشتند اما آمارهاي بازار چيز ديگري نشان ميدهد. به هر حال از تفاوت قيمتي سنگين بين نرخ دلار نيمايي و آزاد از سوي فعالان بازار به عنوان درايوري براي افزايش سود شركتها در آينده ياد ميشود كه عامل اقبالنسبي به بازار نيز شده است. همزمان با اين اتفاقات در بازار دلار آزاد، بانك مركزي نيز اقدام به پيشفروش ربع سكه طلا كرده كه البته با فاصله قيمتي محدود نسبت به حاشيه بازار انجام ميشود كه باز اين موضوع نيز به زيان بورس است. البته بايد تاكيد كرد كه همچنين دلار بازار آزاد با قيمت بيش از 60 هزار تومان معامله ميشود كه در مقايسه با دلار نيمايي فاصله بسيار زيادي دارد و بايد اين فاصله هرچه زودتر كاهش يابد كه هم بازار ارز و هم بازار بورس به ثبات برسد و قيمتهاي جديد بتوانند خود را تطبيق دهند.
مشكل اينجاست كه بازار سرمايه از عدم ثبات در سياستها و اقتصاد رنج ميبرد و تنها مشكل مديران بورسي نيستند؛ بلكه اقتصاد كشور نيز داراي مشكلاتي است. براي نمونه هميشه گفته ميشود كه بازار سرمايه آينه تمام نياي اقتصاد كشور است؛ اما به راحتي ميتوان ديد كه اعداد واراقام بورسي با يكديگر همخواني ندارد و آينه تمام نماي اقتصاد كشور به جاي سبز بودن هميشه قرمز و سياه است و تنها به يك عده خاص سود ميدهد و بقيه مردم يا همان سهامداران بايد غرق در زيان باشند.