بازار مشتقه سودآوري حتي در مسير نزولي بازار
در حالي اين يادداشت را مينويسم كه 8 روزي است كه بازار رنگ سبز را به خود نديده و شاخص حمايت معتبر 2 ميليون واحدي خود را كه اكثر فعالان به آن دل بسته بودند از دست داده آن هم با ريزش جدي كه بهتر است آن را سقوط بناميم.
در حالي اين يادداشت را مينويسم كه 8 روزي است كه بازار رنگ سبز را به خود نديده و شاخص حمايت معتبر 2 ميليون واحدي خود را كه اكثر فعالان به آن دل بسته بودند از دست داده آن هم با ريزش جدي كه بهتر است آن را سقوط بناميم. كاهش ارزش معاملات و تراز حقيقيها نيز نشان از عدم تپش نبض و از بين رفتن علائم حياتي بازار دارد كه موجب شده تا اين روزها شاهد فضاي پر عرضه و ركودي در بازار باشيم بهطوري كه حتي گزارش شركتها نيز نتوانسته حال بازار را تغيير دهد. براي يافتن علت، بهتر است كمي به عقب برگرديم، روزي كه دولت و سياستگذار با اتخاذ تصميمات غيركارشناسي و البته محرمانه تيشه به ريشه توليد زد. البته اين تصميمات به افزايش 100 درصدي نرخ سوخت و 40 درصدي نرخ خوراك پتروشيميها ختم نشد و اينبار دولت در اقدامي جديد دست به افزايش عوارض و ماليات براي صادرات محصولات صنعت فولادي و فلزات اساسي زده. البته اين اولينباري نيست كه مسوولان و سياستگذاران با اتخاذ تصميمات يكشبه و تاييد و تكذيبهاي متوالي جو كلي بازار را تحت تاثير قرار ميدهند. آن هم تصميماتي كه بارها و بارها در گذشته اجرا و شكست خورده است.
انگار سياستگذاران ما تنها چيزي كه ياد گرفتهاند تكرار اشتباهات گذشته است كه تبديل به ريسك اصلي بازار و عاملي براي تضعيف اعتماد عمومي به بازار سرمايه شده است. شايد اين جمله را زياد شنيده باشيد كه بورس آينه اقتصاد يك كشور است يعني هر آنچه ما در اقتصاد به خوبي عمل كنيم تاثيرش را در بازار سرمايه خواهيم ديد. اگرچه مدتي است روي اين آينه جهاننما را غبار گرفته است. البته دير يا زود تبعات سختگيري و سنگاندازي در نظام توليد به واسطه ريسك سرمايهگذاري و نصرفيدن توليد گريبان اقتصاد كشور را خواهد گرفت. به بيان ديگر وقتي واحدهاي توليدي بدانند توليد با آن همه سختي و مشقت نه برايش آب دارد و نه نان، چرا بايد به پاي اعمال و تصميمات نسنجيده دولت بسوزند. بله، اين همان جايي است كه پولي كه بايد صرف توليد و رشد و شكوفايي بشود به سمت فعاليتهاي غير مولد اقتصادي و سفتهبازي ميرود. آري اينگونه ميشود كه چرخ اقتصادي كشور كه چرخيدنش موجب رشد و نمو يك جامعه است از هم خواهد پاشيد. اما سوال اصلي اينجاست، حالا كه دولت با تصميمات اينچنيني منافع سهامداران را نشانه رفته وظيفه سازمان بورس به عنوان ركن اصلي بازار سرمايه چيست؟ به واقع مادامي كه سازمان بورس نتواند نظرات سهامداران و منافع شركتهاي درون دايره بازارسرمايه را در تصميمگيري و ريلگذاريهاي دولت دخيل كند بعيد است شاهد برگشتي از بازار باشيم. البته اينهايي كه ميگوييم براي فعالان بازار آرزوست و اكثر اهالي بازار اين موضوع را پذيرفتهاند كه در اينگونه بحثها زور سازمان بورس به دولت نميرسد. اما توجه داشته باشيد كه بازار سرمايه امروز بازار يكطرفه سال 99 نيست و از حيث ابزارهاي معاملاتي بسيار بزرگتر و حرفهايتر از سالهاي گذشته شده است. ابزارهايي مانند قراردادهاي آتي (Future) و اختيار معامله (Option) كه اين روزها در بورسهاي مختلف از جمله بورس تهران، فرابوس ايران و بورس كالا و انرژي بهطور دو طرفه فعال است. لذا در برهه فعلي و با علم به اين موضوع كه سازمان تاثيرگذاري چنداني روي تصميمات دولت ندارد بدان معنا خواهد بود كه فعالان ميتوانند از روندهاي اصلاحي و نزولي بازار نيز كسب سود كنند. لذا به عقيده بنده جاي آنكه انرژي خود را صرف حرفهايي كنيم كه خريداري ندارد بايد سازمان را مجاب كرد تا با گسترش ابزارهاي نوين مالي به اين بازار نسبتا ناشناخته عمقي بيشتر ببخشد. در حال حاضر تنها در تعداد محدودي از نمادها قراردادهاي اختيار فروش (put option) جهت استفاده فعالان وجود دارد. انتظار ميرود با عمق بيشتر بازار در اكثر سهام بزرگ بازار شاهد رونق بيشتر قراردادهاي اختيار فروش باشيم و شرايط كسب سود در روندهاي نزولي بيش از پيش فراهم شود.