هیجان سیاسی در بازارها
بازار سرمایه نسبت به سایر بازارها بازدهی بیشتری داشته اما این بازدهی لزوما به تغییر در سوددهی شرکتها ارتباطی ندارد و میدانیم که دولت تبحر خاصی در دستاندازی آنها دارد، بنابراین موضوع سودآوری شرکتها نیست که این موضوع هم در سال ٩٩ و هم سال گذشته دیده شد.
بازار سرمایه نسبت به سایر بازارها بازدهی بیشتری داشته اما این بازدهی لزوما به تغییر در سوددهی شرکتها ارتباطی ندارد و میدانیم که دولت تبحر خاصی در دستاندازی آنها دارد، بنابراین موضوع سودآوری شرکتها نیست که این موضوع هم در سال ٩٩ و هم سال گذشته دیده شد. بهطوری که در سال گذشته شاهد آن بودیم که با تغییر در سود شرکتها لزوما قیمت سهام تغییری نداشت. حمایت از بازار سرمایه به معنای خروج از قیمت دستوری است. در طول دورههای دولت محافظهکار، اصلاحطلب و دولتهایی که بورس را قمار میدانستند و دولتهایی که برای جذب سرمایه به بورس فراخوان عمومی اعلام میکردند بورس نسبت به سایر بازارها بیشترین بازدهی را داشت و در ٨ سال گذشته بیشترین بازدهی متعلق به بازار سرمایه و بورس بوده و با این شرایط باید بستر برای ورود نقدینگی به بورس مهیا شود.
در حال حاضر هم دلیل رشد متغیرهای کلان اقتصادی حجم نقدینگی تورم که عدم تناسب رشد اقتصادی است. اما چون نمودش را در سطح جامعه نمیبینیم مورد تردید است که رشد اقتصادی با نفت یا بدون نفت ۴.۵ درصد ۶.۵ درصد آیا درست است یا خیر؟ روی کاغذ چیزهایی نوشتهاند، اما نمودش در معیشت مردم دیده نشده است. به همین دلیل این متغیرها با فنری که سال گذشته جمع شده بود و اجازه ندادند بالا برود یک باره خودش را نشان داد. همسو و همراستا با میزان تورم نرخ ارز باید رشد کند. حتی اگر در بازه کوتاه مدت مدیریت و سرکوب شود بالاخره خود را نشان میدهد. بنابراین، انتظار من به عنوان یک فعال اقتصادی این است که اگر تورم پیشبینی شده ما برای سال ۱۴۰۳ بر اساس گفته مسوولین که به عنوان کارنامه مثبت ارايه میکنند که به سمت ۴۰ درصد کاهش دادهاند و باید انتظارداشته باشید ۴۰ درصد نرخ ارز از ۶۲ هزار تومان تا انتهای سال با فرض ثابت بودن نرخ تورم اضافه شود. بنابراین، دلار ۸۵ و ۹۰ هزار تومانی در انتهای سال ارزش طبیعی پول که هیجانات سیاسی و اشتیاق به خرید و مخاصمات بینالمللی را کنار میگذاریم و با فرض ثابت بودن شرایط حال این اتفاق رخ میدهد.