تاثير توسعه ناپايدار انسان محور بر خشونت پنهان

خشونت پنهان آبي چيست؟آيا افسردگي انسانمحور متاثر از توسعه اقتصادي كاذب و موقت ميتواند نوعي از خشونت تلقي شود؟ آيا توسعه (پايدارو يا غير پايدار) در يك كشور، ميتواند باعث افسردگي و يا شادي مردم گردد؟ چرا امروزه در كشورهاي پيشرفته، توسعه پايدار و متوازن اهميت زيادي دارد؟آيا مگر غير از اين است كه هدف از زندگي انسانها در روي زمين رسيدن به شادي و رضايت ميباشد؟ ميزان شادي و رضايت از زندگي براي انسانها با شاخصهايي بايد سنجيده شود و از كيفي بايد به كمي تبديل شود.
خشونت پنهان آبي چيست؟آيا افسردگي انسانمحور متاثر از توسعه اقتصادي كاذب و موقت ميتواند نوعي از خشونت تلقي شود؟ آيا توسعه (پايدارو يا غير پايدار) در يك كشور، ميتواند باعث افسردگي و يا شادي مردم گردد؟ چرا امروزه در كشورهاي پيشرفته، توسعه پايدار و متوازن اهميت زيادي دارد؟آيا مگر غير از اين است كه هدف از زندگي انسانها در روي زمين رسيدن به شادي و رضايت ميباشد؟ ميزان شادي و رضايت از زندگي براي انسانها با شاخصهايي بايد سنجيده شود و از كيفي بايد به كمي تبديل شود. البته در گذشته ميزان شادي و رضايت از زندگي در كشورهاي توسعه يافته با شاخصهايي كاملا اقتصادي مانند توليد ناخالص داخلي، ميزان تورم، خط فقر، ضريب جيني، ميزان اشتغال و غيره اندازهگيري ميشد. ولي معيارهايي كه امروزه درنظر گرفته ميشوند ديگر صرفا اقتصادي نيست. يكي از شاخصهاي اصلي براي تعيين ميزان شادي سياره مربوط به اثرات و ردپاي زيست محيطي در هرسرزميني است كه در اين ميان، شاخص سياره شاد (happy planet index) اهميت زيادي دارد. اگر كشورها و سرزمينهايي را بررسي كنيم كه مردم آن كشورها حس كنند در آن كشور توسعه اقتصادي بصورت پايدار انجام گرفته و سرمايههاي طبيعي كشور از بين نميروند، حس بسيار بهتري در زندگي دارند. از گذشتههاي دور برخي سرمايههاي طبيعي، لازمه ايجاد تمدنهاي بشري بودهاند. (همچون منابع آب شيرين و خاك حاصلخيز) و اما در مواردي، بشر از برخي سرمايههاي طبيعي ديگر مثل نفت و گاز، در دو قرن گذشته استفاده زيادي براي رشد اقتصاد خود برده است. عموما در مناطقي كه سرمايههاي طبيعي بهصورت خام استخراج ميشوند (خام فروشي بهصورت مستقيم)، مردم آن مناطق، عليرغم اينكه شاهد رونق اقتصادي در آن منطقه هستند، ولي از لحاظ رواني حس خوبي ندارند .جالب اينكه امروزه مقصد نهايي مهاجران فعال و نيز مهاجران خاموش در دنيا، به سمت كشورهايي است كه داراي توسعه پايدارو متوازن ميباشند و محيط زيست از اولويت مهمي در اين جوامع برخوردار است. وقتي توسعه متوازن در كشوري وجود داشته باشد، مردم آن كشور در قياس با زمانيكه توسعه متوازن ندارند، حس كاملا متفاوتي خواهند داشت. توسعه متوازن و پايدار عملا باعث زيبايي و خوش آهنگي مولفههاي مختلف توسعه در حال تعامل با يكديگر ميشوند. اگر به مناطقي كه هنوز منابع طبيعي بكر و دست نخورده باقيمانده باشد و صنايع نسبتا خشن (صنايعي كه براي توليد نياز به مصرف منابع طبيعي آن مناطق همچون معادن سنگي، نفت و گاز دارد) از آن مناطق، فاصله نسبتا زيادي داشته باشد نگاهي كنيم، متوجه ميشويم كه از نظر روحي مردم آن سرزمين، داراي نشاط بيشتري هستند و مردم در تعطيلات براي ايجاد نشاط از مناطق با صنايع خشن به مناطق با صنايع غير خشن و يا با فاصله نسبتا زياد از آن صنايع ميروند. جالب اينكه توريستها هم، در همه كشورها، تمايل به فاصله گرفتن از مناطق داراي صنايع خشن (مطابق تعريف بالا) دارند. شوربختانه به دليل اينكه در برخي كشورهاي توسعه نيافته، حفظ بقا اولويت اول مردم آن جوامع است، براي دسترسي به منافع مادي بيشتر، دست درازيهايي بسيار مخرب از طبيعت ميكنند كه خود باعث پيامدهاي زيست محيطي بزرگي شده كه درنهايت پس از مدتي باعث ازبين بردن و گرفتن نشاط مردم آن منطقه ميشوند كه ميتواند نوعي از خشونت پنهان تلقي گردد. حذف حق آبه محيط زيست، ورشكستگي آبي انسان محور، گرفتن و همچنين ازبين رفتن نشاط از مردم جامعه در پي قطع و يا كاهش جريانهاي رودخانهها (مخصوصا رودخانههاي درون شهري)، ، نوعي خشونت پنهان عليه مردم يك جامعه است كه ميتواند آگاهانه و حتي ناآگاهانه به مردم يك جامعه تحميل شود. مشابه اين اقدام مسبوق به سابقه بوده و به عنوان مثال درياچه آرال را ميتوان نام برد. كه پيامد سياستگذاريهاي اشتباه براي منافع كاذب اقتصادي بيشتر صورت گرفت. خشونت پنهان ناشي از كم آبي و ورشكستگي آبي ميتواند روي رفتارمردم جامعه تاثيرگذار باشد و درنهايت باعث ناهنجاريهاي اجتماعي گردد. خشكسالي و كم آبي انسان محور نوعي خشونت پنهان است كه فقر، مهاجرت و افسردگي ميتواند از پيامدهاي آن باشد. بسياري از موارد بالا كه مستقيما به مديران ارشد يك كشور در زمينه حكمراني ارتباط دارد بنوعي متاثر از اخلاق در حكمراني آبي ميباشد. اخلاق در حكمراني آبي را ميتوان در مرتبه و هرم بالاتري از اخلاق محيط زيستي معرفي كرد.
اخلاق در حكمراني آبي به مصرف كنندههاي خرد و غيرسياستگذاران مرتبط با مسائل آبي مربوط نبوده و ما نيازمند يك منشور اخلاقي آبي هستيم تا افراد تصميم گير و حتي تصميمساز متوجه عواقب و پيامدهاي ناشي از تصميم خود باشند.اهميت دادن به حكمراني آبي در كشورها، خصوصا كشورهاي كم آب و خشك، كمتر از نجات دادن جان انسانها نيست همانگونه كه در پزشكي پس از فراغت از تحصيل سوگند ياد ميكنند. در پزشكي عملكرد مستقيم پزشك ميتواند روي سلامتي تاثيرگذار باشد و در حكمراني آبي، تصميمسازي و تصميمگيري بدون درنظر گرفتن پيامدهاي آن ميتواند تاثير زيادي روي بخش بزرگي از جوامع باشد. (هشدارهاي سازمان ملل در روز جهاني آب در مارس 2023-2024 نيز نشان از اهميت حكمراني صحيح آبي دارد بهطوريكه اين سازمان اعلام كرده كه مرگ و مير ناشي از كمبود آب سالم بيشتر از سيل و خشكسالي ميباشد.) آب سالم (و همچنين هواي پاك)، يك حق مسلم براي بشريت بوده و نقض آن و نيز عدم همكاري براي تامين آن (از جمله مبارزه با تغييرات اقليمي) ميتواند در آينده مشابه موارد نقض حقوق بشر و حتي جنابت عليه بشريت تلقي شود. توسعه پايدار بدون درنظر گرفتن حفظ محيط زيست كه پايه آن حفظ منابع آبي است معني ندارد و هر دو بايد بهصورت يكپارچه ديده شوند.
