افزايش انتقاد از اسراييل و آينده خاورميانه
اين روزها بسياري از دانشگاهها و موسسات آموزشي و عمومي امريكايي، كانادايي و در ادامه اروپايي، صحنه تظاهرات و تجمعات اعتراضي و انتقادي عليه رژيم اسراييل و جنايات غزه هستند.
اين روزها بسياري از دانشگاهها و موسسات آموزشي و عمومي امريكايي، كانادايي و در ادامه اروپايي، صحنه تظاهرات و تجمعات اعتراضي و انتقادي عليه رژيم اسراييل و جنايات غزه هستند. گزارهاي كه بازتابهاي فراواني در سطح بينالمللي پيدا كرده و دورنمايي از تغيير را در افق پيش رو نويد ميدهد. جناياتي كه اسراييل در غزه داشته و كشتارهاي بيرويهاي كه با كودككشيها و نسلكشيها داشته افكار عمومي بينالمللي را عليه اسراييل تحريك كرده، اما اينكه تصور شود اين رخدادها باعث تغيير رويههاي فعلي اسراييل و غربيها در منطقه ميشود چندان واقعبينانه نيست. بايد توجه داشت تصميمگيريها را دولتها و احزاب حاكم و ساختار قدرت انجام ميدهند، اما اين تجمعات در بلندمدت باعث بروز برخي تحولات بنيادين خواهد شد و جنايات اسراييليها را بر پهنه تاريخ ثبت ميكند. اما نبايد توقع داشت در كوتاهمدت باعث تغيير سياستهاي امريكا، اروپا و كانادا در خصوص اسراييل شود. با اين رخدادها بسياري اين پرسش را طرح كردند كه آينده رخدادهاي منطقهاي چه ميشود؟ به نظرم غرب پس از حمله حماس به اسراييل روي دو طرح كار ميكند:
1-احتمالا پس از جلسه روز دوشنبه عربستان تلاش ميکند براي آينده تصميمگيري ميشود. اين آينده بر اساس اخبار منتشر شده، بدون حماس ديده ميشود. اسراييل هم اين ايده را ميپذيرد. از طريق اين طرح اسراييل غزه را تخليه ميكند و مصر و اردن، عربستان و سازمان ملل مديريت را در غزه به دست ميگيرند.
2- در مرحله دوم، طرحي كه امريكاييها در نظر دارند و موافقت اروپاييها هم جلب شده، آن است كه كنفدرالي براي اسراييل و كشور فلسطين به وجود بيايد و رسميت پيدا كند. از اين طريق تلاش ميشود تا مشكل خاورميانه حل شود. در برابر اين ديدگاه، ايرانيها معتقدند كه خاورميانه جديد بايد يك خاورميانه اسلامي باشد. مشكل ديدگاه ايران اين است كه دشمنان تبليغ ميكنند، ايران به دنبال تسري ديدگاه و امپراتوري شيعي خود است. اينطور مطرح ميشود كه ايران به دنبال سقوط رژيمهاي فعلي در منطقه است تا در لبنان حزبالله سر كار باشد، درعراق حشد الشعبي و در عربستان شيعيها قدرت را به دست بگيرند. ترويج اين ديدگاه طبيعي است كه با مشكلاتي همراه باشد.
3-غرب اما هنوز به نفت كشورهاي مختلف منطقه نياز دارد، بنابراين تلاش ميكند تا نيروهاي منطقهاي ايران را خنثي كنند. البته اجراي اين ايده ممكن نيست. در اين ميان نتانياهو به دليل ترس زياد، فسادهاي مالي زياد و سوءمديريتهاي داخلي مورد توجه كشورهاي غربي نيست.
غرب به دنبال كنار گذاشتن نتانياهوست. اما اگر او بر سر كار بماند به زودي برنامه حمله به رفح را اجرايي ميكند. توافقي ميان بايدن و نتانياهو شكل گرفته كه بايدن اجازه داده در ازاي عدم تنش با ايران، امكان حمله به رفح را داشته باشد. اين حمله با انتقادات بيشتري همراه خواهد بود و بر پيچيدگيهاي منطقهاي ميافزايد. حماس اما ايده هوشمندانهاي را مطرح كرده و بيان داشته كه اگر دو كشور مستقل توسط ابعاد بينالمللي پذيرفته شود، حماس آماده است كه به يك نيرو و گروه سياسي بدل شود. اين رويكرد باعث ميشود طرحهاي طرف مقابل براي دخالت در فلسطين نقش بر آب شود.
4-در مرحله بعدي طرح نتانياهو حمله به لبنان و خنثي كردن حزبالله قرار دارد. اين طرح بسيار دشوار است چرا كه حزبالله ظرفيتهاي بسياري دارد. بنابراين تلاش ميشود، جنگ داخلي در لبنان راه انداخته شود و حزبالله را به يك حزب سياسي بدل كند. مرحله بعدي طرح نتانياهو اين است كه نتانياهو در صورت ماندن در قدرت، تاسيسات ايران را هدف قرار دهد. اين طرح هم باعث واكنش ايران ميشود و مشكلات فراواني را در منطقه ايجاد ميكند.
نتانياهو اين طرح را مبتني بر افزايش نارضايتيهاي داخلي ايران پيش ميبرد. بنابراين ايجاد ثبات در ايران طرحهاي دشمنان را نقش بر آب ميكند و افزايش تنشهاي داخلي آنان را اميدوار ميسازد. در برابر تمام اين طرحهاي غير معقول طرفهاي مقابل، ايران تلاش ميكند ظرفيتهاي دروني كشورها را به كار بگيرد و در برابر تجاوزات غرب و اسراييل بازدارندگي ايجاد كند.