احساس يك پديده از خود پديده قويتر است
اثرات پايان تنازعات منطقهاي اخير بر نظم و ناظمات بازارهاي ايران از جمله بازار بورس چگونه ظهور و بروز پيدا ميكند؟ پاسخ به اين پرسش براي بسياري از ايرانيان داراي اهميت و كليدي است چرا كه مسير سرمايهگذاري آنها را در دورنماي پيش رو تعيين ميكند. در طول يك با 2 هفته گذشته اثرات حمله موشكي ايران به اسراييل بر بورس نمايان شده بود و طبيعي است كه صفوف فروش بازار حجمهاي بالايي نداشته باشند. در طول ماههاي گذشته نيز خروج از بازار به صورت تدريجي و فرسايشي اتفاق افتاده بود.
اثرات پايان تنازعات منطقهاي اخير بر نظم و ناظمات بازارهاي ايران از جمله بازار بورس چگونه ظهور و بروز پيدا ميكند؟ پاسخ به اين پرسش براي بسياري از ايرانيان داراي اهميت و كليدي است چرا كه مسير سرمايهگذاري آنها را در دورنماي پيش رو تعيين ميكند. در طول يك با 2 هفته گذشته اثرات حمله موشكي ايران به اسراييل بر بورس نمايان شده بود و طبيعي است كه صفوف فروش بازار حجمهاي بالايي نداشته باشند. در طول ماههاي گذشته نيز خروج از بازار به صورت تدريجي و فرسايشي اتفاق افتاده بود. معمولا «احساسِ يك پديده» از «خودِ واقعي آن» قويتر است. احساس ترس از جنگ از خود جنگ اثرات بدتري بر بازار داشت و به نظر من حمله موشكي اين اثر را از بين برد و بازار را با سناريوي حمله روبهرو كرد اما فشار فروش سهام در حد انتظار نيست. اين حمله احتمالا آخرين فروشندهها را هم راهي تابلو كرد. به هر حال وقتي تاريخچه جنگها در جهان را مرور ميكنيم اولين اصل جنگ واقعي، غافلگيري است كه در حمله اخير ايران به اسراييل وجود نداشت و به نوعي يك زورآزمايي يك طرفه را تداعي كرد. با اين اوصاف و تا اين بخش از ماجرا احتمالا بازارهاي طلا و ارز هم تا آمدن اطلاعات جديد غير از يك واكنش هيجاني كوتاهمدت، واكنش بزرگي نشان ندهند زيرا رخدادهاي بعدي نشان داد طرفين به دنبال تشديد تنشها نيستند. نميشود انتظار برگشت شارپ كوتاهمدت از بورس داشت اما معتقدم در آخرين فصل ريزشي بورس هستيم و در صورت برگشت آرامش به فضاي سياسي بايد دنبال كف مطمئن در شاخص باشيم، در اين صورت شاهد جبران ريزشها در بورس خواهيم بود. اما در اين ميان بازار با سناريوهاي كوتاهمدت، ميان مدت و بلندمدت روبهرو است.
1) دورنماي كوتاهمدت: در كوتاهمدت با كنار رفتن تهديدات مربوط به جنگ و افزايش آرامش سياسي ناشي از آن، شاهد واكنش مثبت بازار به اين تحولات سياسي هستيم. سوال اصلي اين است كه تا چه زماني بازار سبز خواهد بود؟ پاسخ به اين سوال از دو منظر قابل بررسي است. از منظر تكنيكالي، شاخص در كوتاهمدت توانايي رسيدن به محدوده 2 ميليون و 500 هزاري و 2 ميليون و 550 هزار واحدي را دارا است . به عبارت روشنتر به نظر ميرسد آرامش نسبي سياسي بتواند شاخص را تا محدوده فوق به بالا پرتاب كند. در كوتاهمدت براي عبور از اين منطقه نياز به حجم معاملات بالا داريم كه خود نياز به يك محرك بنيادين نظير افزايش نرخ دلار نيمايي و يا كاهش نرخ سود بانكي و... دارد. يعني براي افزايش p.e بازار نيازمند تغيير در متغيرهاي بنيادين بازار هستيم. 2) دورنماي ميانمدت: در ميان مدت اما با داستان متفاوتي روبهرو هستيم.از منظر بين بازاري، بازار بورس حركتي را براي جبران عقب ماندگي خود از ساير بازارها آغاز كرده است و احتمالا به مرور با مشوقهاي بنيادين شاهد جذب بيشتر منابع به بازار خواهيم بود. دلار و سكه فعلا تا مدتي در حالت رِنج خواهند بود و اين فرصت براي بورس پيش آمده است تا عقبماندگي خود را جبران كند.
3) دورنماي بلندمدت: به نظر من كليد رشد بورس در دستان خود دولت است و با يك سياستگذاري صحيح ميتواند نقدينگي سرگردان را در سال ۱۴۰۳ و حتي ۱۴۰۴ به سمت بورس هدايت كند. توصيهاي كه به سهامداران و سرمايهگذاران ميتوان داشت آن است كه نگرشهاي بلندمدت را مد نظر داشته باشند و تحولات را در افق دورتر ببينند. بر اين اساس نگهداري سهام و فرصت دادن به پورتفوي بورسي بهترين راهكاري است كه ميتوانند مورد توجه قرار بدهند. نبايد فراموش كرد بازارهاي سوداگرانه به همان اندازه كه ممكن است در ظاهر سودآور به نظر برسند به همان ميزان هم سرمايهگذاري در آنها با ريسك بالايي همراه است. زيرا p.e بازار بسيار پايين است و هرگونه تغيير در نرخ بهره و يا بهبود نرخ نيمايي دلار ميتواند افزايش چشمگيري در قيمت سهام ايجاد كند، ضمنا ركود بازارهاي موازي فعلا به نفع بورس است.