آمارهای متناقض وعدههای بیپایه
این همه شهوت سخنرانی و ارایه آمارهای ضد و نقیض و البته نادیده گرفتن مشکلات در دولت سیزدهم بیش از هر دولت دیگری رکورد زده است.
این همه شهوت سخنرانی و ارایه آمارهای ضد و نقیض و البته نادیده گرفتن مشکلات در دولت سیزدهم بیش از هر دولت دیگری رکورد زده است. کافی است نگاهی به سخنرانیهای وزرا و معاونان و دیگر مسوولان بیندازید تا به خوبی متوجه شوید که این افراد چقدر با واقعیت جاری در جامعه بیگانهاند. همه چیز برای مسوولان به تعریف و تمجید از خودشان خلاصه می شود. وزیر بهداشت از امکانات موجود در این حوزه ابراز رضایت کامل دارد. او کمبود دارو را بهطور کل انکار می کند و از طرف دیگر وزیر آموزش و پرورش مدعی است که بهترین اتفاقات در بخش آموزش کشور طی دوران وزارت او رخ داده و کارهایی صورت گرفته که باعث شده تا وضعیت معیشت و البته کاری فرهنگیان به درجات بالاتری صعود کند. از یک طرف وزیر آماری از اصلاح نقاط حادثهخیز کشور میدهد که با آمار اعلام شده از سوی معاون او بیش از ۳۰۰ مورد تفاوت دارد. از یک طرف بازنشستگان و کارگران هر روز با اعلام نارضایتی خود به روشهای متفاوت از شرایط زندگی دست میزنند و از سوی دیگر دولت مدعی میشود هم تورم را کنترل کرده است هم کاری میکند که کارگران زندگی بهتری داشته باشند. تمام این اظهارات و حرفهای ضد و نقیض و البته بسیار متفاوت با آن چیزی که در بطن جامعه میگذرد تنها یک پیام دارد اینکه مسوولان هیچ شناختی از شرایط حاکم برجامعه، مواجهه مردم با مشکلاتی در زمینههای مختلف از جمله دارو و درمان، کار و دستمزد و حتی امنیت جانی در جادههای کشور ندارند و همین مساله هم باعث میشود تا هیچ اقدام مفید فایدهای از سوی آنها صورت نگیرد. تا زمانی که مسوولان به دنبال شعار و وعده باشند و بخواهند با ارایه آمارهای غیر واقعی وضعیت را خوب جلوه دهند نمیتوان انتظار داشت اتفاق خاصی در زمینههای مختلف برای ایجاد رفاه حداقلی در جامعه صورت بگیرد. دولت درحالی از کنترل تورم دم میزند که قیمت یک مثقال زعفران از بهمن ماه سال گذشته تا امسال نزدیک به سه برابر شده است.
یک مثقال زعفران در بهمن ماه ۳۵۰ هزار تومان بود و حالا در اردیبهشت ۱۴۰۳ به مبلغ ۸۵۰ هزار تومان به مردم فروخته میشود. اینجاست که باید پرسید آمارهای ارایه شده از سوی دولت و دولتمردان در مورد کدام سرزمین و جغرافیاست، چراکه قطعا نمیتواند مربوط به ایران باشد چون واقعیتی که مردم با آن سر و کار دارند با آمارهایی که مسوولان میدهند تفاوتهای فاحشی دارد. کی قرار است مسوولان این عینکهای خوشبینی را از چشم بردارند و برای واقعیت تلخ این جامعه فکری کنند معلوم نیست. اما مساله اینجاست که مردم تا کی باید قربانی آمارهای من درآوردی و تکذیبیههایی شوند که فقط برای فرافکنی به انتشار میرسند.