مردم در دامنه و مسوولان در قله
هر بار که یکی از وزرای کابینه دولت فرصت سخنرانی پیدا میکند وقتی به ارایه نتیجه عملکرد وزارتخانه مطبوع خود میرسد مدعی اتفاقاتی میشود که شنیدن آن حداقل باعث میشود بسیاری از مردم فکر کنند به سخنرانی مسوولان کشور دیگری گوش میدهند.
هر بار که یکی از وزرای کابینه دولت فرصت سخنرانی پیدا میکند وقتی به ارایه نتیجه عملکرد وزارتخانه مطبوع خود میرسد مدعی اتفاقاتی میشود که شنیدن آن حداقل باعث میشود بسیاری از مردم فکر کنند به سخنرانی مسوولان کشور دیگری گوش میدهند. مساله اینجاست که این همه تفاوت میان ادعاهای عنوان شده از سوی مسوولان و به خصوص وزرا با واقعیتی که در جامعه جریان دارد نمیتواند از سر بیاطلاعی باشد. گویی این مسوولان ترجیح میدهند واقعیتها را به شکل دیگری برای خود به نمایش بگذارند. شاید فکر میکنند با ارایه آمارهای توخالی و ادعاهایی که همه را متعجب میکند میتوانند امید را به جامعه تزریق کنند. اما واقعا این روش میتواند درست باشد؟! اینکه تمامی مسوولان از رییس دولت گرفته تا وزرای کابینه در سخنرانیهای خود حرفهایی را عنوان کنند که با واقعیت جاری در جامعه فاصلهای اینچنین متحیرکننده داشته باشد. اینکه رییس دولت میگوید ما تورم را کنترل کردهایم اما قیمتها همینطور رو به افزایش است. یا وزیر بهداشت و درمان از وفور دارو در داروخانهها و خودکفایی و رسیدن به مراحل بالای استانداردهای جهانی در زمینه سیستم درمانی سخن میگوید، اما خبرها نشان میدهد که شرکتهای دارویی با مشکلات بسیاری برای تامین مواد اولیه مواجهند و بیمارستانهای دولتی هر روز به دلایل مختلف کیفیت خدماتی که ارایه میدهند رو به کاهش است و هزار مشکل دیگر که در حوزه بهداشت و درمان وجود دارد. حالا هم وزیر آموزش و پرورش مدعی شده است که ما در نظام آموزشی خود در حال تبدیل شدن به الگوی جهانی هستیم. اینکه میانگین معدل کل رشتههای مختلف متوسطه در کشور ما حتی به عدد ۱۲ هم نمیرسد و نشان از افت تحصیلی دانشآموزان دارد مسالهای است که مثلا وزیر آموزش و پرورش از آن بیخبر است و چنین ادعایی را مطرح میکند یا بهطور کل رسیدن به الگوی جهانی در زمینه آموزش را نه در کیفیت آموزش و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان که در مسائل دیگری میداند که ما از آن بیخبر هستیم. اینگونه اظهارنظرها تا کجا میتواند ادامه داشته باشد و تا کجا میتوان اعتماد عمومی جامعه را با این ادعاهای باور نکردنی بازیچه قرار داد. مگر میشود تمامی شواهد نشان بدهند که ما طی سه سال گذشته بیشترین افت تحصیلی را در کشور داشتهایم اما وزیر از نزدیک شدن به قله حرف بزند. مساله اینجاست که دقیقا این قلهای که مسوولان مدام در حال نزدیک شدن به آن هستند و مردم حتی دامنه را نمیبینند کجاست و چگونه میشود به آن رسید که آنها میتوانند و ما نمیتوانیم. افت تحصیلی در کشور ما از سال کرونا شروع شد. نداشتن تجربه مفید در زمینه آموزش مجازی و عدم دسترسی تعداد زیادی از دانشآموزان به دلایل مختلف از جمله مشکلات مادی به وسایل الکترونیک برای استفاده از فضای مجازی و... باعث شد تا برای اولینبار رکورد افت تحصیلی در کشور شکسته شود. از زمانی هم که مدارس بازگشایی شد تاکنون مشکلات زیادی از جمله کمبود معلم، پایین بودن کیفیت آموزش در مدارس دولتی، بیانگیزگی معلمان به دلیل مشکلات معیشتی و البته ترک تحصیل تعداد قابل توجهی از دانشآموزان به دلیل فقر ما را درهمان وضعیت افت تحصیلی نگه داشته است. اما گویا رضا مراد صحرایی، وزیر آموزش و پرورش به تنهایی راه قله را پیش گرفته و حالا هم به آن نزدیک است!