توافق از گور بازگشته
طي روزهاي اخير برخي رسانههاي منطقهاي و بينالمللي از آغاز دور جديد مذاكرات توسط ايران و امريكا خبر دادند. زماني كه اين اخبار با سفر گروسي، مديركل آژانس بينالمللي انرژي اتمي به ايران همراه شد، برخي نتيجهگيري كردند كه دستيابي به توافق ميان دو طرف بيشتر از هر زمان ديگري محتمل است! اما به نظرم اين نوع خبرسازيها، بيشتر تحليل است نه امري واقعي! در واقع نوعي بيان آرزوهاي قلبي است كه سندي براي تحقق آن وجود ندارد. از قرائن و شواهد، نميتوان يك چنين احتمالي را برداشت كرد.
طي روزهاي اخير برخي رسانههاي منطقهاي و بينالمللي از آغاز دور جديد مذاكرات توسط ايران و امريكا خبر دادند. زماني كه اين اخبار با سفر گروسي، مديركل آژانس بينالمللي انرژي اتمي به ايران همراه شد، برخي نتيجهگيري كردند كه دستيابي به توافق ميان دو طرف بيشتر از هر زمان ديگري محتمل است! اما به نظرم اين نوع خبرسازيها، بيشتر تحليل است نه امري واقعي! در واقع نوعي بيان آرزوهاي قلبي است كه سندي براي تحقق آن وجود ندارد. از قرائن و شواهد، نميتوان يك چنين احتمالي را برداشت كرد. البته اگر بين ايران و آژانس در جريان سفر گروسي توافق جديدي حاصل شود، شايد زمينهاي فراهم شود تا ايران با امريكا هم به توافق برسد. اما اگر توافقي با گروسي صورت نگيرد، بعيد است كه امريكا با ايران توافقي داشته باشد.
البته برخي تصور ميكنند اگر ايران با امريكا به توافق برسد به راحتي ميتواند با آژانس هم به يك فهم مشترك برسد. در واقع فرض ميگيرند كه مذاكرات محرمانهاي ميان ايران و امريكا جريان داشته، توافقي حاصل شده و از اين توافقات گروسي برخلاف اسفندماه گذشته به ايران آمد. ظواهر امر اما يك چنين گزارهاي را نشان نميدهد، چون حضور گروسي در ايران به دليل شركت در يك كنفرانس بين المللي هستهاي در اصفهان بوده و ارتباطي با برجام ندارد. از سوي ديگر هنوز دو پرسش و ابهام اساسي آژانس از ايران پابرجاست و پاسخي به آن داده نشده است. در اين ميان شوراي حكام هم خردادماه ۱۴۰۳ جلسه دارد و گزارشهايي درباره همكاريهاي ايران قرائت ميشود با اين دادههاي اطلاعاتي، فضاي ارتباطي ميان ايران و امريكا از يك طرف و فضاي مناسبات ارتباطي ايران با آژانس را از سوي ديگر، فضايي نميبينم كه در آن زمينه دستيابي به توافق جديد يا مذاكرات فراهم باشد.
2- پرسش مهم بعدي در اين ميان، تاثير انتخابات امريكا در تحولات مرتبط با برجام است. افرادي تصور ميكنند حضور ترامپ يا بايدن در كاخ سفيد ممكن است سرنوشت متفاوتي را در مناسبات ارتباطي ايران و امريكا رقم بزند. اصولا مسائل داخلي ايالات متحده در انتخابات رياستجمهوري امريكا كه قرار است آبان ماه برگزار شود، اثرگذار است نه گزارههاي مرتبط با سياست خارجي امريكا. ضمن اينكه اگر قرار باشد توجهي به مسائل حوزه سياست خارجي صورت بگيرد، اين روزها هم مساله حماس و اسراييل، آينده فلسطين و... بيشتر مورد توجه امريكاييها قرار دارد تا پرونده مذاكرات ايران. به عبارت روشنتر، مذاكرات ايران و امريكا امروز لنگ انتخابات امريكا نيست. اگر قرار باشد دو طرف به توافق برسند، ميرسند و اگر قرار باشد توافقي شكل نگيرد، حضور X ياY در كاخ سفيد تاثيري در انعقاد يا عدم انعقاد قرارداد ندارد. مخالفان برجام اما مدام بر اين موضوع پافشاري ميكنند كه مذاكرات بايد متوقف شود چون رييسجمهور بعدي ممكن است توافق را قبول نداشته باشد. واقع آن است كه هيچ توافقي (حتي اگر بايدن دوباره انتخاب شود) تضمين دائمي ندارد. تضمين هر توافقي، تمايل دو طرف براي ادامه دادن به توافق است. اينكه ميگويند ترامپ بيايد ميتواند زير توافق بزند، اشتباه است. بايدن هم اگر بخواهد ميتواند زير توافق بزند. بستگي به اراده دو طرف براي ادامه توافق دارد. مادامي كه دو طرف منافعي از توافق داشته باشند آن را ادامه ميدهند در غير اين صورت، طبيعي است زير بار اجراي قراردادهاي خسارتبار نروند. ما نبايد به دنبال تضمين بينالمللي در توافقها باشيم. فراموش نكنيد برجام قطعنامه ۲۲۳۱ شوراي امنيت را داشت، اما ترامپ از آن خارج شد. اعلام كرد قطعنامه شوراي امنيت را قبول دارم اما برجام را نه! در حالي كه قطعنامه ذيل برجام تعريف شده بود.
3- افراد و جرياناتي كه مخالف برجام بوده و هستند، آرمانهايي را براي خود تعريف كرده بودند، بعد تصور ميكنند ايران (در دولت قبلي) ميتوانست اين آرمانهاي حداكثري را محقق كند و به دليل وادادگي و ناشيگري اين ضرورت را عيني نكرده است. اين تصور البته كه تصور اشتباهي است. برجام سند مهمي است كه جنبههاي امنيتي، سياسي، حقوقي و اقتصادي دارد. مخالفان برجام اما تنها جنبههاي اقتصادي اين سند را ميبينند و درباره آن بحث ميكنند. هر توافقي كه قرار باشد ميان ايران و امريكا منعقد شود، مبناي آن بر بلنداي توافقات قبلي است. قلمروي توافق شده ميان ايران و امريكا چيست؟ برجام است. در هر مذاكراتي، آغاز گفتوگوها از گزارههاي مشترك است، اين بخشها را مبنا قرار ميدهند و سراغ ساير بخشها ميروند. بنابراين افراد و جرياناتي كه از مرگ برجام صحبت ميكنند يا آن را در گور قرار ميدهند و از دست رفته و متعفن خطاب ميكنند به خوبي ميدانند اگر قرار باشد مذاكراتي در آينده برگزار شود، بدون ترديد مبناي آن، برجام خواهد بود. بنابراين برجام زنده و از گور برگشته است.