حمله به رفح و ایده کوچ اجباری به صحرای سینا
پس از گذشت ۱۰ دور مذاکره نفسگیر بین بازیگران اصلی بحران غزه در اتمسفر منطقه و جهان، آخرین دور مذاکرات در طول ۷ ماهه اخیر در قاهره با حضور نمایندگان قطر، مصر، رژیم صهیونیستی، حماس و امریکا برگزار شد.
پس از گذشت ۱۰ دور مذاکره نفسگیر بین بازیگران اصلی بحران غزه در اتمسفر منطقه و جهان، آخرین دور مذاکرات در طول ۷ ماهه اخیر در قاهره با حضور نمایندگان قطر، مصر، رژیم صهیونیستی، حماس و امریکا برگزار شد. پس از نشست و برخاستها و بحث و تبادلنظرها، توافقنامهای برای آتشبس توسط مصر و قطر ارائه شد که اتفاقا در برگیرنده حداقلی خواستههای حماس بود. با این حال حماس برای پیشبرد مذاکرات این توافقنامه را پذیرفت تا بهبودی در وضعیت نابهنجار مردم غزه شکل گیرد. به موجب این توافقنامه، قرار شد آتشبسی میان دو طرف در یک فرآیند زمانی ۴ ماهه برقرار شود. در طول مدت اجرای این توافقنامه، اسرا و گروگانهای دو طرف نیز مبادله شده، مردم غزه به شهر خود بازگردند. همچنین، کمکهای انساندوستانه آغاز و بازسازی غزه در دستور کار قرار بگیرد و نهایتا با عبور از این مراحل، مذاکرات و گفتوگوها تداوم یابد. در آخرین لحظه اما، هیات اسرايیلی به دستور بنیامین نتانیاهو نخستوزیر اسراييل جلسه مذاکرات را ترک کرده و پیشنویس طرح جدید را نپذیرفتند. در یک چنین شرایطی بود که اسرايیل دست به حملاتی علیه شهر رفح زد، موضوعی که از یک طرف باعث واکنشهای جامعه جهانی و از سوی دیگر واکنش مصر به عنوان کشور قدرتمند جهان عرب شد. اما ممکن است این پرسش در ذهن بسیاری از مخاطبان، شکل بگیرد که دلیل اصلی حمله اسرايیل به رفح چیست و نتانیاهو چه هدفی را از این تجاوز دنبال میکند؟ واقع آن است که نتانیاهو تلاش میکند مردم غزه و رفح را به سمت صحرای سینا کوچ اجباری دهد تا با تغییر بافت جمعیتی این منطقه، منویات خود را در این مختصات اجرایی کند. این کوچ خط قرمز دولت مصر، اروپا و حتی امریکاست و واکنش جامعه جهانی را در پی خواهد داشت. اگر این اتفاق رخ دهد و ارتش اسرايیل رفح را به طور کامل اشغال کند، طبیعتا کشور مصر با تمام قدرت ورود پیدا کرده، در درجه اول از همه ابزارهای سیاسی و دیپلماسی خود استفاده کرده و سپس با سایر گزارههای ممکن اقدام خواهد کرد. حتی ممکن است برخی درگیریهای محدود میان مصر و اسرايیل هم به وجود آید. بنابراین شرایط کلی غزه به وضعیت پیچیدهای بدل شده است و هر متغیری ممکن است فاجعهای تمام عیار در این مختصات ایجاد کند. حتی امریکا و اتحادیه اروپا نسبت به حمله اسرايیل به رفح حساس شده و خواستار پایان دادن به این حملات هستند. اگر تلاش نتانیاهو کسب یک دستاورد نظامی و راهبردی برای تداوم دولت خود باشد، این نوع اقدامات او را از این هدف بنیادین دور میکند. حمله به رفح توسط نتانیاهو باعث میشود حتی امریکا و اروپا از طریق دادگاه لاهه او و کابینهاش را به عنوان جنایتکار جنگی معرفی کرده و تحت تعقیب قرار دهند. به نظر میرسد نتانیاهو و کابینهاش در آستانه سقوط کامل بوده و دیگر آیندهای در عرصه سیاسی اسراییل و منطقه نخواهند داشت. امریکا و اروپا هم بیشتر از اینکه سرنوشت نتانیاهو برای آنها دارای اهمیت باشد به دنبال حفظ رژیم صهیونیستی هستند. در واقع غرب با رخدادهای اخیر عملا از نتانیاهو عبور کرده و ترکیبهای تازهای را جستوجو میکنند. البته هستند تحلیلگرانی که مبتنی بر دادههای موجود اعلام میکنند، اسرايیل بدون چراغ سبز امریکا امکان دست زدن به یک چنین حملهای به رفح را نداشت. هم شخص بایدن و هم کاخ سفید، وزارت خارجه امریکا و مدیران پنتاگون مخالفت خود را با حمله به رفح اعلام کردهاند. البته دلیل این مخالفتها در راستای این واقعیت است که رفح گذرگاه مرزی با مصر است، در صورت حمله اسرايیل به رفح، بیش از ۲ میلیون انسان از اراضی اشغالی به سمت مصر کوچ خواهند کرد. این روند برای دولت مصر قابل قبول نیست و امنیت ملی این کشور را به مخاطره میاندازد. مصر حساسیت بسیاری نسبت به این حمله دارد و تلاش میکند جامعه جهانی را نسبت به این حملات حساس کند. به نظر میرسد علیرغم برخی گمانهزنیها هم امریکا و هم اروپا (حداقل در ظاهر) مخالف یک چنین حملهای هستند. باید دید این مخالفتها در آینده تغییری در شرایط منطقه و غزه ایجاد میکند یا اینکه اسراییل، همین تهاجمات را ادامه میدهد. اینک اما افکار عمومی بینالمللی با نگرانی تحولات غزه را دنبال میکنند تا ببینند آیا نهادهای بینالمللی راهی برای مقابله با جنایات و تجاوزات اسرايیل میاندیشند یا اینکه اسرايیل بدون نگرانی از واکنشهای جهانی به حملات خود ادامه میدهد؟