آیا بورس شبیه بازار طلاست؟
محمدصادق میرزایی، کارشناس بازار سرمایه و استراتژیست مالی درمورد این که تا چه اندازه اعتصاب فعالان بورسی میتواند به تغییر روند این بازار کمک کند و در پاسخ به این پرسش که آیا آنها میتوانند همانند اعتصابات طلافروشان این کار را انجام دهند؟ بیان کرد: از آنجایی که طلافروشان صنف هستند به یک ساز و کار و قانونی در قالب اعتصاب اعتراض کردند.
نبض بورس| محمدصادق میرزایی، کارشناس بازار سرمایه و استراتژیست مالی درمورد این که تا چه اندازه اعتصاب فعالان بورسی میتواند به تغییر روند این بازار کمک کند و در پاسخ به این پرسش که آیا آنها میتوانند همانند اعتصابات طلافروشان این کار را انجام دهند؟ بیان کرد: از آنجایی که طلافروشان صنف هستند به یک ساز و کار و قانونی در قالب اعتصاب اعتراض کردند. فارغ از درست یا غلط بودن این کار، آیا با وجود این اعتصاب، بازار طلا بسته شد یا از طریق صنف و کسب و کار خودشان به فضای موجود اعتراض کردند؟ قیمت لحظهای طلا دچار تغییر نشد و طلا هم به صورت صندوقهای طلا و در برخی از طلافروشیهای دیگر و هم در بازار معامله میشد و نرخ روی تابلو میآمد، اما طلافروشان که یک صنف هستند درصدد اعتراض برآمدند و با وجود اینکه خیلی از آنها مغازههای خود را بستند، ولی با این حال، طلا معامله میشد. این استراتژیست مالی گفت: اگر بخواهیم نگاهی به این اعتصابی که در بازار طلا رخ داده است را برای بورس متصور شویم باید بگوییم طلا دارای صنف است و حتی در میان اعتصابهای طلافروشها نرخ طلا تغییر میکرد و دايم در حال معامله بود. اما بورس یک بازار است و بر اساس عرضه و تقاضا تعیین شده و قیمت سهام با اعتصاب سهامدار همچنان معامله میشود و عرضه و تقاضای آن را تعیین میکنند؛ بنابراین نمیتوان گفت با وجود اینکه اعتراضی در بورس داریم دست به اعتصاب بزنیم چراکه بر اساس ساختار عرضه و تقاضاست و عملا فعالان بازار سهام و سرمایهداران با یک صنف مشخص روبه رو نیستند بلکه با یک سری معاملهگر مواجه هستند که مطالبهای دارند و در این میان، مطالبه معاملهگر باید چه چیزی باشد؟ میرزایی تصریح کرد: آیا مطالبه درست مطالبهگر باید این باشد که بورس بالا برود؟ در پاسخ باید گفت که قطعاً این مطالبه اشتباه است. بلکه مطالبه درست یک معاملهگر باید شفافیت بازار و جلوگیری از تصمیمات ناگهانی و احترام به حقوق سرمایهگذار باشد و این مطالبه درستی است و مطالبه درست را باید به منظور افزایش قدرت زیرساختهای معاملاتی بازار سرمایه، بهتر شدن پلتفرمهای معاملاتی در تکمیل زنجیره مشتقه و تنوع صندوقها و دخالت نکردن در بازار و اجرا نکردن اقتصاد دستوری و دخالتهای بیجا در بازار انجام داد و این مطالبه درستی است و عملا با معامله نکردن یا بستن پرتفو حل نمیشود، زیرا آنها نیاز به جلسههای متعدد دارند؛ اینکه افرادی بیایند و همکاری کرده و حتی سرمایهگذاران کلان جلسات مختلفی با مدیران بورسی برگزار کنند و حتی شاید به حمایت اشخاص حقوقی نیز، نیاز باشد و با مدیران بازار جلسه داشته و چنین مطالباتی داشته باشند؛ نه این که صرفا بازار رشد کند. زیرا اگر نگاهی به سالهای۹۷ و ۹۹ بیندازیم، میبینیم بازار در آن سالها رشد کرد، ولی بعد از آنچه اتفاقی افتاد؟ این نشان میدهد که شفافیت در معاملات وجود نداشته که منجر به سقوط آن شده است.