سقف كوتاه آرزوها
اين روزها هر كسي را در هر جايي ميبيني يا در حال ضربه زدن روي صفحه موبايلش است يا در حال حرف زدن در مورد بازي همستر كامپ. شايد جالب باشد بدانيد كه طبق آخرين آمار ايرانيان بيشترين كاربران اين بازي تلگرامي هستند. يعني سقف آرزوهايمان همينقدر كوتاه شده است.
اين روزها هر كسي را در هر جايي ميبيني يا در حال ضربه زدن روي صفحه موبايلش است يا در حال حرف زدن در مورد بازي همستر كامپ. شايد جالب باشد بدانيد كه طبق آخرين آمار ايرانيان بيشترين كاربران اين بازي تلگرامي هستند. يعني سقف آرزوهايمان همينقدر كوتاه شده است. زماني براي رسيدن به روياهايمان چه تلاشها كه نميكرديم و چه ممارستها و پشتكارها كه نداشتيم اما حالا همه چيز به ضربههايي كوتاه و منقطع روي صفحه موبايل خلاصه شده است. آنقدر كه دورنماي مقابلمان در مورد آينده مهآلود و نامشخص است كه ترجيح ميدهيم بدون اينكه خودمان را خسته كنيم زير همين سقف كوتاه زندگي بگذرانيم. حالا خيليها به دنبال اين هستند كه بگويند اين بازي تلگرامي كه تب تندش قطعا خيلي زود عرق خواهد كرد براي سلامت مضر است يا مفيد. اصلا اين بازي همان وعدهاي را كه ميدهد اجرايي ميكند. دست چه مافياي بزرگي در كار است كه ميخواهد ما را با يك بازي تلگرامي سرگرم كند و بين ما و هدف هايمان فاصله ايجاد كند. جالب است نه مسوولاني كه اين بازي را حرام ميدانند و نه حتي آن كارشناساني كه درصدد مجاب كردن مردم به ترك اين بازي هستند هيچ كدام به اين مساله فكر نكردهاند كه چه اتفاقي در جامعه ما رخ داده كه ناگهان يك بازي تلگرامي ميشود تمام اميد مردمي كه به دنبال اين هستند تا شايد بتوانند به دور از دغدغهها و خون دل خوردنها اندكي پول به دست بياورند. چه بر سر اقتصاد و توليد اين سرزمين آمده كه حالا همه دلخوش به يك بازي تلگرامياند. دلخوش به ضربههايي كوتاه و منقطع. نكته جالب اما راههاي دور زدن قوانين بازي و به دست آوردن سكههاي بيشتر با تقلب است. همان كاري كه انگار اكثر ما به خوبي از عهده آن بر ميآييم. حالا اين سكهها قرار است كي و كجا برايمان تبديل به پولي شود كه بتواند شايد كمي از بار زندگي مان را سبك كنند اصلا معلوم نيست. اما آنچه معلوم است بزرگي نااميدي و كوتاهي سقف آرزوهاي ماست. مردمي كه تمام لحظههايشان با دغدغه معيشت ميگذرد وهر روز به اين فكر ميكنند كه چه زماني ممكن است كار و كسب خود را بنا به هر دليلي چه تعديل نيرو و نبود امنيت شغلي چه مشكلات اقتصادي كه كارگاههاي كوچك را به تعطيلي ميكشاند حالا به يك «همستر» دل خوش كردهاند. حتي پدر بزرگها و مادربزرگها با اين اميد كه شايد بتوانند با اين كار پيش بچهها و نوههايشان سربلند شوند و مسبب شادي شان باشند با همان انگشتان خسته روي اين موش تلگرامي ضربه ميزنند. كاش به جاي اينكه پليس فتا و مسوولان ديگر همه به دنبال اين باشند تا از يك همستر تلگرامي آلت جرم بسازند به اين فكر ميكردند كه چرا سقف آرزوهاي اين مردم اينقدر كوتاه شده است. چرا به هر چيزي چنگ ميزنند براي اينكه بتوانند اندك درآمد بيشتري به دست بياورند. سوال اينجاست اگر واقعا ارزش پول ملي ما تا اين حد پايين نيامده بود چنين بازي كه نمونه آن سالهاست در پلتفرمهاي مجازي مورد استفاده افراد قرار ميگيرد ميتوانست تا اين حد به دغدغهاي بزرگ براي يك كشور تبديل شود؟!