آرزوهاي كودكي ۱۰ ساله زير گل و لاي بي‌مسووليتي

۱۴۰۳/۰۳/۲۹ - ۰۱:۵۷:۱۱
کد خبر: ۳۱۴۸۲۳

طبق گفته‌هاي مسوولان سه نفر از اعضاي يك خانواده در سيل جاده چالوس مفقود شده‌اند. تاكنون جسد دو نفر از آنها از داخل گل و لاي به جا مانده از سيل و رانش زمين پيدا شده است. يكي از آنها كودكي ده ساله است كه روز گذشته حوالي ظهر جسد بي‌جانش را بعد از ۴ روز از وقوع سيل پيدا كردند.

مریم شاهسمندی

طبق گفته‌هاي مسوولان سه نفر از اعضاي يك خانواده در سيل جاده چالوس مفقود شده‌اند. تاكنون جسد دو نفر از آنها از داخل گل و لاي به جا مانده از سيل و رانش زمين پيدا شده است. يكي از آنها كودكي ده ساله است كه روز گذشته حوالي ظهر جسد بي‌جانش را بعد از ۴ روز از وقوع سيل پيدا كردند. به همين راحتي يك خانواده كه براي گذران لحظه‌هايي شاد راهي جاده چالوس شده بودند به بدترين شكل ممكن جان باختند. چندين خانواده به واسطه همين جان باختن عزادار شده‌اند. همه اين اتفاق‌ها به اين خاطر افتاده كه مسوولان مربوطه لزومي به لايروبي رودخانه «سرد آبرود» چالوس نديده‌اند. اما نكته غم‌انگيز اينجاست كه اكثر اتفاق‌هايي از اين دست كه طي چند سال اخير رخ داده نه كار خشم طبيعت كه كار بي‌توجهي و كوتاهي مسوولاني بوده كه جان انسان‌ها برايشان در اولويت تصميم‌گيري قرار ندارد. وقتي اجازه ساخت و ساز در مسيل رودخانه را مي‌دهند، وقتي جلوي ساخت و سازهاي غيرقانوني و ساخت خانه‌ها با مصالح غير استاندارد را نمي‌گيرند. وقتي براي همه‌چيز هزينه مي‌كنند جز آن مواردي كه بي‌توجهي مي‌تواند باعث از بين رفتن جان انسان‌ها شود، ديگر نمي‌توان گفت كه حادثه اتفاق مي‌افتد و ما هم راهي براي فرار از اين حوادث نداريم.  مساله اينجاست كه اگر حس مسووليت‌شناسي و احساس وظيفه و از همه مهم‌تر احترام به جان انسان‌ها در بين برخي از مسوولان وجود داشت الان آن كودك ۱۰ ساله‌اي كه روز گذشته جسدش از زير گل و لاي پيدا شد، در حال بازي كردن در كوچه پس كوچه‌هاي شهرش بود. مساله ديگر اين است كه امسال از ابتداي بهار ما با بارش‌هاي سيل آسا مواجه بوده‌ايم و باز هم با اين حال مسوولان در شهرهاي مختلف با كوتاهي كردن از وظايف خود زمينه ساز بروز حوادثي شده‌اند كه به واسطه آن جان انسان‌ها از بين رفته است. واقعا اگر رودخانه «سردآبرود» لايروبي مي‌شد يك بارش چند دقيقه‌اي مي‌توانست به كابوسي چنين تلخ بدل شود؟ چه مجازاتي مي‌تواند براي بانيان اين اتفاق تلخ داغي را كه بر دل اين خانواده‌ها نشسته تسكين دهد. مگر مي‌شود به همين راحتي به سوگ كودكي ۱۰ ساله نشست كه هنوز حتي به نيمه عمرش هم نرسيده بود و مي‌توانست خيلي بيشتر از ۱۰ سال زندگي كند و از بودن در كنار خانواده‌اش لذت ببرد. چه كسي كابوس مرگ را بالاي سر او فرستاد. اين بي‌تدبيري‌ها تا كجا قرار است ادامه پيدا كند. تا كجا مردم بايد تاوان اشتباهاتي را با جانشان بدهند كه خود مرتكب آن نشده‌اند. در جامعه‌اي كه مرز بين شادي و غصه اينقدر باريك و به هم ريخته است چطور مي‌توانيم انتظار داشته باشيم كه اعضاي آن رشد و پويايي داشته باشند و با اميد به آينده فرزندآوري كنند. در جامعه‌اي كه كوچك‌ترين زير ساخت‌هاي مناسب براي حفظ جان مردم در آن رعايت نمي‌شود چطور مي‌توان انتظار داشت ديگر كسي به رخت بر بستن و رفتن از سرزمين مادري‌اش فكر نكند. به واسطه همين نگاه حالا كسب و كار ما مردم چيزي جز مرگ نيست. ما هر از گاهي بايد سوگوار عزيزاني باشيم كه قرباني مي‌شوند. قرباني اشتباهات ديگران. اما بايد به ياد داشته باشيم اشتباهاتي كه به قيمت جان آدم‌ها تمام مي‌شود به اين راحتي‌ها قابل بخشش نيست. به خصوص اگر كودكي قرباني اين سهل‌انگاري و اشتباهات شود.

ارسال نظر