مركز پژوهش‌هاي مجلس: اقتصاد دانش‌بنيان مشاركتي ثروت‌زا است

نقش پررنگ فناوران در توليد دانش‌بنيان و اشتغال‌آفرين

۱۴۰۳/۰۳/۳۰ - ۰۰:۵۸:۰۰
کد خبر: ۳۱۴۹۱۷
نقش پررنگ فناوران در توليد دانش‌بنيان و اشتغال‌آفرين

توليد دانش‌بنيان و اشتغال‌آفرين را مي‌توان يك راهبرد مهم براي رونق اقتصادي در نظر گرفت. البته چنين توليدي محدود به تعداد مشخصي از شركت كوچك و متوسط نيست، بلكه شبكه‌اي از بازيگران مختلف اعم از شركت‌هاي دانش‌بنيان، نخبگان و فناوران در اين امر نقش دارند و مركز پژوهش‌هاي مجلس مي‌گويد كه با مشاركت اين بازيگران در صورت استفاده از تمام ظرفيت علمي و فناوري كشور، تحولات بنيادين در اقتصاد كشور ايجاد مي‌شود.

توليد دانش‌بنيان و اشتغال‌آفرين را مي‌توان يك راهبرد مهم براي رونق اقتصادي در نظر گرفت. البته چنين توليدي محدود به تعداد مشخصي از شركت كوچك و متوسط نيست، بلكه شبكه‌اي از بازيگران مختلف اعم از شركت‌هاي دانش‌بنيان، نخبگان و فناوران در اين امر نقش دارند و مركز پژوهش‌هاي مجلس مي‌گويد كه با مشاركت اين بازيگران در صورت استفاده از تمام ظرفيت علمي و فناوري كشور، تحولات بنيادين در اقتصاد كشور ايجاد مي‌شود. مساله اقتصاد يك جامعه همواره شامل موارد جزئي‌تر و متعددي است كه موضوع توليد را بنابر تأكيدات مقام معظم رهبري مي‌توان به عنوان اصلي‌ترين زير مساله حوزه اقتصاد كشور دانست. بحث توليد به اين دليل تا حد زيادي با اهميت تلقي مي‌شود كه در صورت رونق يافتن آن بسياري از مسائل خرد اقتصادي كشور نيز در راستا آن ارتقا خواهند يافت.

 

سياست‌گذاري توليد دانش‌بنيان بخش مهم اقتصاد آن

توليد دانش‌بنيان و اشتغال‌آفرين را مي‌توان يك راهبرد مهم براي رونق اقتصادي در نظر گرفت. البته چنين توليدي محدود به تعداد مشخصي از شركت كوچك و متوسط نيست، بلكه شبكه‌اي از بازيگران مختلف اعم از شركت‌هاي دانش‌بنيان، نخبگان و فناوران در اين امر نقش دارند. با مشاركت اين بازيگران در صورت استفاده از تمام ظرفيت علمي و فناوري كشور، تحولات بنيادين در اقتصاد كشور ايجاد مي‌شود. استفاده از اين ظرفيت‌ها در جهت رونق شركت‌هاي دانش‌بنيان، نياز به نگاهي جامع در سياست‌گذاري توليد دانش‌بنيان دارد. بنابراين الزاماتي كه شركت‌هاي دانش‌بنيان در مسير موفقيت و تحقق اهداف خود بايد انجام دهند؛ مي‌توان به نكات مهم زير اشاره كرد: توليد و يا ارايه خدمات به‌گونه‌اي كه هم برمبناي دانش بومي شده در كشور انجام شود و هم اينكه بتواند داراي تأثيرات مثبت بر نظام اقتصادي كشور باشد، امري چندوجهي و پيچيده تلقي مي‌شود. در اين حوزه بايد نقش مهم شركت‌هاي دانش‌بنيان در اكوسيستم نوآوري كشور را پذيرفت؛ اما نبايد از تأثيرات ساير بازيگران نيز غافل شد.

يكي از موضوعات مهمي كه درخصوص شركت‌هاي دانش‌بنيان و يا اصولا هر شركت داراي گردش مالي و منافع مالي، صدق مي‌كند، احتمال بروز فسادهاي مالي در آن نهاد افزايش مي‌يابد. با بالابردن سطح نظارت در اين شركت‌ها كه با افزايش مشاركت نهادهاي مختلف و حتي مشاركت مردمي صورت مي‌گيرد، مي‌توان نرخ تخلفات را كاهش داد.

به‌طور گسترده در محافل مختلف بحث بر سر رويكرد حل مساله در ميان بازيگران مختلف از جمله شركت‌هاي دانش‌بنيان در كشور مطرح است. در رويكرد مساله‌محور انتظار مي‌رود با طراحي مكانيسم‌هاي مشخصي توسط نهادهاي مختلف، بتوانند نظام مسائل كشور را در سطوح مختلف شناسايي و براي حل آنها اقدام كنند.

 

ويژگي‌هاي شركت‌هاي دانش‌بنيان

به‌طور كلي براي تعيين و اجراي اين ضوابط در شركت‌هاي دانش‌بنيان نياز است اين شركت‌ها شناسايي شوند تا امكانات و تسهيلات مناسب براي دستيابي به اقتصاد مشاركتي به آنها ارايه شود. ويژگي‌هاي مهمي براي شركت‌هاي دانش‌بنيان تعيين شده است كه مي‌توان از آنها به عنوان مولفه‌هاي اصلي در شناسايي شركت‌هاي دانش‌بنيان از ساير شركت‌ها بهره برد. نكته قابل اهميت در اين ويژگي‌ها نبود وابستگي صرف آنها بر موضوع فناوري است؛ بلكه ماهيت اجتماعي و اقتصادي اين نوع شركت‌ها بسيار حائز اهميت است. نوآوري: به‌معناي باز كردن فرصت‌هاي برابر براي بهره‌مندي از صاحبان ايده، سرمايه‌گذاران و… است. ارزش‌افزوده‌آفريني: يعني اينكه شركت دانش‌بنيان بتواند ضمن تعيين جايگاه خود در زنجيره ارزش بازار، نقش خود را نيز به‌خوبي در آن جايگاه ايفا كند. كاهش ارزبري: به‌نوعي معناي توليد محصولاتي است كه نياز كشور به واردات را كم كند. داشتن نيروهاي متخصص و اشتغال‌آفريني: اين دو ويژگي نيز داراي ارتباط معناداري با يكديگر در خصوص مشاركت نخبگان و صاحبان ايده و سرمايه است. حل مساله: شركت‌هاي دانش‌بنيان چه در مرحله تأسيس و چه در مرحله اقدام بايد براساس نيازها و مسائل كشور عمل كنند. قابليت صادرات: صادرات عموماً اقدامي پيچيده است كه ابعاد بسيار مختلفي دارد؛ تحقق يك صادرات موفق نياز به مشاركت چندين نهاد با يكديگر دارد.

 

چگونه اقتصاد دانش‌بنيان به اقتصادي پايدار تبديل شود؟

مطابق مرور ادبيات و بررسي تجارب جهاني اين واقعيت روشن است كه براي داشتن اقتصادي پايدار كه موجب ثروت‌افزايي و قدرت‌آفريني ملي شود، بايد اقتصاد بر دانش و فناوري بنا شود. چنين موضوعي در حوزه اقتصاد با عنوان اقتصاد دانش‌بنيان مطرح مي‌شود، تفاوت‌هايي با تعريف و عملكرد اقتصاد مرسوم دارد. ثانيا، اقتصاد موضوعي پيچيده است كه در آن بازيگران، قوانين و به‌طوركلي نهادهاي مختلفي نقش دارند. از آن‌جايي كه اقتصاد، داراي پيوند معنادار با ساير حوزه‌هاي جامعه مانند حوزه‌هاي اجتماعي، سياسي، امنيتي، فرهنگي و… است؛ بنابراين موفقيت در امر اقتصاد و به‌طوركلي در ساير زيربخش‌هاي آن مانند موضوع توليد، بدون توجه به نقش ساير نهادها تقريبا غيرممكن است. براساس دو نكته فوق، مي‌توان چنين برداشتي داشت كه حل مساله اقتصاد در كشور در گرو پرداختن به «اقتصاد دانش‌بنيان مشاركتي» بوده؛ اقتصادي كه بنيان آن بر دانش است و فرايندهاي آن برمبناي رويكرد حكمراني مشاركتي پيش مي‌رود.

 

۵ رويكرد حكمراني مشاركتي  در مورد اقتصاد دانش‌بنيان

با وجود اهميت اين موضوع، به ظرفيت‌هاي رويكرد حكمراني مشاركتي توجه چنداني صورت نگرفته است و اين موضوع سبب پيشرفت كمتر در حوزه اقتصاد دانش‌بنيان شده است. اگرچه در اين حين تلاش‌هاي مناسبي براي رسيدن به اقتصاد دانش‌بنيان مشاركتي در كشور مانند وضع قوانين متعدد براي حمايت از كسب‌وكارهاي دانش‌بنيان صورت گرفته است. در نتيجه براي پيشروي موفقيت‌آميز در اين موضوع، مركز پژوهش‌هاي مجلس شوراي اسلامي برمبناي مطالعات انجام شده خود، پنج موضوع زير در حوزه رويكرد حكمراني مشاركتي به‌ عنوان رويكرد غالب در تصحيح و دقيق شدن اقتصاد دانش‌بنيان در گزارش ارايه كرده است: ۱. به‌منظور كاهش احتمال بروز فساد مالي و ساير چالش‌هايي از اين دست بايد ويژگي‌هاي يك شركت دانش‌بنيان به‌صورت شفاف در قانون مشخص شود تا امكان سوءاستفاده از امتيازاتي كه توسط دولت تعلق مي‌گيرد، كاهش يابد. ۲. بررسي قوانين و آيين‌نامه‌هاي حوزه شركت‌هاي دانش‌بنيان گوياي اين واقعيت است كه در برخي موارد امكان تفسير انحصارگرايي براي اين شركت‌ها در فضاي بازار وجود دارد. بر اين اساس بايد زمينه مشاركت شركت‌ها با حفظ استقلال نهادهاي خصوصي از يكديگر ايجاد شود.
۳. در رويكرد حكمراني مشاركتي، مشاركت نهادهاي رسمي با يكديگر در تحقق اهداف مدنظر از امور ضروري است. با توجه به اين نكته، نهادهاي ذيربط ملزم هستند تا در قوانين و آيين‌نامه‌هاي حوزه اقتصاد دانش‌بنيان به جايگاه بخش آموزش‌وپرورش به عنوان پايه اصلي تربيت سرمايه انساني توجه ويژه داشته باشند. ۴. يكي از مفاهيم اساسي در حوزه حكمراني مفهوم انسجام و يكپارچگي خط‌مشي‌ها است. چون براي تحقق مشاركت سياست‌گذار بايد تصميماتي در بخش‌هاي مختلف اتخاذ شود كه يكديگر را نقض نكنند. از اين‌رو در حوزه اقتصاد دانش‌بنيان مشاركتي نيز بايد ميان سياست‌ها در حوزه‌هاي علم، فناوري و نوآوري با اقتصاد و نيز ساير حوزه‌ها انسجام و نبود تناقض وجود داشته باشد.
۵. در نهايت به دانش به عنوان ريشه اصلي اقتصاد دانش‌بنيان مشاركتي، در اين گزارش اشاره شده است. در راستا اين موضوع توليد و ترويج دانش به عنوان نخستين گام در چنين رويكرد نويي به اقتصاد مطرح خواهد شد. بدين‌منظور نهادهاي اصلي توليد علم بايد با توجه به هدف تحقق اقتصاد دانش‌بنيان مشاركتي، برنامه‌اي براي مشاركت با يكديگر در توليد علم و ترويج آن در جامعه تدوين و اجرا كنند.

 

اصلاح «قانون جهش توليد دانش‌بنيان» جهت پيشرفت اقتصاد مشاركتي

در حال حاضر «قانون جهش توليد دانش‌بنيان» به عنوان قانون كلان و بالادستي در حوزه سياست‌گذاري و راهبري شركت‌هاي دانش‌بنيان به‌حساب مي‌آيد. براساس يافته‌هاي سياستي و راهبردي كه در گزارش مذكور مطرح شد، لازم است اصلاحاتي در اين قانون و آيين‌نامه‌هاي اجرايي آن با تأكيد بر موارد زير صورت گيرد: سازوكارها، ابزارهاي تعاملي و مشاركتي در آيين‌نامه‌هاي اجرايي قانون مربوطه با تمركز بر زيست‌بوم حوزه علم، فناوري و نوآوري كشور، ميان شركت‌هاي دانش‌بنيان، پارك‌هاي علم و فناوري و بنگاه‌هاي كوچك و متوسط تعيين شود. ساختارهاي نهادي غيرمتوازن، پراكنده و ناهماهنگ موجود در زيست‌بوم دانش‌بنياني كشور از آسيب‌هاي اساسي مورد تأكيد در اين موضوع است كه ريشه آن به تقسيم كارها در «قانون جهش توليد دانش‌بنيان» برمي‌گردد. جهت حل اين مشكل نياز است، ابتدا شبكه ذينفعان و كنشگران موثر با رويكرد حكمراني همكارانه شناسايي شود و در ادامه تقسيم كار يكپارچه و متوازن بين اين نهادها صورت بگيرد.