خصوصيسازي و بازار بورس و اوراق و بهادار
امروزه ديدگاه غالب در اقتصاد و مديريت، كاهش فعاليتهاي دولتي و حركت به سمت خصوصيسازي است. آنچه امروز در اقتصاد پويا و مديريت دولتي نوين مشاهده ميشود، اقدام براي جبران ضعفهاي گذشته است.
امروزه ديدگاه غالب در اقتصاد و مديريت، كاهش فعاليتهاي دولتي و حركت به سمت خصوصيسازي است. آنچه امروز در اقتصاد پويا و مديريت دولتي نوين مشاهده ميشود، اقدام براي جبران ضعفهاي گذشته است. شركتهاي بزرگ دولتي در كشورهاي جهان سوم، ازجملـه ايران، عاملي براي بروز كسري بودجه، تورم و ايجاد اختلال در تخصــيص بهينــه منــابع و غيرواقعــي شــدن قيمــتهــا است.همچنين، وجود اين شركتها سـبب شـده اسـت تـا ايـن كشورها در عرصه رقابت بينالمللـي موقعيـت ضـعيفي داشـته باشند.بسـياري از اقتصـاددانان، خصوصـيسازي را زيربناي اصـلاحات ســاختاري ميداننــد؛ زيــرا باعــث تحريــك توســعه بخــش خصوصـي، جذب سـرمايهگذاري مسـتقيم خـارجي، گسـترش رقابت، آزادسازي تجاري و توسعه بازارهاي سـرمايه ميشود، همچنين سيستم حاكميت شركتها را بهبود ميبخشد و به شــكلي خــاص بــر عملكــرد مــالي و عمليــاتي شــركتهــا تأثيرمي گذارد.درواقع ميتوان گفت ميـان خصوصـيسازي و توسعه بازار سرمايه ارتباطي پايدار وجود دارد، بهطوري كه رشـد سريع خصوصيسازي با گسترش و تعميق عرضه سهام داخلي و بينالمللي همـراه بـوده اسـت.
خصوصيسازي ازجمله عوامل موثر بر توسعه بازار سهام است و به عنوان يك سياست اقتصادي بر اين فرضيه استوار است كه كارايي مالكيت و مديريت خصوصي ازنظر تخصيص منابع، بيشتر از بخش عمومي است. با توجه به پيشينه خصوصيسازي، هدف از خصوصيسازي در سه حوزة مالي، اقتصادي، و اجتماعي- سياسي عبارت است از: افزايش كارايي بنگاهها، توزيع مناسب درآمد، كوچكسازي دولت، گسترش بازار سرمايه ازطريق واگذاري مالكيت و مديريت بنگاههاي اقتصادي دولتي به بخش غيردولتي. لازم است به اين نكته مهم توجه داشت كه توسعه بازار سهام با كمك دو مشخصـه اصلي عمق و عرض اندازهگيري ميشود. مشخصه عمق به اندازه و نقدشوندگي بازار سهام اشـاره دارد. انـدازه بـازار بهدليل آنكه ميتواند منجر به تجهيز سرمايه و تنوعسازي ريسـك شود، از اهميت ويژهاي برخوردار است. بازار ثانويه اين امكان را بـراي شركتهـا فـراهم ميكند تا با هزينهاي پايين، سرمايه لازم براي ارتقاي توليد و بهبود بهرهوري را تامين نمايند. منظوراز اصطلاح عرض تنوع بخشي به بازار برحسب مشاركت شركتهاي بـزرگ و كوچـك در بخشهاي مختلف صنعت و با استفاده از سرمايهگذاران خـارجي و داخلي ميباشد.عـرض، ريسك كل بازار را كاهش ميدهد و مالكيت گسترده را ترغيـب ميكند كه بـه نوبـه خـود سـرمايه را افـزايش ميدهد علاوه بر اين بـه شركتهاي كوچكتر امكان ميدهد بـه سـرمايهاي دسترسـي داشته باشند كه در غياب شركتهاي بزرگتر در بـازار موجـود نبود. بنابر توضيحات داده شده ازآنجا كه عمق بازار، متغيري جامعه محور و سرمايه محور است، دولت بايد سعي كند با اتخاذ سياستهاي مناسب تشويقي جهت افزايش مشاركت سرمايهگذاران و ايجاد انگيزه در مردم، درجهت توسعه هرچه بيشتر بورس اوراق بهادار در كشور گام بردارد.
بازار سرمايه و بهطور مشخص، بورس اوراق بهادار، اگرچه سازوكاري موثر در اجراي برنامههاي گسترده خصوصيسازي است و كارآمدي عملكرد آن با توجه به ساختار تنظيمي و نظارتي مدرن، زيرساختهاي فني و نيروي كار آموزش ديده، احتمال موفقيت واگذاري سهام شركتهاي دولتي به بخش خصوصي را به ميزان زيادي افزايش ميدهد و شركتهاي واگذار شده به بخش خصوصي از اجراي اين برنامهها منتفع ميشوند، اما بررسيها نشان ميدهد كه گسترش برنامههاي خصوصيسازي با رشد سريع حجم معاملهها در بورسهاي اوراق بهادار همراه بوده است؛ به عبارت ديگر، خصوصيسازي و بورس اوراق بهادار اگرچه در ظاهر ابزار اجراي سياست به نظر ميرسند، درعمل دو عامل تأثيرگذار بر يكديگر محسوب ميشوند: عملكرد كارآمد بورس اوراق بهادار به افزايش كارايي فرآيند خصوصيسازي منجر ميشود و اجراي مطلوب برنامههاي خصوصيسازي، رشد و توسعه قعاليتهاي بورس اوراق بهادار را درپي دارد. بنابراين بايد درجهت متنوعسازي بازار كوشيد و از آنجا كه شاخص عرضه از شاخصهاي توسعه بورس اوراق بهادار ميباشد، بايد شركتهاي بيشتري را وارد بازار كرد: شايان ذكر است هرچه تعداد شركتها، انتخاب آنها از صنايع مختلف، اندازه متفاوت كوچك و بزرگ از يك صنعت (تنوع بازار) بيشتر باشد، عرض بازار و پويايي آن بيشتر خواهد شد.