رشد اقتصادي ۸ درصدي، از رويا تا واقعيت
موضوع تحقق رشد اقتصادي 8 درصدي يكي از گزارههايي بود كه در جريان مناظرههاي انتخاباتي توجه ويژهاي به آن شد. پزشكيان به عنوان نامزد پيروز و رييسجمهور منتخب، معتقد بود تحقق رشد 8 درصدي نيازمند اجماع نخبگاني و استفاده از ظرفيتهاي مديريتي كشور در سطوح مختلف است و مبتني بر رويكردهاي پوپوليستي و عوامانه نميتوان به آن دست پيدا كرد.
موضوع تحقق رشد اقتصادي 8 درصدي يكي از گزارههايي بود كه در جريان مناظرههاي انتخاباتي توجه ويژهاي به آن شد. پزشكيان به عنوان نامزد پيروز و رييسجمهور منتخب، معتقد بود تحقق رشد 8 درصدي نيازمند اجماع نخبگاني و استفاده از ظرفيتهاي مديريتي كشور در سطوح مختلف است و مبتني بر رويكردهاي پوپوليستي و عوامانه نميتوان به آن دست پيدا كرد. بحثي كه در اين مورد در بطن انتخابات و روزهاي پس از آن شكل گرفت، از نظر علم اقتصاد خيلي مهم است و ميتواند دريچههاي تازهاي را به سمت درك عمومي بگشايد. قبل از هر چيز اما بايد به اين پرسش كليدي پاخ داده شود كه اساسا از منظر علم اقتصاد، رشد اقتصادي چه معنا و مفهومي دارد؟ اگر قرار باشد تعريفي ساده و خلاصه از اين مفهوم ارائه شود، بايد فرض كرد كشوري وجود دارد كه كل توليد آن در سال مثلا ۵ عدد واحد از هر كالاي توليدي است . توليد اين كشور در سال بعد به 6 واحد از كالاي توليدي ياد شده افزايش مييابد. در اين مدل، آنچه با افزايش مواجه ميشود، حجم و تعداد است نه قيمت. بنابراين آنچه مشخص است آن است كه افزايش مقداري كالا و خدمات مهم است نه افزايش قيمتي آن، به علت تورم! منطق اين روايت هم خيلي ساده است و به راحتي ميتوان آن را درك كرد. در واقع مساله اين است كه با افزايش پول، فقر در هيچ كشوري كاهش پيدا نميكند، بلكه اين توليد كالا و خدماتي كه در دسترس افراد جامعه قرار ميگيرد است كه مشخص ميكند آيا جامعه فقيرتر شده است يا برخوردارتر؟
در شرايط فعلي هيچ فرد يا جرياني در مورد لزوم افزايش رشد اقتصادي بحثي ندارد، اما مهم است كه همگي بدانيم چه عواملي باعث افزايش رشد اقتصادي در جامعه و قلمروي اقتصادي ميشوند. اهميت اين آگاهي در آن است که ميتوان درك كرد كدام گفتمان در مسير اعتماد و اطمينانسازي حركت كرده و كدام گفتمان تلاش ميكند رويكردهاي عوامانه را تثبيت سازد. بر اساس تمام دادهها، آمارها و ارقام اقتصادي و نتايجي كه در كشورهاي مختلف ثبت شده، كشورهايي با اقتصاد آزادتر - كه دولت دخالت كمتري در اقتصاد آنها دارد - رشد اقتصادي بيشتري نسبت به كشورهايي با اقتصاد دستوري دارند. چرا؟ دليل اصلي اين موضوع به حقوق مالكيت افراد برميگردد. ممكن است براي برخي مخاطبان اين ابهام شكل بگيرد كه اين فرآيند يعني چه؟
رشد اقتصادي زماني اتفاق ميافتد كه من و شما و ساير افراد جامعه اقدام به توليد كالا و خدمات كنيم. اما من و شما بايد چرا بايد توليد كنيم؟ ايجاد زمينههاي توليد در هر جامعهاي براي تحقق منافع شخصي افراد است. همان گزارهاي كه از آن با عنوان سود و منفعت شخصي ياد ميشود. اين اصل و بنيان فعل و انفعالات اقتصادي و توليدي در هر جامعهاي است. جمله سادهاي از ادام اسميت، پدر علم اقتصاد ثبت شده كه ميگويد: «اين از سخاوت قصاب، آشپز و نانوا نيست كه ما بر سر ميز خود شامي داريم؛ بلكه از علاقه آنها به نفع خودشان است.» اگر اين گزاره تاريخي را درك كنيم، بنيان اقتصاد را درك كردهايم. در ادامه بايد ديد ارتباط آزادي اقتصادي به حقوق مالكيت چيست؟ اگر ساده بخواهم بگويم، دولت اگر مالكيت افراد بر مال و جانشان را نقض كند، آزاديهاي اقتصادي افراد را از ميان برده است. به چه شكل؟ مصادره اموال افراد جامعه، گرفتن ماليات، قيمتگذاري و... طبيعتا اگه قرار باشد دولت روي كالايي كه افراد جامعه توليد ميكنند، قيمتگذاري كند (دولت تورم ايجاد ميكند و با قيمتگذاري ماليات پنهان ميگيرد) يا ماليات گرفته و تسلط خود را به نحوي استيلا ببخشد، باعث ميشود افراد منافع كمي نسبت به ريسكي كه براي توليد متحمل شدهاند كسب كرده، بنابراين انگيزه فعالان توليدي و صاحبان كسب و كار براي فعاليتهاي توليدي كاهش مييابد.
بنابراين هر دولت، هر فرد و گروهي كه ادعا ميكند ميتواند رشد اقتصادي را افزايش بدهد، اما خلاف موارد بالا برنامهريزي و تصميم سازي كند، قطعا شكست خواهد خورد. همان طور كه در چند دهه گذشته بارها يك چنين كارنامههايي ثبت شدهاند. دولتها وعدههاي بسياري امروز مشكل اصلي ما بزرگ بودن دولت، هزينههاي بسيار زيادش و دخالتهاي زياد دولت و گرفتن انواع مالياتهاي آشكار و پنهان است. متاسفانه با اين برنامههایي كه آقايان دارند، افزايش رشد اقتصادي يك رويا است.