پيكره حوزه عمومي را ترميم كنيد
اگر بخواهم تنها يك مطالبه از رييسجمهور منتخب را فرياد بزنم و به ضرورت آن تاكيد كنم، ترميم پيكره حوزه عمومي در جامعه فعلي ايران است.عناصر تشكيلدهنده حوزه عمومي در ايران كنوني ضعيفتر از هر زمان ديگري است. ما از رييسجمهور منتخب ميخواهيم كه حوزه عمومي را به خاطر تقويت نهادهاي مدني احيا كند و عناصر آن را به متن برگرداند.
اگر بخواهم تنها يك مطالبه از رييسجمهور منتخب را فرياد بزنم و به ضرورت آن تاكيد كنم، ترميم پيكره حوزه عمومي در جامعه فعلي ايران است.عناصر تشكيلدهنده حوزه عمومي در ايران كنوني ضعيفتر از هر زمان ديگري است. ما از رييسجمهور منتخب ميخواهيم كه حوزه عمومي را به خاطر تقويت نهادهاي مدني احيا كند و عناصر آن را به متن برگرداند.
اما عناصر حوزه عمومي كه در فضاي اجتماعي ايران ما بهشدت تضعيف شده است چيست؟ هابرماس «كرامت انساني، گفتوگو و عقلانيت» را سه عنصر اصلي حوزه عمومي ميداند. جامعه ايران ديگر گفتوگومحور نيست و عرصه فكر، گفتوگو و استدلال در جامعه با تنش كمسابقهاي روبرو است. كنشگري و رفتارهاي منتقدانه، پرهزينهتر شده و گويي مسير توسعه به بن بست رسيده است. رييسجمهور منتخب ميبايست پيكره حوزه عمومي در جامعه ايران را خيلي زود ترميم كند و زمينههاي تعقل و كنشگري مدني را فراهم آورد. بدون شك، اين مسير براي تحقق شعارهاي رييسجمهور نيز كم هزينهترين و بهترين راه ممكن خواهد بود.و اما چرا گفتمان حوزه عمومي براي توسعه يك جامعه بسيار ضروري است و ايران امروز بيش از هر زمان ديگر به اين گفتمان نياز دارد؟
اقتدار سياسي طي سه سال گذشته، به شكلي متفاوت در يكدستسازي نظام حكمراني كشور ظهور كرد. يكدستسازي ساختار نشان داد كه اين نوع اقتدار آسيبهاي جدي متوجه لايههاي جامعه ميكند. اگر اقتدار سياسي كنترل نشود و عوامل تماميتخواه به دنبال سيطره آن باشند حوزه عمومي شكست ميخورد. حوزه عمومي به عنوان وزنهاي در برابر اقتدار سياسي عمل ميكند و لايههاي جامعه با اميد به وضعيت بهتر در كافهها مينشينند و گفتوگو ميكنند. رسانهها فعال ميشوند. انتقادها محترم شمرده خواهند شد و جنب و جوشي واقعي پديدار ميشود. اين رفتار در نهايت به مهار اقتدار سياسي و ديكتاتوري كمك خواهد كرد.
به دنبال محترم بودن حوزه عمومي؛ انسانهاي محترمي سرنوشت بشريت را در دست خواهند گرفت. بسياري بر اين باور هستند كه ناكارآمدي طي چند سال گذشته در بخشهاي مهمي از ساختار حكمراني ايران، خود را عيان كرد. عقلانيت در اين حوزهها به حداقل رسيد و «اليت»هاي جامعه به كناري گذاشته شدند. ما براي بازگشت عقلانيت به تصميمگيريها، نيازمند داشتن يك حوزه عمومي قوي هستيم. عقلانيت در حوزه عمومي سبب ميشود كه دولتها نزد جامعه مدني عريانتر باشند و حتي نور به جريانهايي بتابد كه در سايه فعاليت ميكنند.
به نظر ميرسد افراد و جريانهاي در سايه، همچنان مانع توسعه دولتها در ايران باشند. دولتهايي كه منافعاي براي جريانهاي در سايه تعريف نكنند. حوزه عمومي ميتواند با تقويت روشنگري و عقلانيت بر سايهها وتاريكيها غلبه كند. حوزه عمومي در ذات خود كنشمحور است. لايههايي از جامعه كنوني ايران به دلايلي روشن، از جمله عدم يك حوزه عمومي غني يافته در طي چند سال گذشته، از پوسته كنش محور بودن خود بيرون آمد و خود را در يك وضعيتي قهرآميز قرار داد. براي نخستين بار بيش از ۶۰ درصد جامعه در انتخابات شركت نكرد و كنشگري را به شكلي ديگر به رخ لايههاي قدرت كشيد. آزادي وگفتوگوهاي موثر در حوزه عمومي ميتواند جامعه را بار ديگر كنشمحور تربيت كند. جامعه كنش محور تسليم ناكارآمدي نخواهد شد و ميخواهد بر زندگي شخصي خود مختار باشد. او در برابر نظارتهاي بيهوده عوامل بيروني مقاومت ميكند و عصيانگر ميشود. كنشگري در حوزه عمومي ميتواند در نهايت به خرد جمعي منجر شود و بايد قدر آن را دانست. اگر چه حوزه عمومي، همانطور كه از نامش پيداست به عموم جامعه تعلق دارد اما طبقه متوسط ميداندار اين حوزه خواهد بود. موج اصلاح خواهانه طبقه متوسط در حوزه عمومي، جامعه را وارد فصل تازهتري خواهد كرد. طبقه متوسط منزلت خود را در حوزه عمومي باز مييابد و اگر شرايط اقتصادي جامعه بهتر شود، اين طبقه بر خواستههاي مدني خود پافشاري خواهد داشت. طبقه متوسط اين تجربه را يك بار در سال ۱۳۷۶ در كارنامه دارد بهطوري كه سالها پس از ان نيز شاهد تحولات اقتصادي و سياسي در جامعه ايران بوديم. حوزه عمومي به طبقه متوسط و طبقه متوسط به حوزه عمومي جان ميبخشد. افكار بسته و طالباني مجال قدرتنمايي نخواهد يافت و جامعه نفسي تازه به خود ميگيرد.