حضور ترامپ چه بر سر بازار سرمایه و سایر بازارها میآورد؟
انتخاب ترامپ به صورت روانی بر انتظارات مردم ایران و سرمایهگذاران اثر خواهد گذاشت و این چشمانداز را ایجاد خواهد کرد که انتخاب وی میتواند به کاهش ارزش پول ملی منجر شود. همراهی نظام در راستای ورود به مذاکرات تجاری بر دوش دولت چهاردهم است. روی کار آمدن ترامپ از نگاه فعالان اقتصادی که در ایران مشغول به کار هستند، انتظارات تورمی را بالا خواهد برد.
انتخاب ترامپ به صورت روانی بر انتظارات مردم ایران و سرمایهگذاران اثر خواهد گذاشت و این چشمانداز را ایجاد خواهد کرد که انتخاب وی میتواند به کاهش ارزش پول ملی منجر شود. همراهی نظام در راستای ورود به مذاکرات تجاری بر دوش دولت چهاردهم است. روی کار آمدن ترامپ از نگاه فعالان اقتصادی که در ایران مشغول به کار هستند، انتظارات تورمی را بالا خواهد برد. باتوجه به پیشینه ترامپ، جامعه انتظار تنش، فشارهای اقتصادی و برخوردهای قاطعانه بیشتری را ازسوی وی دارد و همین دلیل منجر به افزایش انتظارات تورمی خواهد شد؛ به طور مثال اگر برابری قیمت دلار به ریال محدوده ۶۵ هزار تومان باشد، مطمئنا با روی کار آمدن ترامپ این رقم میتواند یک شکاف قیمتی مثبت ۱۰درصدی را تجربه و افزایش پیدا کند. ازسوی دیگر اگر ترامپ انتخاب نشده و تیم دموکراتها رای بیاورند، شرایط فعلی میتواند ادامه یابد. بعضی از موارد اقتصادی که به صورت عینی نمود پیدا میکنند را نیز باید درنظر داشت؛ برای مثال در حال حاضر نزدیک به دو میلیون بشکه نفت و میعانات را میفروشیم که مشتری اصلی آن چین است. اگر این رویه در زمان سر کار آمدن ترامپ نیز ادامهدار باشد، به نظر نمیرسد که شرایط به سوی تورم افسارگسیخته، فشار اقتصادی سنگین و همچین رشد قیمت ارز پیش برود.
باید درنظر گرفت که طی حدود دو سال گذشته نیز که از نگاه اهالی بازار سرمایه با چراغ سبز بایدن در راستای فشار وارد نکردن ناترازی انرژی در دنیا بر امریکا مواجه شدیم و ایران توانست نفت و میعانات بیشتری را به فروش برساند، باز هم تراز تجاری به رقم منفی ۱۵ میلیارد دلار رسیده است. در عین حالی که تقریبا روزی ۲ میلیون بشکه نفت را (ولو به دلیل تحریمها و مشکلات جهانی کشور با تخفیف حداقل ۱۵درصدی) به چین میفروشیم و چین نیز طبیعتا از این موضوع استقبال میکند، کسری تجاری شدیدی را شاهدیم و تورم علیرغم سیاستهای انقباضی شدید که منجر به شکلگیری رکود در بخش تولید شده، نتوانسته خود را به محدودههای میانگین حدودا ۲۵ ساله که حدود ۲۵درصد است، برساند و همچنان بیش از ۳۵درصد باقی مانده است.
حدود سه سال است که در تابستان، برق صنایع و در زمستان، گاز صنایع قطع میشود تا مردم برق و گاز داشته باشند و حالا هم دست به واردات بنزین زدهایم. به نظر میرسد دولت باید درخصوص این مسائل یک تصمیم اساسی را جایگزین تصمیمات تکراری همچون گران کردن یکپارچه بنزین کند. طبیعی است که این تصمیمات مردم را معترض میسازد، چراکه مردم عدالت را در واریز یارانه به صورت یکپارچه نمیبینند. در امریکا ترامپ بیان میکند که تصمیم برای ورود به معامله با عربستان دارد تا کشور عربستان به سمت شرق سوق پیدا نکند؛ دلیل دعوا بر سر عربستان این است که زمانی که چنین سرمایههایی را در کشور پخش میکردیم. درنهایت معضلات ذکر شده ازجمله قطعی برق و گاز، تعطیلی و فشار به نرخ فروش کارخانهها و نرخ خوراک و سوختی که چند سال است گرانتر از نرخ تولیدکنندههای گاز از شرکتها دریافت میکنیم، نتیجه سیاستهای اشتباهی است که در ۲۰ سال گذشته پیش رفته و امید است تغییر کند؛ چراکه در نتیجه این تغییرات بازار سرمایه نیز p/e گرفته و با استقبال مواجه خواهد شد.