حكمراني نادرست آب در ايران؛ تشديد بحران آبي در كشور

در آستانه تشكيل دولت جديد و در روزهاي گرم تابستان آنچه بيش از هرمعضل ديگري خودنمايي ميكند مشكلات ناشي از كم آبي در اكثر نقاط كشور به ويژه ايران مركزي است.
در آستانه تشكيل دولت جديد و در روزهاي گرم تابستان آنچه بيش از هرمعضل ديگري خودنمايي ميكند مشكلات ناشي از كم آبي در اكثر نقاط كشور به ويژه ايران مركزي است. ايران، كشور كم آبي است، اما «بحران» طولاني مدت آب در ايرانِ امروز، نه يك چالش تاريخي بلكه پديدهاي است كه از تحولات يك قرن اخير برخاسته است. علي اكبر جعفري ندوشن، عضوهيات علمي دانشگاه يزد در اين باره ميگويد: ايران، كشور كمآبي است، اما «بحران» طولانيمدت آب در ايرانِ امروز، نه يك چالش تاريخي بلكه پديدهاي است كه از تحولات يك قرن اخير برخاسته است. در نظام قديم، سازوكارهاي مديريت آب در دو بخش عرضه و تقاضا به شكلي تنظيم شده بود كه ضمن هماهنگي ميان منابع و مصارف، سهم طبيعت را نيز پاس ميداشت. جامعه ايران از اواخر قرن گذشته و همزمان با ورود به عصر مدرن، تحولات شگرفي را تجربه كرد. اين تحولات، شكل دهنده به نيازهايي در پهنه ملي بودند. او ميافزايد: اگر در گذشته، نظام مديريت آب نظامي بركنار از دخالت حداكثري دولت و در چارچوب خِرد جمعي بود، در دوران مدرن، نظام مديريت آب به نظامي دولتي تبديل شد. اين گذار، به بهاي به حاشيه راندن دانش انباشته مديريت آب در ايران تمام شد.
بحران آب و افزايش بيثباتي در منطقه
اين عضو هيات عملي دانشگاه يزد اظهار ميدارد: ايران، كشوري در خاورميانه بزرگ (شامل خاورميانه و شمال آفريقا) يا همان منطقه منا است. با توجه به اينكه اين منطقه بهشدت با بحران كم آبي مواجه است، اين خطر وجود دارد كه تشديد بحران آب به عاملي جدي براي افزايش بيثباتي در كشورهاي منطقه تبديل شود. اگر بيثباتي كنوني در اين منطقه با مديريت ضعيف آب تركيب شود، چرخه رذيلتي ايجاد ميشود كه ميتواند تنشهاي اجتماعي و سياسي را بهشدت افزايش دهد. ندوشن ميگويد: در پس زمينه هر سه فصل، اين هشدار نهفته است كه بايد اقدام موثري در زمينه قطع اين چرخه رذيلت انجام شود، چراكه قطع اين چرخه، عامل كليدي براي ترميم و تحكيم ثبات كشورها در منطقه منا است.
او ميافزايد: بررسيها نشان ميدهند كه سياستهاي ناكارآمد موجود، مردم كشورهاي منطقه منا از افغانستان در شرق ايران تا مراكش در غرب آفريقا را بهشدت در برابر بحران آب آسيبپذير كردهاند، چراكه اين سياستها، منجر به افزايش تقاضا در شرايطي شدهاند كه هم سفرههاي آب زيرزميني در حال خالي شدن هستند و هم تغييرات آب و هوايي و دورههاي بينظم خشكسالي شديد و ترسالي سيلآسا در حال وقوع است.
افزايش تنش آبي
عضو هيات علمي دانشگاه يزد در ادامه ميگويد: از يافتههاي گزارشهاي متعدد ميتوان دريافت كه بيش از ۶۰ درصد از مردم ساكن منطقه منا، در جاهايي زندگي ميكنند كه ميزان تنش آبي در آنجا، شديد است. اين ۶۰درصد را با ۳۵درصد متوسط جهاني مقايسه كنيد. اين منطقه دو برابر متوسط جهاني در تنش آبي قرار دارد. كمبود آبي كه تغييرات آب و هوايي ايجاد خواهد كرد، باعث كاهش ۶ تا ۱۴درصدي توليد ناخالص داخلي اين كشورها ميشود (بيشترين كاهش در جهان). حال تصور كنيد كه اقتصادهاي اين كشورها تا چه ميزان كوچك خواهد شد اگر اين بحران مهار نشود و مديريت منابع آبي نيز ناكارآمد باشد. او ميافزايد: تمركز كنوني اغلب كشورهاي منطقه منا (مشابه ايران) بر عرضه آب (استحصال حداكثري آب به هر شكل ممكن) با اهتمام ناچيز به مديريت تقاضا، شايد مسائل امروز را تخفيف دهد، اما بحران شديدتري را در آينده رقم خواهد زد. براي اتخاذ يك رويكرد متعادل، بايد روي راهحلهاي بلندمدت شامل تغيير مسير توسعه اين كشورها و همچنين استفاده از فناوريهاي جديدِ منطبق با محيطزيست سرمايهگذاري كرد. اين كار، پايهاي براي رشد پايدار خواهد بود.
بحران آب و فرصت تقويت اجتماعات محلي
ندوشن در ادامه ميگويد: نميشود از خطرات بحران آب گفت، اما فرصتهاي اين بحران را از ياد برد. بحران آب، فرصتي براي تقويت اجتماعات محلي است. اجتماعات محلي ميتوانند با ايجاد اجماع نظر فراگير روي استراتژيهاي ممكن براي رفع چالشها، گامهاي موثري در جهت كاهش دامنه بحران آب در جوامع خود بردارند. اين بدان معناست كه در هنگامه در گرفتن بحرانهاي جمعي، انگيزههاي لازم براي تقويت همكاريهاي جمعي نيز افزايش مييابد.
او ميافزايد: با گفتوگوي بين كشوري و درون كشوري، ميتوان چالشهاي پيچيده مرتبط با تخصيص و تحويل آب را حل و فصل كنند يا حداقل گامي جدي در مسير حل پايدار آنها برداشت. نظرخواهي از مردم ساكن در هر منطقه و ترميم شيوههاي خدماترساني در حوزه آب ميتواند به بازسازي اعتماد ميان شهروندان و حكومت كمك كند. مشاركتهاي محلي براي مديريت منابع مشترك، گامي مهم براي ايجاد همبستگيهاي محلي قويتر و در نتيجه، مديريت بهتر منابع آبي اين كشورهاست.
ندوشن در پايان ميگويد: كاهش ميزان آب سفرههاي زيرزميني و بهطور كلي بحران آب در ايران، پيامدي از نوع حكمراني آب در كشور در يك قرن اخير بوده و در ظهور اين بحران، بيش از آنكه مشاركت ذينفعان و سازوكارهاي بازار نقش داشته باشد، مديريت دولتي سهم بزرگي داشته است. حكمراني نادرست آب در ايران، نقشي تعيينكننده در افتادن كشور به درون بحران آبي داشته است كه بازنگري اين شيوه مديريت منابع آب بايد در صدر برنامههاي دولت جديد قرار بگيرد.
