نقش دولت در بازار سهام
اگر نگاهي به اقتصاد جهاني و اقتصاد خود داشته باشيم به اين نتيجه خواهيم رسيد كه دولتها بهطور مستقيم يا غيرمستقيم بر بازار سهام تاثيرگذار هستند و اين ميتواند خوب و همينطور مضر باشد.
اگر نگاهي به اقتصاد جهاني و اقتصاد خود داشته باشيم به اين نتيجه خواهيم رسيد كه دولتها بهطور مستقيم يا غيرمستقيم بر بازار سهام تاثيرگذار هستند و اين ميتواند خوب و همينطور مضر باشد.
لازم است در اين مطلب نگاهي به دخالتهاي مثبت دولت در بورس داشته باشيم.
1-كشور ما همواره درگير ريسكهاي سيستماتيك بوده و است و در نتيجه شوراي عالي بورس بايد به اين قضيه توجه ويژهاي داشته باشد و در مواقع بحراني يا زماني كه سطح ريسك سيستماتيك از عددي بالاتر رفت وارد عمل شده و در نتيجه ثبات را بر بازار حاكم كند به عنوان مثال در ريسك سيستماتيك قبلي كه مربوط به ترور در تهران بود سازمان بورس دو روز دير وارد عمل شد و اين يعني وحشت در آينده.
2- از سوي ديگر بايد شفافيت در سطح بالايي باشد و نهادهايي مجزا براي بازار سهام حضور داشته باشند كه از درز اطلاعاتي يا امكان فسادهاي سازمان يافته جلوگيري كنند كه اين عمل باعث ذهنيت مطلوب سرمايهگذار و در نتيجه تقويت تقاضا ميشود.
3- آنچه ما درباره بورس ديدهايم همواره دخالتهايي از سوي دولت بوده كه به بازار فشار ميآورده و در نتيجه ما دولت را نه به عنوان يك حامي، بلكه به عنوان يك سوءاستفادهگر در ذهن داريم و اگر دولت قصد دارد به اين بازار كمك كند، ميتواند با وضع قوانيني مثل معافيت مالياتي، اعطاي تسهيلات يا كاهش نرخ خوراك به بازار كمك كرده و ذهنيت سهامدار را نسبت به خود بهتر كند.
حال ما نكات مثبت را گفتيم و بهتر است به نكات منفي نيز توجه كنيم؛ دخالتهايي كه ما از دولت ميشناسيم باعث به وجود آمدن روند مصنوعي ميشود.بازارهاي مالي همواره از روندهاي طبيعي استقبال ميكنند، اما آنچه در سال 99 مشاهده كرديم پيامدهاي منفي بوده كه تا به امروز ادامه دارد. دخالت دولت به قصد قيمتسازي فقط در دوره كوتاهمدت ميتواند موفقيتآميز باشد و در دورههاي بلندمدت بازار خود را با روند طبيعي تنظيم ميكند. از سوي ديگر وقايع سال 99 را ميتوان به عنوان يك الگو براي تمام دنيا تعريف كرد. در سال 99 عدهاي اعلام كردند، دولت قصد دارد داراييهاي خود را چند برابر قيمت به فروش برساند و در نتيجه با خريدهاي سنگين در كف خود را آماده يك ماراتن صعودي كردند و همانگونه كه وارد شدند همانگونه نيز خارج شدند و اين يك بعد بسيار منفي براي روندهاي بلندمدتي بازار است. حال دخالتهاي دولت ميتواند سردرگمي به وجود آورد و هيچچيز بدتر از ابهام نيست. به عنوان مثال يك روز اعلام ميشود گاز صنايع 7هزار تومان و روز بعد تكذيب شده و اين دست تصميمات باعث ميشود كه سرمايهگذاران همواره سردرگم باشند و زماني كه ابهام بالا باشد، خروج بهترين كار است و در نتيجه عرضه افزايش پيدا خواهد كرد.