نقش كارايي، اثربخشي و فناوري در بهرهوري
در قرن جديد ميلادي به واسطه جهاني شدن اقتصاد، بنگاههاي توليدي به منظور كسب جايگاه برتر و تصاحب بازارهاي مختلف، در حال رقابت با يكديگر هستند. در اين شرايط تنها بنگاههايي ميتوانند سهم خود را در بازار حفظ كنند كه در جهت ارتقاي توان رقابتي خود اقدامات موثري را عملياتي نمايند.
در قرن جديد ميلادي به واسطه جهاني شدن اقتصاد، بنگاههاي توليدي به منظور كسب جايگاه برتر و تصاحب بازارهاي مختلف، در حال رقابت با يكديگر هستند. در اين شرايط تنها بنگاههايي ميتوانند سهم خود را در بازار حفظ كنند كه در جهت ارتقاي توان رقابتي خود اقدامات موثري را عملياتي نمايند. موضوع بهرهوري عوامل توليد يكي از شرايط لازم براي ارتقاي توان رقابتي بنگاهها به شمار ميرود كه دو مفهوم كارايي و اثربخشي را دربر ميگيرد. منظور از كارايي استفاده كارآمد از منابع در فرآيند توليد ميباشد. اثربخشي نيز به مفهوم ميزان موفقيتي است كه در جهت دستيابي به اهداف معين حاصل ميشود. بنابر اين بهرهوري را ميتوانيم استفاده بهينه از منابع موجود، در جهت دستيابي به اهداف از قبل تعيين شده بنگاه تعريف نماييم. تغيير در بهرهوري تاثير عظيمي بر بسياري از پديدههاي اقتصادي و اجتماعي مانند بهبود سطح زندگي و ارتقاي رفاه اجتماعي، بهبود در نظام پرداخت حقوق و دستمزد، بهبود و ارتقاي امنيت اجتماعي و درنهايت رشد سريع اجتماعي و اقتصادي دارد. كشورهايي كه نميتوانند بهرهوري صنايع خود را همگام با اقتصاد جهاني ارتقا دهند، به ناچار بايد با كاهش ارزش پول ملي، مشكلات تجارت جهاني خود را جبران كنند.
البته ذكر اين نكته نيز ضروري است كه درآمد واقعي مردم با گرانتر شدن كالاهاي وارداتي و افزايش تورم داخلي كاهش يافته و درنهايت سطح رفاه اجتماعي تنزل مييابد.
آنچه تاكنون توضيح داده شد بررسي بهرهوري باتوجه به دو مفهوم كارايي و اثربخشي بود. موضوع مهم ديگر بررسي چگونگي بهبود بهرهوري يك بنگاه ميباشد كه در ادامه به آن اشاره ميشود. تغيير در بهرهوري از دو روش تغيير در كارايي و تغيير در فناوري امكانپذير است. منظور از تغيير در كارايي توانايي يك بنگاه ناكارا در رسيدن به بنگاههايي است كه در مرز كارايي قرار دارند. تغيير فناوري نيز به مفهوم افزايش كارايي عوامل انساني، عوامل فني و سرمايهاي همراه با افزايش انعطافپذيري آنها به منظور ارتقاي سطح توليد يا خدمات ميباشد. بنابر توضيحات فوق، نتيجه ميگيريم شاخص بهرهوري به دو متغير مهم كارايي و فناوري وابسته است. از منظر ارزيابي ميتوان گفت كه اندازهگيري كارايي، يك ارزيابي ايستا از هر بنگاه است درحالي كه بهرهوري، اين موضوع را ارزيابي ميكند كه چگونه ميتوان كارايي و فناوري يك بنگاه را از يك دوره به دوره بعد افزايش داد و يك ارزيابي پويا را به دست آورد. بنابراين ميتوان استدلال نمود كه يك بنگاه ميتواند بهطور فني كارا باشد اما قابليت پيشرفت بهرهوري از طريق استفاده از صرفههاي مقياس را به صورت بالقوه داشته باشد. بهرهوري و كارايي فني زماني يكسان خواهند بود كه با استفاده از فناوري توليد، بازدهي ثابت نسبت به مقياس وجود داشته باشد.
در توضيح كارايي مقياس ميتوان گفت: بنگاهي كه در شرايط بازدهي ثابت نسبت به مقياس عمل ميكند حداكثر كارايي و بهرهوري را دارد. بنابر توضيحات فوق بهرهوري وابسته به سه مفهوم كارايي، اثربخشي و فناوري است. اگرچه در تعريف بهرهوري آن را حاصلجمع كارايي و اثربخشي فرض ميكنند، اما بايد به خاطر داشته باشيم كه اين دو پارامتر از يك جنس نيستند و نميتوان آنها را با هم جمع كرد. به عبارت ديگر، وقتي از افزايش بهرهوري سخن ميگوييم منظورمان اين است كه در تلاش هستيم كه هم در حوزه كارايي و هم در حوزه اثربخشي، بهبودهايي را ايجاد كنيم.