دستان سوخته كارگر و نگاه بيتفاوت مسوولان
چرا آمبولانسهاي حاضر در ورزشگاه به كارگر سوخته امدادرساني نكردند
چرا آمبولانسهاي حاضر در ورزشگاه به كارگر سوخته امدادرساني نكردند
شنيدن صداي فريادهاي كارگري كه دستانش سوخته و خود را با هزار بدبختي به آمبولانسهاي مستقر در وزرشگاه شهداي شهر قدس ميرساند تا شايد كسي به دادش برسد و مرحمي بر زخمهايش بگذارد اما با بيتوجهي و بيتفاوتي افراد حاضر در صحنه مواجه ميشود، تلخي اتفاق را چند برابر ميكند. حتي وقتي همكارانش سعي ميكنند مسوولان آمبولانس را براي انتقال اين كارگر مجروح به بيمارستان متقاعد كنند به آنها گفته ميشود كه اين آمبولانسها براي بازيكنان در حال تمرين دو تيم استقلال و الغرافه هستند و نميتوانند زمين بازي را ترك كنند. به همين سادگي!
يعني براي آنها امدادرساني به بازيكناني كه هيچ اتفاقي برايشان رخ نداده خيلي مهمتر از امدادرساني به فردي است كه از شدت درد فرياد ميكشد و طلب كمك ميكند. صحنههاي اين فيلم به قدري دردناك است كه حتي يك بار ديدن آن هم قلبي از سنگ ميطلبد اما گويا افراد حاضر در صحنه كه ميزان سوختگي اين كارگر را ديدند و فريادهايشان را شنيدند چندان تحت تاثير قرار نگرفته و اصلا برايشان اهميتي نداشت كه حتي براي درخواست يك آمبولانس تازه با اورژانس تماس بگيرند.
اين اتفاقات تنها نمونه كوچكي از بلاهايي است كه بر سر كارگران ميآيد و در اين بين نه دولت و نه مسوولان هيچ كدام سعي در بهبود اوضاع ندارند.
تقسيمبندي شهروندان
و نگاه از بالا به پايين
متاسفانه سالهاست كه شهروندان در كشور ما به دو دسته درجه يك و درجه دو تقسيم شدهاند. اين مسالهاي نيست كه مسوولان سعي كنند در مصاحبه و سخنراني خود آن را تكذيب كنند، چراكه اين واقعيت در جامعه ما جريان دارد و بارها و بارها هم نتايج آن بر زندگي افراد تاثير گذاشته است.
اين مساله هر روز در زندگي تمام ما اثرات خود را نشان ميدهد. آنجايي كه افراد بيبضاعت مجبورند ساعتها و روزها و ماهها براي دريافت خدمات درماني در صف انتظار بيمارستانهاي دولتي باقي بمانند و البته درنهايت هم از كمكيفيتترين خدمات درماني برخوردار شوند. اينكه كارگران مجبورند براي حفظ شغل خود و همين درآمد اندك سر تعظيم در برابر كارفرمايان فرود بياورند و در كارگاههايي كار كنند كه هيچ امنيت جاني و شغلي و معيشتي ندارند. اينكه آموزش و پرورش در كشور ما به كالايي براي خريد و فروش تبديل شده و تنها كساني ميتوانند از امكانات آموزشي مناسب برخوردار باشند كه توانايي پرداخت هزينههاي سرسامآور مدارس غيرانتفاعي و غيردولتي را داشته باشند و در عوض بچههاي بيبضاعت بايد در كلاسهاي بالاي 40 نفر با كمترين امكانات خدمات آموزشي را دريافت كنند كه از كيفيت مناسبي برخوردار نيست.
وقتي به اين مسائل دقت ميكنيم ميبينيم كه برخورد صورت گرفته در ورزشگاه شهر قدس با كارگري كه دو دستش با برق سوخته و از درد فرياد ميزند چندان هم دور از انتظار نيست. اين اتفاق اگر در هر جاي ديگر از اين دنيا رخ ميداد تا به حال حداقل چندين مسوول از سمت خود استعفا كرده بودند اما مساله اينجاست كه حتي هيچ كدام براي اينكه شرايط را توضيح بدهند و دليل اين برخورد را براي مردم روشن كنند اقدام به پاسخگويي هم نكردهاند.
همين دو قطبيسازي جامعه است
كه به ما ضربه ميزند
كوروش مرادي، فعال كارگري درا ين باره به «تعادل» ميگويد: متاسفانه همين دو قطبيسازي جامعه است كه سالهاست باعث شده تا ما در تمامي زمينهها نهتنها پيشرفتي نداشته باشيم كه مدام با مشكلات گوناگون دست و پنجه نرم كنيم. بيتوجهي به نيروي انساني كه مولد توليد در جامعه است يكي از همان رفتارهايي است كه حالا ما را گرفتار اين شرايط بد اقتصادي كرده و وضعيت به نوعي رقم خورده كه انگار از دست هيچ كس كاري بر نميآيد.
او ميافزايد: سالهاست كه كارشناسان و فعالان حوزه كارگري در مورد بيتوجهي مسوولان به نيروي كار در كشور و ناديده گرفتن آنها هشدار ميدهند اما هر بار نه تنها شرايط بهبود پيدا نميكند بلكه افرادي در راس امور كارگري قرار ميگيرند كه هيچ توجهي به شرايط و نيازها و خواستهاي كارگران ندارند و حتي سعي ميكنند همان اندك امتيازهايي هم كه به اين قشر داده شده از آنها باز پس گيرند.
وزير كار بايد به اين مساله ورود كند
كوروش مرادي در ادامه ميگويد: قطعا اگر بخواهيم با مسوولان درباره اتفاق رخ داده در ورزشگاه شهداي شهر قدس وارد مذاكره شويم سعي در بياهميت جلوه دادن موضوع و بزرگ نمايي فضاي مجازي از اين اتفاق ميكنند. اما مساله اين است كه آنها در برابر حفظ جان و مال كارگران مسوولاند و بايد در مورد اتفاقهايي حتي به مراتب كوچكتر از آنچه در اين ورزشگاه رخ داده حساسيت به خرج داده و ورود كنند.
او ميافزايد: در اين مورد هم وزير كار كه جامعه كارگري و فعالان كارگري اين همه به او اميد بستهاند براي اينكه بتواند حقوق از دست رفته اين قشر را به آنها باز گرداند، بايد ورود كند. پيمانكاري كه اين كارگران براي او كار ميكردند بايد در اين مورد پاسخگو باشد. اورژانس بايد پاسخگو باشد كه چرا پرسنل او از امدادرساني به اين كارگر سر باز زدهاند. مسوولان باشگاه استقلال بايد در اين مورد پاسخگو باشند. اگر اين كارگر بر اثر اتفاق رخ داده جان خود را از دست ميداد تازه مسوولان به اين فكر ميافتادند كه در اين مورد حرفهايي زده و ماجرا را خيلي زود جمع كنند.
اين فعال كارگري ميگويد: همين بيتوجهيها و ساده گذشتنها از كنار اتفاقات تلخي كه براي كارگران رخ ميدهد باعث ميشود تا پيمانكاران هر روز بيشتر از روز قبل براي اينكه بتوانند سود كلان خود را از افزايش دهند از نيروي كار سوءاستفاده كنند. چرا قانوني كه سالهاست كارگران منتظر تصويب و اجراي آن هستند كه باعث ميشود دست پيمانكاران از نيروي انساني كوتاه شود تا اين اندازه به تعويق ميافتد.
لابيهاي فعال پيمانكاري و كارفرمايي
در مقابل كارگران
مرادي ميگويد: سالهاست كه ما شاهد لابيهاي پرقدرت و فعال پيمانكاران و كارفرمايان در مقابل كارگراني هستيم كه حتي ديگر قانون و مجلس و... هم پشت آنها را خالي كردهاند. سوال اينجاست كه الان كدام نهاد يا مسوول خود را موظف به پيگيري وضعيت كارگر مورد بحث ما كه دستهايش سوخته و حتي از امكانات درماني هم محروم مانده، ميداند. چرا طي اين دو روز هيچ كدام از مسوولان در اين باره اظهارنظري نكردهاند. چرا هيچ كس خودش را موظف به پاسخگويي ندانسته است.
ناديده گرفتن كرامت انسانها
احسان سهرابي، فعال كارگري و عضو اسبق شوراي عالي حفاظت فني نيز در اين رابطه به ايلنا ميگويد: واقعا از اين نگاهها و برخوردها متاثر ميشويم؛ امروز يكي از مهمترين مشكلات ما، تقسيم جامعه به شهروند درجه يك و دو و سه است؛ در حالي كه در اسلام شأن و كرامت انسانها مهمترين اصل است و بايد با قدرت حفظ شود.
او اضافه كرد: اينكه امكانات و رفاهيات فقط متعلق به يك قشر خاص باشد و كارگران زحمتكش نتوانند از امكانات استفاده كنند، اصلا پذيرفتني نيست. آقاي ميدري به عنوان وزير كار بايد دستور ويژه در رسيدگي به اين موضوع صادر كنند؛ قوه قضاييه بايد پاي كار بيايد و به جنبه عمومي اين موضوع كه يك جرم مشهود است، رسيدگي كند. اين رفتار اصلا قابل قبول نيست؛ يك كارگر در يك مجموعه فعاليت كند و زحمت بكشد، بعد وقتي دچار حادثه ميشود، او را سوار آمبولانس نكنند به جرم اينكه شما كارگري و آمبولانس مختص باشگاه استقلال است؟!
جان كارگر تا اين اندازه بياهميت است
سهرابي با بيان اينكه «اگر اين حادثه خداي ناكرده منجر به فوت كارگران ميشد، چه كسي پاسخ ميداد» ميافزايد: يعني جان كارگران تا اين اندازه بياهميت است كه اجازه ندهند سوار آمبولانس شوند؟! اين رفتار شايسته مملكت ما نيست؛ نبايد با كارگري كه زحمت ميكشد و با عرق جبين مجموعههاي مختلف را سر پا نگه داشته، اينطور برخورد شود. به گفته اين فعال كارگري، كارگران پشت همهچيز ايستادهاند؛ در اين ورزشگاهها كارگران هستند كه شبانهروز زحمت ميكشند تا فوتباليستها بتوانند بيايند و با خيال راحت بازي كنند. او اضافه ميكند: به عنوان فردي كه سالها در حوزه ايمني فعاليت كردهام بايد بگويم اولويت، تامين ايمني و سلامت انسانها و به خصوص نيروي انساني شاغل در مجموعههاست؛ اول ايمني بايد رعايت شود و سلامت انسانها حفظ شود، بعد فوتبال و ورزش و ساير مسائل قرار دارند.
سهرابي با تاكيد بر اينكه مسوولان اجرايي بايد پاسخ بدهند كه فلسفه وجود و استقرار آمبولانس در ورزشگاه چيست؟ ميگويد: اگر آمبولانس براي رساندن بيماران به بيمارستان است، خب چرا كارگران نبايد سوار آن شوند؛ مگر جانشان ارزشي ندارد؟ قبل از هر چيز، سلامت و ايمني پرسنلي كه در اجرا و پشتيباني فعاليت دارند، اهميت دارد.
اين فعال كارگري تصريح ميكند: اين نگاهي كه شهروندان را به درجه يك و درجه دو تقسيم ميكند، بايد روزي از بين برود؛ اولويت ما جان انسانهاست و حفظ جان انسانها بايد مهمترين و اصليترين اولويت باشد.