لزوم عبور از بانك محوري
اقتصاد ايران براي دورهاي نسبتا طولاني به درآمدهاي نفتي وابسته بوده و هر يك از دولتها كه آمدهاند نيز هرچند شعارهايي درباره تغيير سياستها و بهبود عملكرد دادهاند اما در عمل، دسترسي به درآمدهاي سهلالوصول نفتي، آنها را نيز وسوسه كرده و در عمل اصلاح سياستهاي كلان اقتصادي به فراموشي سپرده شده است.
اقتصاد ايران براي دورهاي نسبتا طولاني به درآمدهاي نفتي وابسته بوده و هر يك از دولتها كه آمدهاند نيز هرچند شعارهايي درباره تغيير سياستها و بهبود عملكرد دادهاند اما در عمل، دسترسي به درآمدهاي سهلالوصول نفتي، آنها را نيز وسوسه كرده و در عمل اصلاح سياستهاي كلان اقتصادي به فراموشي سپرده شده است. اين روش ثابت در ميان تمام دولتها، در دو سال گذشته با مشكلات تحريم مواجه شده و دسترسي به درآمدهاي نفتي به حداقل خود رسيده است. در چنين بستري، تصميمگيران مجبور شدهاند به سراغ گزينههايي بروند كه هرچند نهايي كردن آنها دشوار است اما در نهايت ميتواند به نفع اقتصاد كشور تمام شود. استفاده از درآمدهاي مالياتي يا بهرهگيري از شيوههاي نوين كسب درآمد بخشي از اين برنامههاست. دولت در ايران بسيار بزرگ است و از اين رو وقتي مشكلي در سطح كلان ايجاد ميشود، ساير بخشها نيز از آن آسيب ميبينند، در صورتي كه اگر تصديگري دولتي كاهش پيدا كند و بخش خصوصي واقعي امكان فعاليت پيدا كند، قطعا ميتوان به كاهش فشارها اميدوار بود. از سوي ديگر با توجه به اينكه امروز يكي از مهمترين دغدغههاي دولت، جبران كسري بودجه است، بازار سرمايه ميتواند در اين حوزه نيز كمك حال باشد و چه با فروش سهام دولت و چه با فروش منابع و داراييها، ميتوان از اين بازار كمك گرفت.
ما در ايران از سويي با مشكل رشد دائمي و خطرناك نقدينگي مواجه هستيم، يعني هرچه كارشناسان سخن از لزوم كنترل نقدينگي گفتهاند، همچنان شاهد آن هستيم كه روزانه ميلياردها تومان نقدينگي جديد در اقتصاد ايران به جريان ميافتد. در چنين شرايطي تنها فرصت موجود، ايجاد بسترهايي براي حركت دادن اين نقدينگي به حوزههاي مولد و ثروتآفريني براي كشور است. يكي از نتايج نگاه به پول نفت، وابستگي بيش از حد به بانكها بوده است. ما در طول دهههاي گذشته هر بار كه نياز به منابع مالي داشتهايم يا شركتها براي تامين منابع توليديشان به پول احتياج داشتهاند به سمت بانكها حركت كردهايم و تسهيلات بانكي، بخش جدانشدني از اقتصاد ما بوده است. عدم توجه به منابع پايدار تامين مالي، باعث شده اين بخشها نيز در اقتصاد ما كوچك باقي بمانند.
براي مدتي طولاني، بانكها با استفاده از منابعي كه دولت در اختيار آنها قرار داده اقدام به تسهيلاتدهي در حوزههاي مختلف كردهاند و از اين رو اقتصاد ما اساسا يك اقتصاد بانكمحور به شمار ميرود. براي عبور از اين شرايط بايد ايده بانكمحور بودن اقتصاد را كنار گذاشت.