اهميت انتخاب استانداران توسعهخواه
همزمان با سفر رييسجمهور به نيويورك برخي پروندههاي باز سياسي و مديريتي در ايران وجود دارد كه هنوز در خصوص آنها تصميمسازي نشده است. يكي از اين پروندههاي باز انتخاب استانداراني است كه بتوانند ايدههاي وفاق و توسعه مدنظر مردم و رييسجمهوري را محقق كنند. روند توسعه در هر جامعه قطعاتي دارد كه يكي از مهمترين بخشهاي آن بهره مندي از نيروي انساني مطلوب و مديران مناسب است.
همزمان با سفر رييسجمهور به نيويورك برخي پروندههاي باز سياسي و مديريتي در ايران وجود دارد كه هنوز در خصوص آنها تصميمسازي نشده است. يكي از اين پروندههاي باز انتخاب استانداراني است كه بتوانند ايدههاي وفاق و توسعه مدنظر مردم و رييسجمهوري را محقق كنند. روند توسعه در هر جامعه قطعاتي دارد كه يكي از مهمترين بخشهاي آن بهره مندي از نيروي انساني مطلوب و مديران مناسب است. اگر بپذيريم كه مبناي توسعه در هر جامعهاي، انسان است و منابع انساني است كه پيشرفت را محقق ميكنند در آن صورت اهميت مديران استاني هم بيشتر نمايان ميشود.
اساسا فناوري، تكنولوژي و سرمايه زماني ميتواند در مسير توسعه به كار بيايد كه زمينه حضور نيروي انساني كارآمد و بهرهور فراهم شده باشد. در غير اين صورت اگر منابع انساني بهرهور نباشد، حتي فناوري هم كمكي به توسعه و بهبود شاخصهاي اقتصادي مناطق مختلف نميكند پس با حضور نيروي انساني كارآمد و مديران مطلوب است كه اهميت استاندار در تحقق توسعه، بيشتر نمايان ميشود. استاندار به عنوان رييسجمهور يك منطقه يا اقليم يا محدوده جغر افيايي ميتواند در پيشرفت و توسعه ناحيه، منطقه يا محدوده جغرافيايي اثرگذار باشد. استاندار هم ميتواند براي مقامات ارشد و دولتيها در حوزههاي مختلف كشاورزي، صنعتي، خدماتي و... تصميمسازيهاي توعهاي انجام بدهد و هم ميتواند ظرفيتهاي بالقوه يك استان را شناسايي و آن را به ساير مناطق معرفي كند. اما مهمتر از اين دو نكته اين استاندار است كه ميتواند اولويتهاي استان را تعيين كند. اينكه آيا اولويت استان مورد بحث صنعت است، كشاورزي است يا خدمات است يا گردشگري/ زماني كه استاني با ويژگيهاي گردشگري و كشاورزي مناسب رو به رو است، استاندار است كه اولويتهاي بودجهاي را تعيين كرده و زمينه براي ارتقاي سطح كشاورزي و گردشگري استان را فراهم ميسازد. استاندار است كه مشخص ميكند در حوزه خدمات كدام بخش ميتواند در اولويت باشد و كدام بخش از اوليتهاي اساسي خارج خواهد بود. اين استاندار است كه با توجه به منابع محدود ميتواند استان را به سمت افزايش اشتغال، توليد يا رشد اقتصادي هدايت كند. اگر استاندار به معناي واقعي درست انتخاب شود و با ويژگيهاي يك مدير ارشد توسعهخواه همخوان باشد، ميتواند منابع را به درستي هدايت كرده و ظرفيتهاي بالقوه را فعال سازد.
او ميتواند منابع ملي را به سمت توسعه استان هدايت كند و زمينه حفاظت از محيط زيست را فراهم سازد. استانداران ميتوانند مديران كارآمد استاني را با مشورتهايي كه به مديران ارشد ملي ميدهد، در مسير ارتقا قرار ميدهد. در مجموع استاندار مناسب در صورتي كه با بلاياي طبيعي مانند سيل و زلزله و كرونا و مواجه نباشد و روال مديريت استاني روتين باشد، دو كار اساسي ميتواند انجام بدهد؛ نخست اينكه وضعيت استان را در سطح ملي شناسايي كرده و ويتريني از استان در سطح ملي نمايان كند كه براي جذب سرمايهگذاري مناسب باشد. دوم اينكه براي اتخاذ تصميمگيري استان مناسب عمل كند. يعني در سياستگذاريها و تصميمسازيهاي ملي و استاني در بخشهاي مختلف سياسي، اقتصادي، كشاورزي و... به درستي عمل كند. اين موارد مهمترين گزارههايي است كه يك استان مطلوب در سطح استاني ميتواند محقق كند. در سطوح ديگر استاندار به عنوان نماينده دولت در مناطق گوناگون، مانيفست دولت را به سمع و نظر مردم برساند و در نقطه مقابل، مطالبات مردم را به دولت و حاكميت منتقل كند. استاندار نماينده مديريت كلان كشور است و يكي از قطعات مهم توسعه در كشور محسوب ميشود. بنابراين لازم است در زمان انتخاب اين مديران توسعهخواه به مطالبات مردم، نيازهاي كشور و مانيفست دولت توجه شود تا استانداران نيز در راستاي برنامههاي كلان و بالادستي حركت كنند.