همچنان در سوداي مدرسه هوشمند
«تنها ۳۳ درصد مدارس ايران ظرفيت استفاده از محتواي الكترونيكي براي معلمان را دارند.» اين گفته معاون مركز فناوري اطلاعات آموزش و پرورش، بهامين بختايي است.
«تنها ۳۳ درصد مدارس ايران ظرفيت استفاده از محتواي الكترونيكي براي معلمان را دارند.» اين گفته معاون مركز فناوري اطلاعات آموزش و پرورش، بهامين بختايي است. دستورالعمل هوشمندسازي مدارس ايران در سال ۹۰ ابلاغ شد. با گذشت بيش از يك دهه از ابلاغ اين دستورالعمل و پشت سر گذاشتن تجربه كرونا، حتي در اين مدارس نيز معلم نميتواند صفر تا صد كلاس خود را هوشمند پيشببرد. البته همين مدارس هوشمند نيز خصوصي هستند و هزينه تجهيز امكانات ارتباطي خود را از شهريه والدين، سرمايهگذاريهاي شخصي و كمكهاي خيريه به دست ميآورند.
اولين لحظات هوشمند ساختن مدارس احتمالا به زماني برميگردد كه امكاناتي مانند اسلايد در كلاسهاي درس بهكار گرفته شد و مديران آموزشي به اهميت استفاده از اين ابزار پيبردند. تلويزيون آموزشي ايران و برنامههاي صوتي و تصويري راديويي و تصويري هم پيشينه ديگري براي اين موضوع هستند. در دهه گذشته اما بحث استفاده از اينترنت و ابزارهاي پيشرفته به شكل جديتري در وزارت آموزشوپرورش به جريان افتاد. «دستورالعمل مدرسه هوشمند» در سال ۹۰ با هدف امكان يادگيري پيوسته و ايجاد فرصت براي تجربه زندگي در جامعه اطلاعاتي منتشر شد. طبق اين دستورالعمل، مدرسه هوشمند مدرسهاي است كه در آن روند اجراي كليه فرآيندها اعم از مديريت، نظارت، كنترل، ياددهي-يادگيري، منابع آموزشي و كمك آموزشي، ارزشيابي، اسناد و امور دفتري، ارتباطات و مباني توسعه آنها مبتني بر فاوا و در جهت بهبود نظام آموزشي و تربيتي پژوهش محور طراحي شده است. بهامين بختايي، معاون مركز فناوري اطلاعات آموزش و پرورش، در گفتوگو با پيوست ميگويد: بودجه لازم براي هوشمندسازي مدارس دولتي بايد حداقل ۱۰ برابر شود. امسال حدود ۲۵-۲۴ ميليارد تومان بودجه براي موضوع درنظر گرفته شده كه پاسخگوي حدود ۷۰۰-۶۰۰ هزار كلاس درسي سراسر كشور نيست و اين بودجه هنوز هم توزيع نشده است. او ادامه ميدهد: تعريف مدرسه هوشمند بعد از كرونا تغيير كرده است. آنچه ما به عنوان مركز فناوري اطلاعات از مدرسه هوشمند مدنظرمان بود، اين موضوع بود كه معلم بتواند هرچه بيشتر از ابزارهاي هوشمند براي تدرسش استفاده كند. وقتي از هوشمندسازي حرف ميزنيم، بيش از همه، ياد امكانات فضاي IT ميافتيم. درحاليكه امكانات فناوري ميتواند گستردهتر از اينها باشد. او همچنين اضافه ميكند: حداقل امكاناتي كه يك مدرسه نياز دارد تا به عنوان هوشمند شناخته شود اين است كه معلم بتواند از ابزارهاي فناوري اطلاعات براي تدريس بهتر استفاده كند. كمينهاش اين است كه معلم بتواند محتواي الكترونيكي را در كلاس به دانشآموزان نشان دهد و باعث تبليغ يادگيري شود. در آمارهاي ما، مدرسهاي كه داراي يك ويدئو پروژكتور و كامپيوتر يا لپتاپ باشد كه بتوان با آن محتوايي را نمايش داد، به عنوان كلاس هوشمند حداقلي شناخته ميشود. داشتن كارگاههاي كامپيوتر و فضايي كه دانشآموزان بتوانند خودشان سرچ اينترنتي انجام دهند در سطح بالاتري شناخته ميشوند. بعد از كرونا، ايجاد فضايي مثل كارگاه كامپيوتر كمرنگتر شد، زيرا چنين فضايي با مشاركت مردمي، به ضرورت براي دانشآموزان ايجاد شد. او توضيح ميدهد كه بعد از كرونا و ايجاد برنامههايي مثل شاد، ما نيازمند اين هستيم كه در دستورالعمل مدارس هوشمند بازنگري كنيم. مسائل مربوط به مدرسه هوشمند بعد از كرونا پيگيري نشد و توجه و تمركز بيشتر سمت اشتراكگذاري الكترونيكي محتوا در اپليكيشن شاد رفت.
بودجه دولتي
توان اجراي الكترونيكي شدن را ندارد
بر اساس اين تعريف، مدارس در پنج سطح دستهبندي ميشوند؛ مدرسه نيمه الكترونيكي، الكترونيكي، نيمه هوشمند، هوشمند و مدرسه هوشمند پيشرفته. طبق اين دستورالعمل، مدارسي كه در آن لپتاپ و كامپيوتر در اختيار دانشآموزان قرار ميگيرد، اتاق امن سرور، كتابخانه الكترونيكي و پرونده الكترونيكي براي دانشآموزان وجود دارد در دسته هوشمند و هوشمند پيشرفته قرار ميگيرد كه طبق گفته تختايي چنين برنامهاي هنوز محقق نشده است. او ميگويد: «بودجه دولتي توان اجراي اين برنامه تا مراحل پيشرفته آن را ندارد و تمركز روي تحقق سطوح ابتدايي اين طرح بوده است. البته از همان ابتداي اين طرح، تعداد انگشتشماري از مدارس خصوصي بودند كه تبلت يا كامپيوتر در اختيار دانشآموز قرار ميدادند ولي همانطور كه گفتم تعداد آنها بسيار كم بود. درحال حاضر نيز بيش از ۹۰ درصد مدارس ويژه تهران، مثل مدارس سمپاد، شاهد، نمونه دولتي يا هيات امنايي، از امكانات هوشمندسازي برخوردارند. براي هوشمندسازي مدارس بايد روي مشاركت مردمي حساب باز كنيم نه بودجه دولتي.»
مولفههاي اصلي مدرسه هوشمند
معاون فناوري اطلاعات آموزش و پرورش معتقد است كه هوشمندسازي بايد سمت خارج شدن از فضاي سنتي برنامه درسي و استقبال بيشتر معلمان از ابزارهاي نوين ارتباطي برود و تأمين يادگيري براي دانشآموزان رخ دهد. يكي از مدارس غيرانتفاعي هوشمند در تهران ميگويد هوشمندسازيشان به استفاده از كامپيوتر، لپتاپ و ويدئوپروژكتور منحصر ميشود و تماما با استفاده از شهريه دانشآموزان توانستهاند اين امكانات را براي مدرسه تهيه كنند. يكي ديگر از مدارس هوشمند كه در شهر ساري قرار دارد ميگويد: طبق شاخصهاي دستورالعمل، اصلا مدرسه تمام هوشمندي در ايران وجود ندارد. مدارسي هم كه تحت عنوان مدارس هوشمند در ايران وجود دارد تنها در سطح تجهيزات خود را هوشمند كردهاند؛ نه رفتار آموزشي. خود ما پس از ۱۰ سال و با صرف هشت ميليارد سرمايه شخصي توانستهايم مدرسه را به مرحله نيمه هوشمند برسانيم. در دستورالعمل مدرسه هوشمند آمده است كه وزارت آموزش و پرورش به منظور تحقق اهداف سند چشمانداز ايران در سال ۱۴۰۴ و دستيابي به اهداف گسترش عدالت آموزشي اقدام به تعريف ساختار و شرايط مدارس هوشمند كرده است. اكنون كه تنها يك سال تا ضربالاجل اين سند فاصله داريم، هوشمندسازي فقط در موضوع تدريس انجام شده و مواردي مثل اشتراكگذاري محتواي آموزشي بين مدارس، آزمونهاي الكترونيكي و حضور و غيابهاي آنلاين هنوز در سطح مدارس كل كشور فراگير نشده و برخي از مدرسهها يا به شكل پراكنده و خودجوش از برنامههايي در اين راستا استفاده ميكنند يا به شكل جانبي در اپليكيشن شاد اين موارد ممكن ميشود. هزينه سرعت آهسته هوشمندسازي مدارس و جدي نگرفتن اين موضوع در زمان همهگيري پيشبينينشدهاي مثل كرونا خودش را نشان داد. همه دانشآموزاني كه در دوران كرونا از ادامه تحصيل بازماندند، نتيجه مستقيم چنين سياستي بودند. پروژه معلق مدرسه هوشمند در كنار آمار ۷۰۰ هزار نفري جاماندگان از تحصيل در مهرماه امسال و مشكلاتي نظير فرسودگي ساختمان مدارس، كمبود امكانات رفتوآمد و مشكلات تأسيساتي نشان ميدهد تا گسترش عدالت آموزشي هنوز فاصله زيادي باقي است و هوشمندسازي مدارس نميتواند در اولويتهاي وزارت آموزشوپرورش باشد.