مباني  مديريت ارزي

مباني مديريت ارزي

۱۴۰۳/۰۷/۰۹ - ۰۰:۳۶:۴۲
|
کد خبر: ۳۲۱۶۹۷

متاسفانه در كشور ما شفافيت اقتصادي و ارايه آمار دقيق از وضعيت اقتصاد چندان جدي گرفته نمي‌شود و از اين رو وقتي از مشكلات ارزي بانك مركزي صحبت مي‌كنيم به‌طور دقيق نمي‌دانيم كه وضعيت چگونه است، اين بانك چه گزينه‌هايي پيش ‌روي خود دارد و قصد دارد در آينده نزديك چه سياستي را در دستور كار قرار دهد. تمام اميدواري ما اين است كه مديران اين بانك و مسوولان اقتصادي كشور چاره‌اي جدي داشته باشند، زيرا تداوم روند افزايشي قيمت‌ ارز براي اقتصاد ايران و معيشت مردم مشكلات جدي به وجود مي‌آورد.

رضا سلامي

متاسفانه در كشور ما شفافيت اقتصادي و ارايه آمار دقيق از وضعيت اقتصاد چندان جدي گرفته نمي‌شود و از اين رو وقتي از مشكلات ارزي بانك مركزي صحبت مي‌كنيم به‌طور دقيق نمي‌دانيم كه وضعيت چگونه است، اين بانك چه گزينه‌هايي پيش ‌روي خود دارد و قصد دارد در آينده نزديك چه سياستي را در دستور كار قرار دهد. تمام اميدواري ما اين است كه مديران اين بانك و مسوولان اقتصادي كشور چاره‌اي جدي داشته باشند، زيرا تداوم روند افزايشي قيمت‌ ارز براي اقتصاد ايران و معيشت مردم مشكلات جدي به وجود مي‌آورد. از سوي ديگر وقتي صحبت‌هايي مطرح مي‌شود كه به عمل نمي‌رسد يا توان تاثير‌گذاري ندارند نتيجه عكس به همراه دارد. 

يعني وقتي رييس كل بانك مركزي بر پايين آمدن قطعي قيمت ارز تاكيد مي‌كند اما در بازار اتفاقي مخالف آن رخ مي‌دهد ميزان اعتماد مردم به اين طرح‌ها نيز افت مي‌كند. افرادي كه به اخبار مربوط به كاهش قيمت ارز گوش دادند و امروز مي‌بينند كه براي برطرف كردن نيازهاي ارزي خود در حوزه‌هاي مختلف متضرر شده و بايد با قيمت بالاتر ارز بخرند، در آينده سخت‌تر به اين طرح‌ها باور مي‌كنند و اين هزينه تغيير شرايط اقتصادي را براي دولت دشوارتر مي‌كند. ما بايد بپذيريم كه امروز بخش قابل توجهي از اقتصاد دولت‌ها در چارچوب تعاملاتشان با ديگر كشورها و حضور در عرصه‌هاي بين‌المللي رقم مي‌خورد و در كنار آن بايد بپذيريم كه اقتصاد ايران در دوره‌هاي اخير بنا به دلايل مختلف از اين روند بين‌المللي جا مانده است. تا زماني كه نحوه تعامل ما با اقتصاد جهاني اصلاح نشود و ما نتوانيم حضوري پرقدرت در اين بخش داشته باشيم، حل شدن مشكل ارز ممكن نخواهد بود. ديگر مشكلي كه همواره از آن صحبت شده و هيچگاه به شكل ريشه‌اي برطرف نشده، وابستگي ما به نفت است. دولت‌هاي مختلف تحت تاثير درآمدهاي نفتي، همواره مشكلات موجود در ساير بخش‌ها را ناديده گرفته‌اند و از اين رو وقتي درآمد نفتي قطع مي‌شود، كار تا اين حد دشوار مي‌شود. ما حتي در حوزه توليد نيز وابستگي به درآمد نفت را ادامه داده‌ايم. بسياري از توليدات ما يا به نفت وابسته است يا نياز به واردات مواد اوليه و كالاهاي واسطه‌اي دارد كه باز با درآمدهاي نفتي تامين شده‌اند. وقتي نرخ تورم براي دوراني طولاني دو رقمي بوده و ارزش ريال به شكل مداوم كاهش يافته است، بخش زيادي از مردم براي جلوگيري از كاهش ارزش سرمايه‌شان به بخش‌هاي مختلفي از جمله بازار ارز كشيده مي‌شوند. در اينجا بايد ميان افرادي كه به عنوان سلطان‌هاي اقتصادي شناخته مي‌شوند و رقم‌هاي بسيار بالايي از ارز يا ديگر كالاها را احتكار مي‌كنند با مردم عادي تفكيك قائل شد.