بورس؛ آينه تمامنماي اقتصاد و سياست
نميتوان انكار كرد كه اوضاع سياسي منطقه بعد از ترور هنيه تغيير كرد و اسراييل مرتبا در حال تحريك ايران است و خط قرمزهاي ايران را يكي پس از ديگري زير پا ميگذارد. چند ماه است كه انگار تلاشهاي ديپلماتيك بيپاسخ مانده و سخنراني رييسجمهورمان در سازمان ملل نيز تاثير لازم را در پايان جنايات اسراييل نداشت.
نميتوان انكار كرد كه اوضاع سياسي منطقه بعد از ترور هنيه تغيير كرد و اسراييل مرتبا در حال تحريك ايران است و خط قرمزهاي ايران را يكي پس از ديگري زير پا ميگذارد. چند ماه است كه انگار تلاشهاي ديپلماتيك بيپاسخ مانده و سخنراني رييسجمهورمان در سازمان ملل نيز تاثير لازم را در پايان جنايات اسراييل نداشت. واكنش بازار سرمايه به اتفاقات لبنان نوعي دلسردي به پيروزي ديپلماتيك رييسجمهور است و در سكوت خبري، احتمال واكنش ايران و همپيمانانش به جنايات جديد اسراييل را بالا برده است. در حال حاضر كاهش دامنه اقدام درست و قابل قبولي است اما حتما بايد با تزريق سنگين نقدينگي به بازار همراه شود تا خاصيت نقدشوندگي بازار دچار اخلال نشود وگرنه كاهش دامنه به تنهايي ميتواند به معناي بستن درِ خروج بازار تلقي شود و فشار فروش را بيشتر و زمان آن را طولانيتر كند. اميدوارم با تزريق نقدينگي به همراه استفاده از ساير ابزارهاي كنترلي بازار به سمت آرامش و تعادل حركت كند. گاهي اوقات فكر ميكنم اگر در بورس نبوديم آرامش بيشتري داشتيم ولي وقتي سري به اصناف ديگر ميزنم ميبينم بورس در اين يك مورد، آيينه تمامنماي وضعيت كشور است. بورسِ غمبار، چون آينهاي است كه غمهاي همه بخشها را منعكس ميكند. نشانگر سياستهاي اقتصادي در همه بخشهاست.
مصايب خودروسازي را فرياد ميزند. مشكلات پتروشيمي را تاكيد ميكند. نابودي صنايع توليدي و خدماتي را صلا ميدهد. شكست سياست و سياستگذاريها را با موجهاي نزولي به مسوولان نشان ميدهد. بورس يك تصوير فوري از اقتصاد و سياستهاي ما است. ما سالهاست خيره به اين عكس و به دنبال تفسير خط و خالهاي خوبش هستيم. قصدم از اين يادداشت اقتصاد نيست بلكه خود ما مردميم. چگونه ميان اين همه اندوه تاب بياوريم؟ اين روزها اخبار را كه ميشنويم، اندوه بر ما غالب ميشود. در سياست غم ديده ميشود، در اقتصاد ماتم نشسته و غم پشت غم مخابره ميشود. تحملمان كم شده و مشكلات سياسي و اقتصادي و چشمانداز مبهم آن باعث نوعي رخوت در ما شده است. وقتي مشكلات رواني و عاطفي با مشكلات اقتصادي گره بخورد، ميتواند هر انسان را به يك بمب بالقوه تبديل كند. چه در بورس باشيد و چه خارج آن، شكست و ناكامي در عرصه خارجي و ديپلماسي و چه در عرصه خانوادگي و كاري مانند از دست دادن عزيزان، از دست دادن شغل، بدهي و... بالاخره سراغتان خواهد آمد و شما بعد از يك دوره نااميدي بايد شروع به ريكاوري خود كنيد اما در فضاي ملتهب فكري و محيطي، اين تلاشها همواره به بنبست ميخورد. «شريل سنبرگ» در كتاب option B يا «گزينه ب» عنوان ميكند كه در مواجهه با سختيها، مشكلات، غمها و مصيبتها سه عامل يا همان 3p باعث ميشود كه بازيابي و ريكاوري ما به درستي انجام نشود يا به تعويق بيفتد اين 3p مخفف سه عامل زير است:
۱- شخصيسازي (Personalization): اين باور كه ما مقصر هستيم.
۲- فراگير بودن (Pervasiveness): اين باور كه اين اتفاق ناگوار تمام جنبهها و حوزههاي ديگر زندگيمان را هم تحت تاثير قرار خواهد داد.
۳- تداوم (Permanence): اعتقاد به اينكه پسلرزههاي اين اتفاق براي هميشه باقي خواهد ماند.
ما معمولا در مواجهه با مصايبمان درگير اين 3p ميشويم. خود را مقصر ميدانيم، فكر ميكنيم كل جنبههاي زندگيمان تحت تاثير اين موضوع است و تصور ميكنيم اين موضوع به اين راحتيها حل نميشود و هميشه با ما خواهد بود. اين سه عامل مانع از ريكاوري ما در برخورد با مشكلات، دردها، اندوهها و شكستها ميشود. مقصر دانستن خودمان در هيچ غمي منجر به بهبودي ما نميشود، شايد بهتر باشد به شكل يك تجربه به آن نگاه كنيم. پنهان كردن اندوه اشتباه بعدي است و بسياري از روانشناسان توصيه ميكنند كه اين اندوهها بايد بيان شوند تا اثرشان كم شود. اين غمها هرگز نميتوانند به ساير بخشهاي زندگي نفوذ كنند مگر اينكه ما آنها را مهمان كنيم و درنهايت اينكه اندوه، مانند شادي، ماندگار نيست و بالاخره جاي خود را به شادي خواهد داد. در ميان بزرگترين مشكلات نيز ما همواره خنديدهايم گواه آن همين خندههايي است كه هر روزه ميان اين خاورميانه ملتهب، در اين كشور تحريم شده و در اين بورس طاقتفرسا ميزنيم. مشكلات خاورميانه هم نهايتا پايان ميگيرد و باز هم در براي ايران و ايرانيان بر پاشنه ديگر ميچرخد. در حال حاضر بورس اما به عنوان آينه تمامنماي اقتصاد ايران متاثر از اين شرايط است.