فشار فزاينده اقتصادي بر پيكره اسراييل
منطقه خاورميانه پس از ترور ناجوانمردانه شهيد سيد حسن نصرالله در شرايط حساسي به سر ميبرد و ضرورت به كارگيري راهبردهاي معقول و كاربردي در اين شرايط بهشدت احساس ميشود. قبل از ترور دردناك سيدحسن نصرالله دبيركل حزبالله لبنان، اين انتظار وجود داشت كه جنگ در غزه به زودي پايان يافته و جنايات اسراييل عليه مردم غزه متوقف شود.
منطقه خاورميانه پس از ترور ناجوانمردانه شهيد سيد حسن نصرالله در شرايط حساسي به سر ميبرد و ضرورت به كارگيري راهبردهاي معقول و كاربردي در اين شرايط بهشدت احساس ميشود. قبل از ترور دردناك سيدحسن نصرالله دبيركل حزبالله لبنان، اين انتظار وجود داشت كه جنگ در غزه به زودي پايان يافته و جنايات اسراييل عليه مردم غزه متوقف شود. اما با ترور شهيد نصرالله و بمباران كور لبنان و غزه به نظر ميرسد منطقه به سمت بحرانهاي بيشتر و گستردهتري حركت كند. با توجه به اينكه ۱سال از عمليات توفانالاقصي گذشته و رژيم صهيونيستي عليرغم كشته شدن بيش از ۴۲ هزار نفر از مردم غزه نتوانسته به اهداف از پيش تعيين شده خود برسد، به سمت ترورهاي كور و گسترده روي آورده تا به زعم خود كمي از فشارهاي گسترده دروني جامعه اسراييل و ساير نقاط جهان عليه اسراييل بكاهد. نتانياهو پس از عمليات توفانالاقصي اعلام كرده بود، حذف كامل حماس و شكست و محو مقاومت را در دستور كار قرار داده است، اما با گذشت يكسال و عليرغم كشتار وسيع مردم بيگناه نتوانسته به اهداف از پيش اعلام شدهاش دست پيدا كند. نتانياهو در اين مرحله براي سرپوش گذاشتن بر شكستهايش در منطقه اقدام به ترورهاي كور و بمباران وسيع مناطقي ميكند كه مردم بيدفاع فلسطين و لبنان در آنجا حضور دارند. ترور اسماعيل هنيه رييس دفتر سياسي حماس، سيد حسن نصرالله دبيركل و ساير اعضاي حزبالله، هرگونه اميد براي پايان جنگ و برقراري آتشبس را منتفي ساخته است. به نظر ميرسد امروز تنها راه محور مقاومت براي انتقام از جنايات نتانياهو و حاكميت اسراييل آن است كه جبهه گستردهاي عليه رژيم صهيونيستي تشكيل دهد و مقابله با جنايات اين رژيم را آغاز كند. از حشدالشعبي در عراق تا حزبالله در لبنان، انصارالله در يمن، حماس در سرزمينهاي اشغالي همچنين مقاومت سوريه بايد در راستاي يك راهبرد عمل كرده و عليه رژيم صهيونيستي وارد عمل شوند. بايد توجه داشت، رژيم صهيونيستي از رهگذر بمباران هوايي قصد دارد، قواعد درگيري و نبرد را تغيير دهد. تنها برگ برنده اين رژيم هم هواپيماهاي فوق مدرني است كه اين رژيم دارد و به وسيله آن مردم بيگناه را بمباران ميكند. اين مساله دستاوردهاي نظامي براي رژيم صهيونيستي نخواهد داشت، بلكه نتيجه معكوس خواهد گرفت.
در واقع رفتارهاي صهيونيستها محور مقاومت را مصممتر ميكند تا پاسخهاي كوبندهاي به اين جنايات بدهد.روزهاي آينده براي محور مقاومت روزهاي سرنوشتساز و تعيين كنندهاي خواهد بود. راهبردهايي كه محور مقاومت در افق پيش رو ترسيم ميكند، آينده نزاع را روشن ميكند. با توجه به اينكه اسراييل اخيرا به بندر حديده يمن حمله و تاسيسات غير نظامي يمن را بمباران كرده، انصارالله با جديت بيشتري از موشكهاي هايپرسونيك و بالستيك بيشتري عليه اين رژيم استفاده ميكند. مجموعه اين گزارهها فضاي منطقه را به سمت بحرانهاي غير قابل كنترل و فراگير سوق ميدهد در اين شرايط پرسشي در ميان افكار عمومي ايرانيان و تحليلگران شكل گرفته و آن اينكه ايران در اين شرايط چه واكنشي بايد از خود نشان دهد؟ آيا ورود ميداني ايران به صحنه نبرد كمكي به حل منازعه ميكند يا اينكه ايران بايد به گونهاي متفاوت رويارويي محور مقاومت و اسراييل را راهبري كند؟ معتقدم در اين شرايط مصلحت نيست كه ايران مستقيما وارد جنگ شود، به دليل اينكه محور مقاومت درخواستي براي ورود ايران به جنگ نداشته و محور مقاومت به خوبي ميتواند فضا را كنترل كند. ورود ايران به ميدان به مصلحت نيست، امريكا و غرب به دنبال آن هستند، ائتلافي جهاني عليه ايران شكل دهند و ايران را تضعيف كنند. بنابراين حضور ايران غير ضروري است مگر اينكه اسراييل دست به ماجراجوييهاي تازه و غيرمتعارفي بزند.
نبايد فراموش كرد در حال حاضر تحركات يمن و انصارالله اسراييل را از منظر اقتصادي تحت فشار قرار داده است، ضمن اينكه افكار عمومي بينالمللي كاملا عليه اسراييل بوده و اين رژيم بيشتر از هر زمان ديگري در عرصه بينالملل منفور شده است.در اين شرايط نتانياهو تلاش ميكند با فراگير ساختن دامنههاي نبرد و وارد ساختن امريكا و اروپا به نزاع منطقهاي كمي از فشارها عليه خود را كاهش دهد.اين فشار اقتصادي به اسراييل بايد تداوم يابد و هماهنگيها براي اتخاذ يك رويكرد واحد در محور مقاومت بيشتر شود.