درد مردم مرا به سياست كشاند
رييسجمهور با تعريف روندي كه در دوران تحصيل خود طي كرده است، خاطرنشان كرد كه درس خواندم كه مشكل مردم را حل كنم و اين درد مردم بود كه مرا به سياست كشاند.
رييسجمهور با تعريف روندي كه در دوران تحصيل خود طي كرده است، خاطرنشان كرد كه درس خواندم كه مشكل مردم را حل كنم و اين درد مردم بود كه مرا به سياست كشاند.
مسعود پزشكيان صبح سهشنبه ۱۰ مهر ۱۴۰۳ در چهاردهمين همايش ملي نخبگان با تسليت شهادت سيد مقاومت و همراهان وي اظهار كرد: زمان شاه دانشآموز معمولي بودم و ادعاي نخبگي نداشتم و بعد از ديپلم، به خدمت و بعد به زابل رفتم. از شهر كه بيرون آمدم، ديدم دنيا شكل ديگري است و بايد طور ديگري نگاه كرد. در منزل بازيگوشي ميكردم و وقتي به خدمت سربازي رفتم، ديدم نميتوان اينگونه زندگي كرد و بايد به گونه ديگري عمل كرد. پشتوانه پولي كه نداشتم و پدرم يك كارمند معمولي بود و يك خانواده معمولي داشتم و كلاس آنچناني هم نرفته بودم ولي تصميم گرفتم طور ديگري زندگي كنم.
وي ادامه داد: نپذيرفتم در جامعهاي زندگي كنم كه به ما زور بگويند. خدمت ضربهاي به ما زد و تصميم گرفتم به دانشگاه رفته و پزشكي بخوانم. من ديپلم هنرستاني داشتم و بايد يك ديپلم ديگري بگيرم. ورود به دانشگاه نمره خوب نياز داشت. وقتي تصميم گرفتم، شبانه روز درس خواندم و دانشجوي پزشكي شدم. خودم شوكه شده بودم و فكر نميكردم به دانشگاه بروم. مثل الان كه فكر نميكردم رييسجمهور بشوم. ديدم راستي راستي دانشجو شدهام. آنجا تصميم گرفتم مشكل مردم را حل كنم تا به باور ما اعتقاد پيدا كنند. زمان شاه پزشكان بيشتر چپ بودند و خيلي ما را تحويل نميگرفتند ولي تصميم گرفتم با مهارتم به مردم خدمت كنم.
وي يادآور شد: بعد از انقلاب طراحي كرديم كه چگونه مشكل مردم روستاها را حل كنيم. در زمان جنگ در عملياتهاي لشكر عاشورا يا حضور داشتيم يا نيرو ميفرستاديم . ما بايد از آب و خاك خود دفاع ميكرديم. بعد از جنگ، دنبال گرفتن تخصص بوديم. جراح قلب در تبريز نوبت دو، سه ماهه ميداد، من گفتم بايد اين مشكل را حل كنم و دنبال تخصص رفتم تا اين مشكل مردم حل شود. نفر دوم در آزمون شدم. اساتيد اين رتبه مرا باور نميكردند و نميآمدند جراحي به ما ياد بدهند چون فكر ميكردند ما بازيگوش بوديم.
رييسجمهور گفت: جراح قلب شدم تا مشكل مردم را حل كنم نه اينكه به پول و مقام برسم. الان نه مطب دارم نه سهام دارم. چرا نتوانيم مشكل مردم خود را حل كنيم؟ اين درد ما را به سياست كشاند. وقتي نماينده شدم متوجه شدم با يك تصميم ميتوانيم مشكل همه مردم را حل كنيم. بايد كاري ميكرديم مشكل بهداشت و درمان همه مردم را حل كنيم. در قانون برنامه سوم سلامت مردم به بازار داده بودند كه هركسي پول داشت بتواند عمل كند. جان مردم قابل معامله نيست و نميتوان گفت چون پول نداريد، عمل نميكنيم. نميتوان سلامت مردم را به بازار سپرد. ما قانون را اصلاح كرديم ولي برخي بخشهاي آن اجرا شد و برخي بخشها اجرا نشد.
پزشكيان با بيان اينكه «ما ايراني هستيم و براي كشور خود بايد راه چاره پيدا كنيم»، ادامه داد: قرار نيست ديگران براي ما راه پيدا كنند. اگر كساني كه ميدانند، اراده كنند، راه پيدا ميشود. اگر راه پيدا نشد، راه ميسازيم تا مردم را از اين شرايط خارج كنيم. آدمهايي ميتوانند ما را نجات دهند كه اين وضعيت را نميپذيرند. هنر اين نيست كشور را رها كنيم هنر اين است كه بمانيم و مشكلات كشور را حل كنيم. وي افزود: كساني ميتوانند كمك كنند كه ذهن خلاق، پويا و ناآرام دارند. كساني كه قالب را ميپذيرند نميتوانند مشكلات را حل كنند. هنر اين است كه با وجود مشكلاتي كه درست ميكنند، بمانيم و دنبال حل مشكلات كشور باشيم. من را براي نمايندگي ردصلاحيت كردند. با اين نوع نگاهها درگير هستيم و بايد بمانيم و بجنگيم و ادامه دهيم تا مشكل كشور را حل كنيم. مشكل با كساني حل ميشود كه اراده دارند و درد مردم را دارند. مرد را دردي اگر باشد خوش است، درد بيدردي علاجش آتش است. بايد از اين وضعيت كه در آن گرفتاريم خارج شويم.
وي تاكيد كرد: بايد مهارت و انگيزه براي حل مشكلات داشت. من به عنوان رييسجمهور زندگي راحتي ندارم. گاهي سوالاتي از خودم ميكنم كه براي خودم هم عجيب است، اما گواراست كه مشكلات مردم را حل كنيم. ما نيامدهايم كه براي خود و اطرافيان محلي براي خوردن و بردن و قيافه گرفتن درست كنيم. آمدهايم مشكل مردم را حل كنيم.
رييسجمهور با بيان اينكه «براي حل مشكلات كه راحت هم نيست، بايد مهارت كار تيمي، حل مساله، ارتباطات، ساختارمندي و مديريت را آموزش داد»، گفت: گاهي دو نفر هم نميتوانند با هم كار كنند. همه تنها هستند و وقتي به مشكل ميخورند، قهر ميكنند. كار تيمي تغيير رفتار ميخواهد. بايد با هم هم افزايي كنيم. ارتباطات روش ميخواهد. اينها بايد در مدرسه آموزش داده شود. روش آموزش ما از نظر علمي درست نيست.
وي با اشاره به اينكه «كشور براي برون رفت از چالشها به نخبگان نياز دارد»، افزود: نخبگان بايد گره مردم را باز كنند و كاري كنيم مشكلا ت فرهنگي و اجتماعي حل شود. فرهنگ يك نگاه بسته و زور گفتن نيست. اگر بتوانيم الگوي انسان عاقل و توانمند و بااخلاق و خلاق شويم، ديگران ميآيند شبيه ما بشوند. نه اينكه دستور دهيم كه اينگونه شوند. اصلا تو چه كسي هستي كه من مثل تو بشوم؟ چرا بايد مثل تو بشوم؟ به چه چيز تو بايد دل خوش كنم؟ اگر از نظر اخلاقي و رفتاري و مديريتي و هنر و دانايي خوب باشيم، همه دوست دارند از ما چيزي ياد بگيرند. بايد با رفتار به ديگران بگوييم چگونه باشند نه با زور گفتن، تهديد كردن، گرفتن و اخراج كردن كه گاهي در جامعه با آن گرفتار هستيم.
وي ادامه داد: در قرآن گفتوگويي بين ملائكه و خدا هست خداوند ميگويد ميخواهم روي زمين خليفه ايجاد كنم. ملائكه گفتند ميخواهي انساني خلق كني كه روي زمين فساد كند و خون بريزد؟ همين امريكا و اسراييل از علم و فناوري براي كشتن مردم استفاده كرده و قلدري ميكنند. خداوند ميگويد ميدانم آنچه شما نميدانيد. اين انسان دانايي دارد. ملائكه در برابر انسان سجده كردند، اما ابليس در برابر دانايي سر خم نكرد. دانايي سلطان است و ميتواند ما را نجات دهد. علم براي توانمندي و كمك به بشر است. جامعهاي كه علم در آنجا بالاترين جايگاه را دارد، امكان ندارد در گرفتاري و فقر بماند.
رييسجمهور در پايان گفت: علم براي رسيدن به ارزشهاست نه رسيدن به نامي و ناني. بايد دنبال افرادي باشيم كه ميفهمند، ميدانند و ميتوانند. بايد اين باور در ما ايجاد شود كه هرجا اراده باشد، راه هست. نخبگان بايد براي حل اين مشكلات كشور فكر كنند. زمان ما گذشته و شما براي اين كشور و مردم بمانيد و ايران را با سربلندي به رخ دنيا بكشانيد.