تاثير حوادث منطقه در بازارها
منطقه خاورميانه و غرب آسيا، همواره با تنشهاي سياسي و نظامي و بحران جنگ روبه رو بوده است. عراق و افغانستان دو نمونه بارز از كشورهايي هستند كه در همسايگي ايران به سر ميبرند و طي دهههاي گذشته همواره با نبرد و جنگ و تنازع روبه رو بودهاند. اين دو كشور اساسا خود عاملي بودهاند كه قدرتهاي جهان را به اين منطقه كشانده و باعث شدهاند اين كشورهاي غربي در مناسبات منطقه دخالت كنند.
منطقه خاورميانه و غرب آسيا، همواره با تنشهاي سياسي و نظامي و بحران جنگ روبه رو بوده است. عراق و افغانستان دو نمونه بارز از كشورهايي هستند كه در همسايگي ايران به سر ميبرند و طي دهههاي گذشته همواره با نبرد و جنگ و تنازع روبه رو بودهاند. اين دو كشور اساسا خود عاملي بودهاند كه قدرتهاي جهان را به اين منطقه كشانده و باعث شدهاند اين كشورهاي غربي در مناسبات منطقه دخالت كنند. اين دخالتها بهطور طبيعي در حوزههاي اقتصادي و راهبردي و ارتباطي هم تاثيرات خود را به جاي گذاشته و باعث نوسان و كشاكش اقتصادي شدهاند. حوادث تلخي كه اخيرا در سوريه و فلسطين اشغالي رخ داده، موضوعاتي نيستند كه مرتبط با امسال و اين دوره و اين دهه باشند، بيش از 7دهه است كه اين تنازعات منطقهاي بين فلسطين و رژيم اشغالگر قدس و ساير كشورهاي منطقه وجود دارد. در مقاطعي اين نبردها بيشتر بوده و در برخي ادوار هم ثبات و آرامشي مقطعي حاكم شده است. نكته كليدي براي اقتصاد ايران آن است كه سياستگذار براي هر رخدادي برنامه خاص خود را داشته باشد و بازارهاي كشور را از نوسانات و كشاكشهاي بيروني مصون دارد. منظور از سياستگذاري، سياستگذاري هم در مسائل اقتصادي و هم مسائل سياسي است. پس از مراسم تحليف رييسجمهور ايران، 2رخداد تلخ در ايران شكل گرفت، ابتدا اسماعيل هنيه رييس دفتر سياسي حماس در تهران ترور شد و پس از آن اسراييل اقدام به ترور شهيد سيد حسن نصرالله كرد. طبيعي است كه اين رخدادهاي منطقهاي آثار و نتايجي در بازارهاي اقتصادي به بار بگذارد، بورس كشور را با تكانه و ريزش مواجه كنند يا برخي بازارهاي داخلي و حتي بينالمللي را با كاهش مواجه سازند اما سياستگذار اقتصادي بايد به گونهاي برنامهريزي كند كه بازارهاي اقتصادي كشور كمترين نوسان و فراز و نشيب را از رخدادهاي سياسي و بينالمللي تحمل كنند. اين رخدادها و ترورهاي كور، اصل تنشها را در منطقه افزايش ميدهد. اما معتقدم تا به امروز دولت چهاردهم رفتار هوشمندانهاي در مواجهه با اين رخدادها به داشته است. اساس راهبرد اسراييل روشن است، نتانياهو به دنبال كشاندن ايران به منازعهاي است كه اسراييل مدتهاست گرفتار آن شده و راه گريزي از آن ندارد. اما رفتار هوشمندانه و مدبرانه دولت چهاردهم بايد ادامه پيدا كند. سياست تنشزدايي و ديپلماسي ارتباطي درستي كه دولت پس از استقرار در پيش گرفته، همچنان بايد تداوم يابد. اين ديپلماسي ميتواند اقتصاد ايران و ساير حوزهها را از عوارض اين نوع تنشها مصون نگه داشته و اقتصاد را به سمت ثبات بيشتر رهنمون سازد. تجربه ثابت كرده، اينگونه تنشها و تناعزات فراز و فرودي دارد، معتقدم دولتها در ايران به اندازه كافي تجربه در سنوات گذشته كسب كرده و ميداند چگونه ميتواند از دل اين كشاكشها، منافع ملي ايرانيان را تضمين و كشور را اداره كند. اقدامات و سياستهايي كه اتخاذ شده، بيانگر آن است كه عوارض اين تنشها بحراني نشده و كشور ثبات نسبي در بازار ارز و ساير بازارها خواهد داشت. هر اندازه اقتصاد كشور از اين عوارض و تنشها به دور باشد، قطعا به نفع ايران خواهد بود. اين به اين معنا نيست كه كشور بايد از راهبرد اصلي خود كه عزت، حكمت و مصلحت است عدول كند، منافع ملي و منافع اقتصادي در هم گره خورده و مجموعه اين گزارهها به امنيت كشور و ثبات سياسي كمك ميكند. توانمندي و خرد مديران سياسي در يك چنين مواقعي بيشتر ظهور و بروز پيدا ميكند. خوشبختانه بازارهاي اصلي اقتصاد ايران، حتي علي رغم رخدادهاي اخير با كمترين نوسات و تكانه روبه رو بودهاند. اين روند مدبرانه بايد تداوم پيدا كند. هر اندازه ثبات اقتصادي و نظم و نظامات بازارها مستحكمتر باشد، سياستگذاران سياسي و نظامي بهتر ميتوانند در مواجهه با عوامل بيروني از منافع ملي ايران دفاع كرده و كشور را در بزنگاهها به سمت ساحل رشد و بهبود هدايت كنند. در نقطه مقابل اگر بازارهاي اقتصادي به دليل تكانههاي عرصه سياست خارجي دچار بينظمي و نوسان شوند، دست تصميمسازان و سياستگذاران براي اتخاذ تصميمات معقول بستهتر خواهد بود.