تكنرخي كردن ارز و مهر پايان بر رانت ارزي
وزير اقتصاد از نزديك شدن نرخ ارز نيمايي و نرخ ارز ترجيحي با نرخ بازار آزاد خبر داده است كه در واقع ذيل عنوان يكسانسازي نرخ ارز ميتوان آن را دستهبندي كرد. خبري كه بسياري از اقتصاددانان و كارشناسان از آن استقبال كرده و آن را در راستاي اتخاذ تصميمات معقول ارزيابي كردند.
وزير اقتصاد از نزديك شدن نرخ ارز نيمايي و نرخ ارز ترجيحي با نرخ بازار آزاد خبر داده است كه در واقع ذيل عنوان يكسانسازي نرخ ارز ميتوان آن را دستهبندي كرد. خبري كه بسياري از اقتصاددانان و كارشناسان از آن استقبال كرده و آن را در راستاي اتخاذ تصميمات معقول ارزيابي كردند.
بهطور كلي يكي از بزرگترين و جديترين مشكلات بخش توليد در اقتصاد ايران و همچنين بخش صادرات و واردات كشور و مسائل تجاري اين است كه پول و ارز در ايران چند نرخي است. كشورهاي معدودي در جهان هستند كه يك چنين شرايطي را دارند.
در بسياري از مواقع به دليل اينكه ارز در ايران چند نرخي است، مسائلي در بخشنامهها و همچنين در نظام بوروكراسي ايران تحت عنوان قاچاق ارز و مواردي مانند آن ايجاد ميشود كه ريشه همگي آنها ارز چند نرخي است. به نظرميرسد وقتي ارز تكنرخي شود، قاچاق ارز معنا و مفهوم نخواهد داشت، مهمتر از آن قاچاق كالا هم مفهوم نخواهد داشت و ديگر شاهد خروج سرمايهها از كشور نخواهيم بود.
از سوي ديگر صف دريافت ارز در مقابل بانك مركزي و صرافيها براي كالاهاي گوناگون ايجاد نشده و تقاضاي ارز در ايران واقعي ميشود. مزاياي يكسانسازي نرخ ارز يا تكنرخي شدن نرخ ارز يعني حذف رانت و كاهش مفاسد. اينكه در سنوات گذشته گاهي بانك مركزي ارزهاي هنگفت پرداخت ميكرد اما كالايي وارد كشور نشده و مفسدههاي فراواني شكل ميگرفت ناشي از چند نرخي بودن ارز است .
يعني فردي كه ارز دولتي دريافت ميكرد بدون هيچ تلاشي با رانت بزرگي مواجه ميشد، براي اينكه اين رانت بيدليل نصيب برخي افراد و جريانات نشود، دولت ساز و كار وسيعي را طراحي كرد، از سازمانهاي نظارتي مختلف دعوت كرد و نظارتها را بالا برد تا نهايتا كالايي متناسب با ارز تخصيص داده شده وارد كشور شود.
عليرغم همه اين تلاشها اما همه شاهد بودند كه آسيبها و مفاسد بسياري متوجه كشور ميشد و اتلاف منابع بسياري صورت ميگرفت. از منظر ديگر، واقعي شدن نرخ ارز يعني يك علامت مهم براي اقتصاد. اينكه فعالان اقتصادي چه كالايي توليد كنند يا نكنند.
نرخ ارز واقعي حتما ميتواند منجر به رونق توليد و رشد صادرات و بهبود تجارت شود. اما نبايد از يادمان برود كه همه مشكلات اقتصاد ايران با تكنرخي شدن ارز از ميان نخواهد رفت و به سياستهاي تكميلي نيز نياز است. بارها اين سياست تكنرخي شدن در اقتصاد ايران اتفاق افتاد.
اما هر زمان كه سياست پولي و سياست بودجهاي متناسب با آن تنظيم شد، تك نرخي كردن نرخ ارز اثرات مناسبي گذاشت. اما مانند 2سال گذشته كه نرخ ارز ناگهان افزايش پيدا كرد اما سياستهاي پولي و بودجهاي متناسب با اين رشد تنظيم نشد، نتايج معكوسي ثبت شدند. در يك كلام بايد اين نكته پذيرفته شود كه تكنرخي شدن ارز دو روي يك سكه است.
يك سمت آن ميتواند جلوي رانت در اقتصاد را بگيرد. اما در سمت ديگر به سياستهاي مناسب نياز است. اگر باقي سياستهاي پولي و بودجهاي به درستي تنظيم نشود، ايده تكنرخي شدن ارز ميتواند به ضد خود در قالب افزايش نرخ تورم متجلي شود. هدف دولت هم هرگز اين نبوده و نيست.
لذا نبايد بازار ارز را جداي از باقي سياستها ببينيم؛ بايد با هم اين سياستها ديده شوند تا نتيجه نهايي در راستاي بهبود شاخصها و دميدن نسيم رونق و ثبات در اقتصاد ايران باشد.