تداوم بازار در گرو پيشبينيپذيري اقتصاد
بازار سرمايه بازاري ارزنده است كه با چالشهاي بسياري روبه رو شد. چالشهايي كه در سال ۱۳۹۹ موجب ريزش بازار سهام شد و همچنان از خاطر سهامداران نرفته است.
بازار سرمايه بازاري ارزنده است كه با چالشهاي بسياري روبه رو شد. چالشهايي كه در سال ۱۳۹۹ موجب ريزش بازار سهام شد و همچنان از خاطر سهامداران نرفته است. از طرف ديگر با اتفاق تلخ ارديبهشت ۱۴۰۱ اعتماد دوباره از سهامداران گرفته شد و با وجود حدود ۵۰ ميليون كد سهامداري، شايد كمتر از نيم ميليون نفر در بازار فعال باشند. اما مشكلات بازار سرمايه براي فعالان حقيقي و حقوقي تنها بحث اعتماد نيست و با چالشهاي ديگري نيز روبرو هستند. از طرفي با توجه به مشكل كمبود بودجه كشور، دولت همچنان نگاه تأمين جيب خود از اين بازار را داشته است.
به گفته وحيد وحيدي، مديرعامل شركت كارگزاري نهايتنگر مشكل ناترازي بودجه دولت به دليل اشتباه در برآورد درآمد و هزينهها و از طرفي محدوديت دولت در استقراض از بانكها، منجر به افزايش تأمين مالي دولت از طريق بازار سرمايه شده است و اين موضوع باعث بهمخوردن نظام عرضه و تقاضا در اوراق نقدي و غيرنقدي منتشره و افزايش نرخ بهره بدون ريسك شده است. در نتيجه اين مساله دليل افزايش نرخ بهره اوراق شركتي و بعضاً بيميلي شركتها به تأمين مالي با نرخ بهره بالاتر بهدليل نبود صرفه اقتصادي شده و از طرفي هم افزايش ريسك نكول در اوراق شركتي نيز باعث عدم استقبال از اين اوراق شده است.
چشمانداز شما از وضعيت بازار سرمايه تا پايان سال چيست؟
بهطور حتم، بازار بسيار ارزنده است اما نگرانيهايي وجود دارد؛ از جمله ريسكهاي سياسي ناشي از تنشهاي منطقه و انتخابات رياستجمهوري امريكا كه ميتواند تاثير جدي در بازار داشته باشد؛ علاوه بر آن سياستهاي اقتصادي دولت جديد نيز تاثير بسزايي در شرايط شركتها و طبيعتا بازار دارد، كه بايد منتظر بوده و نتايج را ديد؛ طبيعتا در صورتي كه اين ريسكها وجود نداشته باشد، بازار پتانسيل رشد بالايي دارد.
به اعتقاد شما مهمترين اولويت دولت جديد براي بازار سرمايه چيست؟
با توجه به انتظارات وزير اقتصاد و همچنين نگرش مديريت جديد سازمان، انتظار ميرود اولا از تصميمات بخشي و گذرا اجتناب شود و ثانيا مسوولان، برنامههاي پيشنهادي خود را بلندمدتتر، قابل اتكاتر و با درنظر گرفتن تاثير آن بر ساير بخشهاي اقتصاد ارايه دهند بهطوري كه سرمايهگذاران بتوانند به آن اعتماد كرده و براساس پايداري نسبي مقررات، نسبت به تحليل و برنامهريزي سرمايهگذاري اقدام كنند.
چرا بورس در سه سال اخير نتوانسته جايگاه مناسبي در خصوص بازدهي داشته باشد؟
به هر حال اقتصاد كشور از كسري بودجه رنج ميبرد و طبيعتا دولت براي تأمين آن راههاي مختلفي در نظر ميگيرد، دولت قبلي با تصميمات اتخاذ شده با فشار مالياتي و وضع قوانيني كه عملكرد شركتها را تحت تاثير قرار ميداد، باعث كاهش سودآوري شركتهاي بورسي شد؛ اين دو دليل تواماً باعث شد سرمايهگذاران ميل به سرمايهگذاري در بازار را از دست بدهند، اول فشار به شركتها كه موجب شد حاشيه سود بسياري از آنها كاهش پيدا كند، و دوم معرفي رقيبي سرسخت همچون سپردههاي بالاي بانكي بدون ريسك كه باعث شد سرمايه بسياري از سرمايهگذاران از بازار سرمايه به سمت بازار پول هجرت كند.
علت خروج نقدينگي بالغ بر ۸۰ همت را چه ميدانيد با اتخاذ چه استراتژي ميتوان سرمايهها را به بورس برگرداند؟
علت اصلي خروج سرمايه به دليل بياعتمادي سرمايهگذاران و زيان قابل توجه آنها، به خاطر دليل كاهش سود شركتها و افت شديد ارزش آنها بوده است كه به دلايل آن اشاره شد؛ طبيعتا راهكار برگشت اين سرمايه، ايجاد اعتماد است و ايجاد اعتماد نيز با اقداماتي همچون عدم دخالت در نظام قيمتگذاري محصولات شركتها، كاهش فاصله نرخ دلار نيما و آزاد، كاهش ريسكهاي سيستماتيك اعم از سياسي و اجتماعي، كاهش نرخ بهره بدون ريسك و در نهايت تعامل و مشورت با فعالان اقتصادي اعم از اتاقهاي بازرگاني و فعالان بازار سرمايه جهت تصميمات مهم اقتصادي تحقق مييابد.
نقش ابزارهاي جديد در كنترل نقدينگي را چگونه ارزيابي ميكنيد و به اعتقاد شما اين ابزار به چه ميزان در عامه مردم معرفي شده است؟
تجربه سالهاي ۹۸ و ۹۹ نشان داد كه بسياري از سرمايهگذاران از دانش كافي سرمايهگذاري برخوردار نبودند؛ پرواضح است كه ابزارهاي سرمايهگذاري همچون انواع صندوقهاي سرمايهگذاري، نقش بسزايي در جذب منابع اين افراد و هدايت آن به سمت سرمايهگذاري كارا دارد؛ در سالهاي اخير به اين مهم توجه شده و ميتوان گفت كه از منظر اين ابزارها، بازار در حال بالغ شدن است.
در سالهاي اخير شاهديم كه دولت بيشتر از بخش خصوصي از بازار سرمايه تأمين مالي كرده است. به اعتقاد شما مهمترين مشكل ناشران و بخش خصوصي براي تأمين مالي در بازار سرمايه چيست؟
بله، در سالهاي اخير، ميزان تأمين مالي دولت از بازار سرمايه از طريق انتشار انواع اوراق بدهي، بسيار زياد بوده است اما اين موضوع را نميتوان عملكرد خوب بازار سرمايه عنوان كرد چرا كه اين موضوع، جداي از آثار اقتصادي و به ويژه افزايش نرخ بهره براي جذاب كردن عرضه، باعث شد ناشران نتوانند به راحتي از طريق افزايش سرمايه و انتشار سهام تأمين مالي كرده و عملا هدف اصلي بازارسرمايه محقق نشود! بهدليل ناترازي بودجه دولت ناشي از بيش برآوردي درآمدها و كم برآوردي هزينهها و از طرفي به دليل محدوديت دولت در استقراض از بانكها، منجر به افزايش تأمين مالي دولت از طريق بازار سرمايه شده كه اين موضوع با عث بهم خوردن نظام عرضه و تقاضا در اوراق نقدي و غيرنقدي منتشره و افزايش نرخ بهره بدون ريسك شده است. در نتيجه اين موضوع باعث افزايش نرخ بهره اوراق شركتي و بعضاً عدم تمايل شركتها به تأمين مالي با نرخ بهره بالاتر بدليل عدم صرفه اقتصادي شده است و همچنين از طرف سرمايهگذار نيز افزايش ريسك نكول در اوراق شركتي باعث عدم استقبال از اين اوراق شده است.
اثر كاهش فاصله قيمت دلار نيما و آزاد بر بازار سرمايه چگونه ارزيابي ميشوند؟
كلاً هر تغييري در نظام عرضه و تقاضا در هر بازار اعم از ارز باعث بهم خوردن توازن در ساير بازارها به ويژه بازار سرمايه ميشود. فاصله زياد ناشي از اين دو نرخ منجر به ناترازي بيشتر ذخيره ارزي كشور ناشي از افزايش تقاضاي سفته بازي و از طرفي كاهش عرضه ارز صادراتي از طرف شركتهاست كه اين موضوع دومينووار باعث افزايش نرخ ارز در بازار آزاد و افزايش اين فاصله قيمتي ميشود. با افزايش سريعتر نرخ نيما، معافيت برخي صنايع از عرضه ارز در سامانه نيما (مانند روانكارها، صنايع فلزي و ...) و از طرفي، با صحبتهاي رييس بانك مركزي جهت راهاندازي بازار ارز توافقي انتظار كاهش اين فاصله و سودآوري بيشتر شركتها ميرود.
به نظر شما چه زماني رونق بازار سهام ادامه دارد و دليل آن چيست؟
در بازار سرمايه، سرمايهگذاران آينده را ميخرند و وقتي براي آينده سرمايهگذاري ميكنند كه نسبت به آن اعتماد داشته باشند؛ بديهي است سرمايهگذاران زماني وارد بازار ميشوند و بازار زماني تداوم پيدا ميكند كه قابليت پيش بيني خوبي داشته باشد به عبارتي شرايط اقتصادي، قابل قبول و پيشبيني پذير باشد.
دليل خروج نقدينگي سهامداران خرد از بازار سهام را چه ميدانيد؟
همانطور كه اشاره شد، شايد بتوان چهار دليل اصلي براي خروج سرمايهگذاران خرد از بازار عنوان كرد: اول تصميمات بخشي، غيرهماهنگ و خلقالساعه مسوولان كه باعث تخريب اعتماد عمومي نسبت به بازار سرمايه شد. دومين دليل تاثيري كه اين تصميمات بر شركتها و ارزش آنها در بازار داشت. دليل سوم ظهور رقيب قدرتمند سپرده بانكي با نرخ سود بالاي بدون ريسك و نهايتا دليل چهارم ضعف اطلاعاتي يا قدرت تحليلي سرمايهگذاران خرد از شركتها يا شرايط بازار است.