نقش هوش مصنوعي مولد بر كسب‌وكارها
تنها ۱۳ درصد از سازمان‌ها به‌طور كامل از ظرفيت‌هاي فناوري AI بهره‌برداري مي‌كنند

نقش هوش مصنوعي مولد بر كسب‌وكارها

۱۴۰۳/۰۷/۲۱ - ۰۱:۰۴:۱۰
|
کد خبر: ۳۲۲۶۱۲

تحولات جديد در دنياي كسب‌وكار با ورود هوش مصنوعي مولد (Gen AI) در حال شكل‌گيري است. اين فناوري كه به سرعت در محيط‌هاي كاري گسترش يافته، فرصت‌هاي بي‌سابقه‌اي براي افزايش بهره‌وري، بهبود خلاقيت و تسهيل تصميم‌گيري فراهم كرده است.

تحولات جديد در دنياي كسب‌وكار با ورود هوش مصنوعي مولد (Gen AI) در حال شكل‌گيري است. اين فناوري كه به سرعت در محيط‌هاي كاري گسترش يافته، فرصت‌هاي بي‌سابقه‌اي براي افزايش بهره‌وري، بهبود خلاقيت و تسهيل تصميم‌گيري فراهم كرده است. طبق گزارش اخير مك‌كنزي، ۹۱ درصد از كاركنان از هوش مصنوعي مولد در وظايف روزمره خود استفاده مي‌كنند و تأثير مثبت آن بر كيفيت كار و رشد مهارت‌ها را تجربه كرده‌اند. با اين حال، تنها ۱۳ درصد از سازمان‌ها توانسته‌اند به‌طور كامل از ظرفيت‌هاي اين فناوري بهره‌برداري كنند.

فاصله ميان استفاده فردي و سازماني نشان مي‌دهد كه براي موفقيت در استفاده از هوش مصنوعي مولد، نياز به تغييرات بنيادي در ساختارها، فرآيندها و فرهنگ كاري است. شركت‌ها بايد استراتژي‌هاي جامع‌تري براي ادغام هوش مصنوعي مولد در سازمان‌هاي خود اتخاذ كنند و از رويكردهاي جديد در ارتقاي مهارت كاركنان و پياده‌سازي اين فناوري بهره گيرند. استقبال گسترده از هوش مصنوعي مولد در محيط‌هاي كاري موجب شده تا شركت‌ها به دنبال همگامي با اين تحول بزرگ باشند. براي بهره‌مندي حداكثري از اين موج نوآوري كسب‌وكارها بايد تغييرات بنياديني در فرآيندها، ساختارها و رويكردهاي خود نسبت به نيروي كار ايجاد كنند. هوش مصنوعي مولد به عنوان يك فناوري انقلابي، در حال دگرگون كردن چشم‌انداز كسب‌وكارها است. بسياري از كارمندان اين فناوري را به عنوان ابزاري كارآمد در وظايف روزمره خود پذيرفته‌اند و اثربخشي آن در افزايش بهره‌وري، نوآوري و بهبود رضايت مشتري به وضوح قابل مشاهده است. با اين حال، بسياري از سازمان‌ها هنوز نتوانسته‌اند از تمام پتانسيل‌هاي اين فناوري بهره‌برداري كنند.

 

ناهماهنگي بين استفاده كارمندان و سازمان‌ها از هوش مصنوعي

گزارش جديد مكنزي خبر از يك تحول بزرگ در دنياي كسب و كار مي‌دهد، كارمندان با سرعت برق و باد از هوش مصنوعي مولد در كارهاي روزمره خود استفاده مي‌كنند. اين فناوري قدرتمند، هوش مصنوعي را به يك ابزار همه‌گير تبديل كرده و با استقبال گسترده كارمندان روبرو شده است. تقريباً همه شركت‌كنندگان در اين تحقيق (۹۱ درصد) اعلام كرده‌اند كه از هوش مصنوعي مولد در كار استفاده مي‌كنند و اكثريت قريب به اتفاق آنها معتقدند اين فناوري مي‌تواند به آنها در ارتقاي كيفيت كار و رشد مهارت‌هايشان كمك مي‌كند. اما با وجود اين استقبال گسترده، بسياري از شركت‌ها هنوز نتوانسته‌اند از تمام پتانسيل‌هاي هوش مصنوعي مولد بهره‌برداري كنند. تنها ۱۳ درصد سازمان‌ها توانسته‌اند هوش مصنوعي مولد را به درستي در كار خود پياده كنند. اين نشان مي‌دهد خريد ابزار كافي نيست. براي بهره‌مندي كامل، سازمان‌ها بايد متحول شوند. اين تحول شامل تغيير روش كار، ساختار و فرهنگ است تا هوش مصنوعي به موتور محرك آنها تبديل شود. هوش مصنوعي مولد فرصتي براي تغيير و نوآوري است. سازمان‌هاي موفق، سازمان‌هايي هستند كه با اين تحول همراه شوند. شركت‌ها نياز به يك رويكرد جامع براي تغيير نحوه كار كل سازمان با هوش مصنوعي دارند؛ فناوري به تنهايي ارزش ايجاد نمي‌كند. تقريباً همه پاسخ‌دهندگان، صرف نظر از ميزان استفاده از هوش مصنوعي مولد، نسبت به تأثير مثبت اين فناوري بر كار خود خوش‌بين هستند. اكثريت قريب به اتفاق پاسخ‌دهندگان (۷۰درصد) از هوش مصنوعي مولد به عنوان يك كاربر متوسط استفاده مي‌كنند و انتظار دارند كه اين فناوري به بهبود كلي تجربه كاري آنها، به ويژه در زمينه‌هاي ارتباطات، خلاقيت، تصميم‌گيري و همكاري كمك كند. جالب توجه است كه حتي افرادي كه به ندرت از هوش مصنوعي مولد استفاده مي‌كنند نيز انتظار دارند كه اين فناوري تأثير مثبتي بر كار آنها بگذارد. اين نشان مي‌دهد كه هوش مصنوعي مولد پتانسيل بالايي براي تغيير شيوه كار ما دارد و پذيرش گسترده‌اي در بين افراد پيدا كرده است. با اين حال، براي بهره‌برداري كامل از مزاياي اين فناوري، سرمايه‌گذاري در آموزش كارمندان براي استفاده موثر از هوش مصنوعي مولد ضروري است.

 

ارتباط مستقيم بين سطح پياده‌سازي هوش مصنوعي مولد و استفاده كارمندان

تحقيقات جديد مكنزي نشان مي‌دهد سازمان‌هايي كه در زمينه پياده‌سازي هوش مصنوعي مولد پيشرفت بيشتري كرده‌اند، سهم بيشتري از كاربراني دارند كه به‌طور گسترده از اين فناوري استفاده مي‌كنند. مطالعه‌اي كه توسط شركت مك‌كنزي انجام شده است، ارتباط مستقيمي بين سطح بلوغ پياده‌سازي هوش مصنوعي مولد در سازمان‌ها و ميزان استفاده كارمندان از اين فناوري نشان مي‌دهد. نتايج اين تحقيق نشان مي‌دهد كه سازمان‌هايي كه به عنوان مشتاقان اوليه شناخته مي‌شوند و به‌طور گسترده هوش مصنوعي مولد را در سازمان خود پياده‌سازي كرده‌اند، بيشترين سهم كاربران سنگين را دارند. از سوي ديگر، سازمان‌هايي كه هنوز در مراحل اوليه پياده‌سازي هوش مصنوعي مولد قرار دارند يا به‌طور كلي اين فناوري را پياده‌سازي نكرده‌اند، سهم كمتري از كاربران سنگين را دارند. اين يافته‌ها نشان مي‌دهد كه براي افزايش استفاده از هوش مصنوعي مولد در سازمان‌ها، پياده‌سازي گسترده اين فناوري و فرهنگ‌سازي مناسب در سازمان ضروري است. در كل، اين تحقيق نشان مي‌دهد كه هوش مصنوعي مولد به سرعت در حال تبديل شدن به يك ابزار ضروري براي سازمان‌ها است و سازمان‌هايي كه زودتر اين فناوري را در سازمان خود پياده‌سازي كنند، مي‌توانند از مزاياي آن بيشتر بهره‌مند شوند. يافته‌هاي اخير مكنزي نشان مي‌دهد كه سازمان‌هايي كه استراتژي‌هاي هوش مصنوعي مولد خود را با اهداف كلي كسب‌وكارشان همسو كرده‌اند، به موفقيت‌هاي چشم‌گيري دست يافته‌اند. اين سازمان‌ها نه تنها به افزايش بهره‌وري و كاهش هزينه‌ها كمك مي‌كنند، بلكه فرصت‌هاي جديدي براي رشد و نوآوري نيز ايجاد مي‌كنند.

 

بازسازي كسب‌وكارها با هوش مصنوعي مولد

براي بهره‌مندي كامل از هوش مصنوعي مولد و ايجاد تحول در كسب‌وكار، شركت‌ها بايد فراتر از اتوماسيون ساده پيش بروند. با تغيير فرايندها، روش‌هاي كار و فرهنگ سازماني، مي‌توانيم از هوش مصنوعي براي نوآوري سريع‌تر، افزايش بهره‌وري و بهبود تجربه مشتري استفاده كنيم. در كل، هوش مصنوعي مولد مي‌تواند به عنوان يك محرك اصلي براي تغيير و تحول در كسب‌وكار عمل كند. با استفاده هوشمندانه از اين فناوري، مي‌توانيم مدل كسب‌وكار خود را متحول كرده و به رقابت برتري دست يابيم. با بهره‌گيري از هوش مصنوعي مولد، كارشناسان خدمات مشتري مي‌توانند به مشاوران حرفه‌اي تبديل شوند كه با پيش‌بيني دقيق مشكلات و ارايه راهكارهاي شخصي‌سازي شده، تجربه مشتري را به‌طور قابل توجهي بهبود بخشند. اين دستياران هوشمند با تحليل داده‌هاي لحظه‌اي و درك عميق از رفتار مشتريان، امكان ارايه پيشنهادات محصولات و خدمات جديد را فراهم كرده و در نتيجه، رضايت مشتري و وفاداري به برند را افزايش مي‌دهند. در اين فرآيند، عوامل خدمات مشتري و ناظران از فناوري بيشتر استفاده خواهند كرد، تفكر سيستمي را به كار خواهند برد، ذهنيت‌هاي همدل و تجاري را متعادل خواهند كرد و با تيم‌هاي تجربه مشتري و محصول همكاري نزديك‌تري خواهند داشت. هوش مصنوعي مولد همچنين آماده است تا حوزه‌هاي بين‌بخشي مانند مديريت عملكرد و مديريت تيم را متحول كند. براي دومي، هوش مصنوعي مولد مي‌تواند راهنمايي‌هاي مربيگري را در نوك انگشت مديران قرار دهد و دسترسي به منابع كارمندان را آسان‌تر كند. اين مي‌تواند زمان صرف شده مديران را براي وظايف خاص به‌طور معني‌داري تغيير دهد.

 

بازسازي استعداد و مهارت با محوريت انسان

هوش مصنوعي مولد به عنوان يك نيروي محرك قدرتمند، در حال تغيير بنيادي مدل‌هاي كسب‌وكار و نيازهاي نيروي كار است. اين فناوري با تسريع خودكارسازي بسياري از فرايندها، سازمان‌ها را ملزم مي‌كند تا به دنبال استعدادهايي با مهارت‌هاي نوين و توانايي تطبيق با تغييرات سريع باشند. تحقيقات مك‌كنزي نشان مي‌دهد كه اين تحول مي‌تواند به مراتب سريع‌تر از آنچه تصور مي‌شد رخ دهد و نيمي از مشاغل موجود را تا سال ۲۰۶۰ تحت تأثير قرار دهد. توسعه هوش‌مصنوعي اين فشار را بر سازمان‌ها وارد مي‌كند تا نيازهاي استعداد و مهارت خود را به سرعت درك كنند، استراتژي‌هاي مختلفي را براي رفع شكاف‌هاي مهارت اتخاذ كنند و در ارتقاء مهارت و بازآموزي سرمايه‌گذاري كنند. تحول استعداد مبتني بر هوش مصنوعي مولد چيزي نيست كه شركت‌ها بتوانند صرفاً با استخدام راهي براي بيرون آمدن از آن پيدا كنند، زيرا بر كل سازمان و روش‌هاي كار آن تأثير مي‌گذارد.

 

ميزان استفاده سازمان‌ها از هوش مصنوعي مولد

شركت‌ها مي‌توانند با سرمايه‌گذاري هم در پذيرش فناوري و هم در مهارت‌ها، از اشتياق كارمندان خود براي استفاده از هوش مصنوعي مولد (gen AI) بهره‌مند شوند. بر اساس گزارش‌هاي قبلي مكنزي سرمايه‌گذاري‌هاي كلان در هر دو زمينه، منجر به افزايش بهره‌وري مي‌شود كه سازمان‌ها نيز مي‌توانند آن را مشاهده كنند. اين امر نيازمند رويكرد سفارشي‌ براي بازآموزي و ارتقا مهارت‌ها و همكاري نزديك بين رهبران كسب‌وكار و فناوري و منابع انساني است. با توجه به اهميت موضوعات مربوط به افراد، منابع انساني سازمان‌ها نقش بسيار مهمي در تحولات هوش مصنوعي مولد و فناوري ايفا مي‌كند. در حالي كه تغييرات خاص مهارت‌ها در بين شركت‌ها بسيار متفاوت خواهد بود، همه سازمان‌ها بايد رويكردي پويا براي توسعه استعدادها، بر اساس تحولات مدل عملياتي خود اتخاذ كنند. ايجاد مهارت‌ها يك فرآيند مداوم است. با تغيير شكل نقش‌ها توسط هوش مصنوعي مولد و اتوماسيون، كارمندان همچنين نياز به مهارت‌هاي قوي شناختي، تفكر استراتژيك و اجتماعي و عاطفي براي انجام وظايف پيچيده‌تر كه مكمل هوش مصنوعي هستند، خواهند داشت. شركت‌ها مي‌توانند با سرمايه‌گذاري هم‌زمان روي فناوري‌هاي نوين هوش مصنوعي و ارتقاي مهارت‌هاي كاركنان، از پتانسيل كامل اين فناوري بهره‌برداري كنند. همانطور كه تحقيقات نشان داده، سرمايه‌گذاري در هر دو حوزه نه تنها بهره‌وري را افزايش مي‌دهد، بلكه به سازمان‌ها كمك مي‌كند تا در دنياي رقابتي امروز پيشتاز باشند.