دولت بزرگ و معضل تامين مالي
در دهههاي گذشته، تمامي دولتها، از منابع نفتي به عنوان اصليترين محل تامين هزينههاي بودجه استفاده كردهاند و همين موضوع توجه به ساير بخشها و بهبود ديگر شاخصها را به حاشيه رانده است.
در دهههاي گذشته، تمامي دولتها، از منابع نفتي به عنوان اصليترين محل تامين هزينههاي بودجه استفاده كردهاند و همين موضوع توجه به ساير بخشها و بهبود ديگر شاخصها را به حاشيه رانده است. وقتي دولت كشور را با پول نفت اداره كند، در نتيجه منابع مالي از بالا بر شركتهاي مختلف سرريز ميشود و هيچگاه فضا براي فعاليت بخش خصوصي واقعي فراهم نميشود. در چنين بستري است كه وقتي مشكلي مانند تحريمهاي اقتصادي به وجود ميآيد، اقتصاد به چالشهاي جديد ميافتد و تازه مقامات اجرايي به اين فكر ميافتند كه دولت را كوچك كنند. بسياري از شركتهاي دولتي و مديران مياني آنها، هنوز در برابر خصوصيسازي مقاومت ميكنند و حتي وقتي قرار بر اجراي آن ميشود نيز يا پس از مدتي خبر از تخلفات جدي به گوش ميرسد يا تنها با واگذاري بخشي از سهم، مديريت آن همچنان در اختيار دولت باقي ميماند. تداوم اين شرايط سبب ميشود كه نه تنها امكان استفاده از مواهب خصوصي فراهم نخواهد شد كه حتي شرايط دولتي قبل نيز ديگر امكانپذير نيست و از بين رفتن اهرمهاي نظارتي بخشي از نتايج اين فرايند اشتباه است.
براي رسيدن به منابع بودجهاي پايدار، استفاده از ماليات يكي از اصليترين سياستهايي كه از سوي دولتها اجرايي ميشود ولي در ايران به دليل اتكاي تاريخي به درآمدهاي نفتي، عملا امكان اجراي اين سياست فراهم نشده و دولتها يكي پس از ديگري، با فراموش كردن اين اصل مهم صرفا از درآمدهاي سهلالوصول نفتي بهره گرفتهاند. در كنار آن ظرفيت بازار سرمايه نيز در ايران هيچگاه به درستي مورد استفاده قرار نگرفته است. در صورتي كه سهام شركتهاي دولتي يا سهام شركتهاي بزرگ در بورس عرضه شود، اين بازار توان تامين مالي لازم براي اين شركتها را خواهد داشت و از سوي ديگر با جمعآوري نقدينگي جامعه، ديگر دغدغه مهم براي برطرف كردن مشكل تورم را نيز تسهيل ميكند.
اقتصاد ما در سالهاي گذشته همواره ويژگيها و شرايط خاص و منحصر به فرد خود را داشته است و در تحليل شرايطي كه امروز در بازار بورس وجود دارد نيز بايد به همين شرايط و مقدمات اشاره كرد. يكي از اصليترين مسائلي كه همواره در اقتصاد ايران به عنوان يك تهديد مهم مطرح بوده و هيچ چاره بلندمدتي برايش پيدا نشده، موضوع رشد نقدينگي است. وقتي از نقدينگي سرگردان صحبت ميكنيم، بايد توجه داشته باشيم كه اصليترين مشخصه آن، معلق بودن در فضاي اقتصاد است. يعني وقتي بازار ارز سودده ميشود اين پول به اين بازار ميرود و وقتي طلا رشد ميكند، نقدينگي به طلا ميرسد.