دورخيز ايران براي حضور دوباره در بازارهاي آسياي ميانه
اخيرا و پس از سفر مسعود پزشكيان، رييسجمهور ايران به عشقآباد، بحث حضور دوباره اقتصاد ايران در بازار كشورهاي آسياي ميانه به صورت جدي مطرح شده است.
اخيرا و پس از سفر مسعود پزشكيان، رييسجمهور ايران به عشقآباد، بحث حضور دوباره اقتصاد ايران در بازار كشورهاي آسياي ميانه به صورت جدي مطرح شده است. اين حضور به خصوص در بخشهاي تجاري، انرژي، كشاورزي و...بيشتر از ساير بخشها جلوهگر شده است. مساله اين است كه با توجه به تجربههاي قبلي از حضور ايران در بازارهاي كشورهاي آسياي ميانه چه پيشزمينههايي براي حضور تجاري و اقتصادي موثر و ماندگار، نياز است؟ قبل از هر چيز ذكر اين نكته ضروري است كه ايران يكبار تجربه ناموفقي از حضور در بازارهاي آسياي مركزي داشته و بايد از تجربيات قبلي براي توفيق بهرهگيري كند.
بهطور كلي نخستين شركاي تجاري هر كشوري، همسايگان و كشورهاي پيراموني آن هستند. قاعدتا در خصوص ايران كه كشوري تحريم شده است، اهميت ارتباط با كشورهاي همسايه، مضاعف است. با توجه به اين واقعيت كه برخي تحريمهايي كه عليه ايران اعمال شده در حوزه حمل و نقل و مسائل بيمه و... است، اساسا با طرفهاي تجاري كه همسايه هستند، بهتر ميتوان مناسبات ارتباطي تعريف كرد. ضمن اينكه براي نقل و انتقال كالاها و محصولات نيز مشكل حمل و نقل دريايي و...وجود ندارد و مراودات بسيار سادهتر از كشورهاي دور خواهد شد. پس بهطور طبيعي اين كشورها شركاي تجاري ايران محسوب ميشوند.اما اين تصور كه ايران به صرف موقعيت جغرافيايي تمام اين كشورها را بايد يكسان ببيند و رابطهاش را تعريف كند هم غلط است. ما همسايگان متفاوت با خلقيات و رفتارهايي سياسي، اجتماعي، اقتصادي و... گوناگون داريم. در حوزه آسياي ميانه هم تنوعي از ارتباطات سياسي گوناگون به چشم ميخورد.
از يك طرف، كشورهايي در اين مختصات جغرافيايي وجود دارند كه بهطور كامل تابع سياستهاي امريكايي هستند، از سوي ديگر كشورهايي هم هستند كه در فضاي بينالمللي و سياسي زير علم روسيه سينه ميزنند! نگاه ايران به هر كدام از اين كشورها و راهبرد ارتباطي در نظر گرفته شده، ضمن يك پيوستگي و كلينگري بايد به صورت مجزا و متفاوت هم باشد. برخي از اين كشورها ميتوانند براي ايران تامينكننده گاز و ساير گونههاي انرژي باشند، گروه ديگري از كشورها سرزمينهاي وسيع كشاورزي دارند و ميتوانند در حوزه كشت فرامرزي به ايران مدد رسانند. با توجه به اينكه ايران از ظرفيتهاي اندكي طي سالهاي گذشته بهرهمند بوده، برخي كشورهاي آسياي ميانه ميتوانند بازارهاي بالقوه براي صادرات كالاهاي ايراني باشند. دولت و فعالان اقتصادي بايد اين موارد را با دقت بررسي كرده و براي بالفعل كردن آنها برنامهريزي كنند. مهمترين مزيتهايي كه وجود دارد، مزيت همسايگي است، از سوي ديگر، بسياري از اين كشورها با سياستهاي كلان دنياي غرب هماهنگ نيستند، بنابراين ميتوانند مراودات اقتصادي خاصي را با ايران تعريف كنند. بخش عمدهاي از اين كشورها ذيل پيمانهاي منطقهاي مثل شانگهاي، بريكس و...قرار دارند و از اين طريق با ايران مرتبط ميشوند. براي هر كدام از اين كشورها، ايران بايد سناريو، برنامه و الگويي را تعريف كند و مبتني بر اين سناريوها، مراودات اقتصادي، تجاري و ارتباطي خود را پيش ببرد. فعالان اقتصادي ايراني بايد با آگاهي كامل و مبتني بر دادههاي آماري مستند هر كدام از اين بازارها را شناسايي كرده و براي ورود به آنها گام بردارند. اگر سوال اين است كه آيا به حداكثر ظرفيت بهرهبرداري از اين فرصتهاي اقتصادي دست پيدا كردهايم؟ پاسخ منفي است. اما اين به آن معنا نيست كه ايران به نظام بروكراتيك تازه براي تنظيم روابط با همسايگان نياز دارد . مساله اين است كه ايران براي ورود به بازارهاي تازه همواره با چالشهاي ذهني مواجه بوده است. در واقع ايران به شكستن حصارهاي ذهني نياز دارد. از منظر تاريخي ورود به بازارهاي جديد براي ايران همواره با دشواريهايي همراه بوده است. ضمن اينكه ورود به بازارهاي آسياي ميانه، ايران يك تجربه قديمي شكست خورده داشته است. در گذشته و پس از فروپاشي اتحاديه جماهير شوروي، ايران يكبار براي ورود به اين بازارها دورخيز داشته، اما برنامهاي براي حفظ اين بازارها نداشته و قلمروي خود را از دست داده است. بازگشت دوباره ايران با رقبايي كه طي اين سه الي ۴دهه اضافه شدهاند، هرچند سخت است، اما غيرممكن نيست. فكر ميكنم فضاي مناسبي براي ايران شكل گرفته و ايران چنانچه راهحلهاي دوجانبه براي هر كدام از اين بازارها طراحي و اجرا كند، به نتايج مناسبي دست پيدا ميكند.