مرگ حداقل ۵ كارگر در دو روز اول هفته

مرگ حداقل ۵ كارگر در دو روز اول هفته

۱۴۰۳/۰۷/۲۴ - ۰۲:۳۴:۳۳
|
کد خبر: ۳۲۲۹۷۷

اين روزها اخبار مرگ و مير كارگران به پاي ثابت صفحه‌هاي خبري تبديل شده است. روزي نيست كه خبري از مرگ يك كارگر بر اثر حوادث كار منتشر نشود.

اين روزها اخبار مرگ و مير كارگران به پاي ثابت صفحه‌هاي خبري تبديل شده است. روزي نيست كه خبري از مرگ يك كارگر بر اثر حوادث كار منتشر نشود. نزديك سه هفته از اين حادثه مرگبار معدن طبس مي‌گذرد؛ اخبار كارگري نشان مي‌دهد كه معدنجوي طبس، يك «نمونه نادر» نبوده است؛ هر روز اين اتفاقات مرگبار در ابعاد كوچك‌تر تكرار مي‌شوند هرچند هياهو برنمي‌انگيزند و هرچند آب از آب تكان نمي‌خورد؛ اخبار نشان مي‌دهد كه حادثه‌هاي مرگبارِ روزانه داريم و فقط كارگران معدن طبس نيستند كه حق سخن گفتن، اعتراض و سرباز زدن از كار خطرناك را نداشته‌اند.

در واحدهاي درگير حادثه، اساسا تشكل كارگري وجود ندارد؛ حق تشكل‌يابي صفر است و آن‌طور كه «حسين حبيبي» فعال كارگري مي‌گويد «رابطه كارگر و كارفرما، رابطه استاد-شاگردي‌ است». هرچه اوسا امر كند، شاگردان موظف به اجرا هستند، وگرنه كار بي‌كار.....

به گزارش ايلنا، براي نمونه، فقط دو روز ابتداي هفته جاري را در نظر مي‌گيريم؛ شنبه ۲۱ مهر، يكي از كارگران مجتمع مس سرچشمه به دليل گازگرفتگي جان خود را از دست داد؛ اين مرگ، پنجمين حادثه طي دو ماه گذشته در اين مجتمع بوده است؛ در همان روز، بر اثرگاز گرفتگي در چاهي در تهران يك كارگر چاه كن جان خود را از دست داد و كارگر ديگري با مصدوميت به بيمارستان منتقل شد. در همان روز، در جريان وقوع حادثه انفجار در يك معدن سنگ لاشه در محور هفتكل به باغملك، سه كارگر مصدوم شدند. و بازهم در همان روز، كارگر فصلي بخش كشاورزي مجتمع كشت صنعت هفت تپه كه در محل كار خود اقدام به خودسوزي كرده بود، حوالي ظهر در بيمارستان جان باخت.

حالا ۲۲ مهر، يك كارگر آرماتوربند شاغل در ايلام بر اثر سقوط از ارتفاع ساختمان دچار حادثه شد و جان باخت. در همان روز، خبر فوت يكي ديگر از كارگران حادثه انفجار كارخانه كرمان از راه رسيد.

در يك روز خاص از هفته گذشته (هجدهم مهر) نيز دو كارگر فوت و چند نفر مصدوم شدند؛ يكي از دو كارگر سيمبان مصدوم شركت توزيع برق شهرستان رضوانشهر كه بر اثر شكستگي تيرك بتني برق دچار حادثه سقوط شده بودند، در بيمارستان جان باخت، مرگ دلخراش يك كارگر كارخانه مواد شوينده واقع در شهرك صنعتي ايوانكي به علت گير كردن در دستگاه تزريق پلاستيك رسانه‌اي شد و در جريان آتش‌سوزي‌ كه در يك انبار چوب واقع در شهرك‌ صنعتي اصناف دليجان رخ داد، ۵ كارگر مصدوم شدند.

نتيجه كاملا واضح است؛ در هر روز حداقل دو يا سه كارگر جان خود را در اثر بي‌صدايي، محكوميت به كار در هر شرايطي و فشار اقتصادي از دست مي‌دهند؛ در هر روز حداقل ۳ تا ۵ كارگر بر اثر كار در چنين شرايطي مصدوم و روانه بيمارستان مي‌شوند كه اخبار فوت آنها در روزهاي بعد به تدريج به رسانه‌ها مي‌رسد. و در هر هفته يك يا دو حادثه ريزش و انفجار معدن داريم؛ بعد از حادثه معدن طبس، حداقل دو حادثه معدن ديگر اتفاق افتاده است؛ شانزدهم مهر در معدن ذغال‌سنگ طزره كه منجر به مرگ يك كارگر شد و ۲۱ مهر انفجار در معدن سنگ لاشه باغملك كه سه كارگر را مصدوم و راهي بيمارستان كرد.

 

محكوميت به كار در هر شرايطي!

«محكوميت به كار در هر شرايطي» سرنوشت مشترك همه كارگراني است كه در محيط‌هاي ناايمن، هر روز دوش به دوش مرگ مي‌ايستند و كار مي‌كنند؛ و خيلي اتفاقي مرگِ همدوش، آنها را مي‌بلعد!

حسين حبيبي با تاكيد بر اينكه كارگر نمي‌تواند از كار كردن در شرايط ناايمن و مرگبار امتناع كند همانطور كه كارگران معدن طبس نتوانستند؛ اضافه مي‌كند: كارگران صنايع در مواردي حتي جرئت رسانه‌اي كردن حادثه را ندارند؛ طرف دستش قطع مي‌شود، چشمش نابينا مي‌شود يا خداي ناكرده همكار بغل دستش فوت مي‌كند اما حرفي نمي‌زند؛ نمي‌تواند سخن بگويد چون تشكل ندارد، چون قدرت ندارد و چون رابطه حاكم بر كارگاه، «رابطه استاد-شاگردي» است.

او مي‌افزايد: در رابطه استاد-شاگردي، اوسا يا كارفرما در كليه موارد حق حاكميت دارد؛ ساعت كار و دستمزد و مرخصي وغيره را اوستا بدون توجه به اينكه كارگر يا شاگرد هم حقي دارد تعيين مي‌كند و كارگر محكوم است بپذيرد، مانند امروز جامعه كارگري كه كارگر فاقد حق وحقوق قانوني مبتني بر قانون اساسي و قانون كار است؛ كارگران از ‌حق حاكميت اراده در عقد قرارداد كار محرومند؛ آنها از حق تعيين دستمزد عادلانه و شرافتمندانه محروم‌اند؛ آنها از حق داشتن تشكل كارگري آزاد و مستقل و قدرتمند بدون دخالت كارفرما و دولت محرومند و در نتيجه از حق ايمني محرومند و اين‌چنين است كه هر روز چند كارگر فوت مي‌كنند.

اخبار را ديديم؛ هر روز، فوت حداقل ۵ كارگر در اثر حادثه كار رسانه‌اي مي‌شود؛ بسياري از حوادث هم در قالب رابطه استاد-شاگردي پنهان مي‌مانند و پايشان به اخبار نمي‌رسد؛ ضمن اينكه بعد از حادثه معدن طبس، حداقل دو حادثه معدن ديگر اتفاق افتاده و دست‌كم يك كارگر معدن فوت شده است؛ بنابراين «معدن طبس» يك بدشانسي اتفاقي نبوده است، «مشكل» ساختاري و سيستماتيك است و با قرائت سوگنامه براي معدن طبس، چيزي عوض نمي‌شود.