بورس محل آزمون و خطاهاي جديد

۱۴۰۳/۰۷/۲۸ - ۰۱:۳۵:۱۲
|
کد خبر: ۳۲۳۲۸۳

سوالات زيادي كه بدون پاسخ است در ذهن سهامداران ايجاد شده است! ارتباط ناآرامي‌هاي منطقه‌اي و بازار سرمايه چيست! تحت اين شرايط گزينه مناسب براي سرمايه‌گذاري چيست و اصلا سرمايه‌گذاري توصيه مي‌شود يا خير؟ اصلا تحت اين شرايط بازار سرمايه انتخاب خوبي براي سرمايه‌گذاري‌ هست يا خير و آيا راهكار علمي و منطقي براي آن وجود دارد يا خير؟

هابیل خاوری

سوالات زيادي كه بدون پاسخ است در ذهن سهامداران ايجاد شده است! ارتباط ناآرامي‌هاي منطقه‌اي و بازار سرمايه چيست! تحت اين شرايط گزينه مناسب براي سرمايه‌گذاري چيست و اصلا سرمايه‌گذاري توصيه مي‌شود يا خير؟ اصلا تحت اين شرايط بازار سرمايه انتخاب خوبي براي سرمايه‌گذاري‌ هست يا خير و آيا راهكار علمي و منطقي براي آن وجود دارد يا خير؟ واضح است كه بازار سرمايه ايران در برهه زماني فعلي چيزي براي تحليل ندارد، چراكه هيچ چيزي در حال حاضر طبيعي نيست؛ نه دامنه نوسان، نه حجم معاملات و از همه مهم‌تر دورنماي واضحي از شرايط سياسي، امنيتي و اقتصادي كشور براي سرمايه‌گذاران با رويداد‌هاي اخير در دسترس نيست! از طرفي باتوجه به اتفاقات اين مدت بيشتر نقدينگي گردش در صندوق‌هاي طلا و درآمدثابت‌ها بوده، حالا چرا اين اتفاق افتاده؟ ما در حال حاضر در بازار سرمايه با انواع ريسك‌هاي سيستماتيك و غيرسيستماتيكي مواجه هستيم كه اثرات هيچ كدام از آنها از بين نرفته و از طرفي هم با عدم قطعيت مواجه هستيم، ريسك يعني اينكه احتمالات معلوم‌ هستند؛ اما عدم ‌قطعيت يعني احتمالات نامعلوم هستند.  براساس ريسك شما مي‌توانيد تصميم بگيريد سهام يا هر دارايي ديگري را بخريد يا نه؛ اما در قلمرو عدم‌قطعيت اتخاذ تصميم بسيار دشوارتر است. واژه‌هاي ريسك و عدم‌قطعيت را نبايد هيچ‌وقت با هم يكي بدانيم چون عواقب خيلي جدي دارند.

ما با ريسك مي‌توانيم محاسبات انجام بدهيم، ولي با عدم‌قطعيت اصلا نمي‌توانيم كاري كنيم. ريسك را با دانش و علم آمار مي‌توانيم مدل كنيم و عدم قطعيت اصلا مدل خاص يا حتي كتابي در موردش وجود ندارد.  پس در بازار سرمايه آن‌هم در برهه زماني فعلي بايد عدم‌قطعيت‌هاي سخت و سنگيني را تحمل كنيم كه عواقب جدي هم روي سرمايه سهامدار‌ها گذاشته است در اين مدت.  بازار همچنان روي چاقويي دو لبه در حركت است! حالا اگر فرض كنيم سايه ريسك جنگ حداقل تا يك يا چند ماه بر سر بازار باشد، آيا بايد شاهد صف‌هاي فروش با دامنه محدود باشيم؟ اينجاست كه نقش نهاد ناظر پررنگ مي‌شود و بايد تصميم جدي گرفته شود براي اين بحران، اما متاسفانه سازمان بورس هيچ برنامه حمايتي براي متعادل‌سازي بازار و ايجاد برقراري ثبات در بازار ندارد! درست است مصوبه‌اي براي صندوق‌ها گذاشته‌اند ولي از نظر من هيچ تاثيري در مثبت كردن بازار ندارد اين مصوبه حتي معتقدم در اين شرايط نابسامان نبايد به هيچ‌وجه قوانين و مقررات را دستكاري كرد چون نتيجه عكس ايجاد مي‌كند. متاسفانه سازمان بورس با تيم جديد مجدد رويه مديران قبلي را در پيش گرفته و آزمون و خطا را در دستور كار خودش قرار داده و روي قوانين و مقررات و حد نصاب‌هاي صندوق‌ها براي حمايت از بازار دست گذاشته! كه به نظرم اين تصميم هم با توجه به نااميدي از تمامي ارگان‌هايي بود كه مي‌توانستند بازار را حمايت كنند و نكردند!  مصوبه هيات‌مديره سازمان بورس كه در آن سقف سرمايه‌گذاري صندوق‌هاي درآمد ثابت در گواهي سپرده بانكي و سپرده بانكي به حداكثر ۳۵ درصد از كل دارايي صندوق كاهش داده است! اثرات اين مصوبه چيست! سوال اساسي اين است كه اين مصوبه منجر به صعود بورس مي‌شود يا اصلا تاثير بسزايي در روند معاملات سهام دارد يا خير!  اين مورد درحالي است كه سقف سرمايه‌گذاري صندوق‌هاي با درآمد ثابت در سهام و حق تقدم سهام نيز افزايش پيدا كرده است، اما براساس اين مصوبه، سقف سرمايه‌گذاري صندوق‌هاي با درآمد ثابت در گواهي سپرده بانكي و سپرده بانكي از ۴۰درصد كل دارايي‌هاي صندوق به ۳۵درصد از كل دارايي‌هاي صندوق كاهش پيدا كرده!! اما اين كاهش چه ميزان پول را از صندوق‌هاي با درآمد ثابت آزاد مي‌كند و اينكه چه تعداد صندوق وجود دارد كه بيشتر از اين حد نصاب سرمايه‌گذاري در سپرده بانكي دارند؟؟ با يك حساب سرانگشتي مي‌توان متوجه شد كه مصوبه‌اي كه در مورد سقف سرمايه‌گذاري در سپرده داده‌اند چيزي حدود ۳۵ الي ۴۰ همت منابع درآمد ثابت‌ها را مي‌تواند آزاد كند و صندوق‌هايي كه سقف اوراق دارند مي‌توانند اوراق بخرند ولي با توجه به پايين آمدن YTM اوراق تا حوالي ۲۷ درصد صرف اقتصادي ممكن است نداشته باشد براي اين صندوق‌ها و البته ممكن هم هست كه اين ريسك را نپذيرند و به نوعي در كل به نظر بخشي از اين پول‌ها به سمت خريد سهام بيايد، آن‌هم در صورتي كه شرايط متعادل شده و سايه ريسك‌هاي موجود از سر بازار برداشته شود، ولي اين مبلغ نمي‌تواند بورس را از بحران و لوپ تكراري كه در آن گرفتار شده است رهايي ببخشد؟ از طرفي سقف سرمايه‌گذاري صندوق‌ها در «سهام و حق تقدم سهام پذيرفته‌شده در بورس تهران، فرابورس ايران و  واحدهاي سرمايه‌گذاري صندوق‌هاي سرمايه‌گذاري» از حداكثر ۱۰درصد از كل دارايي‌هاي صندوق به حداكثر ۱۵درصد از دارايي‌هاي صندوق افزايش پيدا كرده، شايد اين راهكار و تصميم هم براي نجات برخي از صندوق‌هاي سهامي تا خرخره در زيان بوده باشد!
 كه اين مجوز را داشته باشند منابع صندوق درآمد ثابت خود را به حمايت و اصلاح ساختار پرتفوي صندوق سهامي خود تخصيص دهند كه در اين صورت اثرات به مراتب كمتري در روند بازار خواهد داشت!
اما منابع حاصل شده از كاهش ۵درصد كاهش سقف سپرده دو مقصد خواهد داشت: 
۱- خريد اوراق كه باعث مي‌شود نرخ اوراق چيزي حدود ۴درصد كاهش پيدا كند كه شايد صرف اقتصاد نداشته باشد براي برخي‌ها.
۲- خريد سهام از طرفي صندوق‌هايي كه سقف اوراق پر دارند، اين مبالغ را شايد وارد سهام و صندوق‌هاي سهامي خواهند كرد.
 اين نكته بسيار مهم است كه نصاب سهام به معني الزام خريد سهام توسط درآمدثابت‌ها نيست؛ حتي صندوق‌هاي درآمد ثابت نوع دوم به هيچ عنوان الزام به خريد سهام ندارند! نصاب ۱۵درصدي سهام به معناي خريد حداكثر ۱۵درصد سهام توسط صندوق است و صندوق‌ها مي‌توانند سهامي در پرتفوي خود نداشته باشند، در حال حاضر با وجود نصاب ۱۰ و بدون اعمال مصوبه جديد، صندوق‌هاي درآمدثابت بسيار كمي هستند كه ۱۰درصد سهام در تركيب دارايي‌هاي خود داشته باشند و ميانگين سهام درآمدثابت‌ها كمتر از ۵درصد است در حال حاضر!
پس با قاطعيت مي‌توان گفت كه اگر بازار رونق پيدا نكند و بسته‌هاي حمايتي قوي براي بازار درنظر گرفته نشود و از همه مهم‌تر سازمان در جهت خنثي كردن ريسك‌هايي كه سايه بر سر بازار گسترانيده‌اند، نكند، اين افزايش نصاب سهام تاثيري بر بازار سهام نخواهد داشت و اين تصميم مي‌تواند در برهه زماني فعلي حتي باعث كاهش نرخ سود درآمد ثابت‌ها و به تبع آن فراري دادن سرمايه‌گذار‌ها در شرايط عدم قطعيت به سوي بازار‌هاي موازي باشد.
 چيزي از فضاي تحليلي باقي نمانده است، بررسي نمودار و اكسل و تحليل در چنين شرايطي ارزش چنداني ندارد براي هيچ كس و كسي بها و ارزشي براي تحليل قائل نيست.
يك نكته بسيار بسيار ناخوشايند و اذيت‌كننده كه در اين برهه زماني با آن روبه‌رو هستيم و كسي به آن توجه نمي‌كند اين است كه هرقدر از سال ۹۹ فاصله مي‌گيريم و رو به جلو‌تر مي‌رويم، به جاي اينكه كارايي بازار در جهت پيش‌بيني‌پذير‌تر شدن و تحليل‌پذير‌تر شدن بازار با حذف دخالت‌هاي دستوري در بازار بهبود پيدا كند و بهتر شود، بدتر شده است و نقش تحليل و تحليلگر‌ها در بازار هم شديدا كمرنگ شده است، به نحوي كه پرسش‌ها از سمت تحليل سهام و ارزش‌گذاري و طرح توسعه فلان شركت چيست يا كدام شركت افزايش سرمايه دارد، رسيده است به سمت تحليل وضعيت كلان اقتصادي و سياسي و امنيتي كشور، فارغ از دلايل بروز اين مساله، سهامدار در بازار سرمايه احساس امنيت سرمايه‌گذاري ندارد كه خروج پول‌هاي سنگين خود به وضوع اين موضوع را نشان مي‌دهد. در كل اصلا رويداد خوبي نيست و بايد فكري اساسي براي اين مسائل از طرف سازمان بورس و كميته پايش ريسك بشود، چراكه شديدا مي‌تواند براي آينده بازار خطرناك باشد و به نظرم دستكاري قوانين و حد نصاب يكسري صندوق كه در هزينه‌هاي خود درمانده‌اند كار درستي نيست.
شرايط سياسي به هر سويي كه برود بازار به تدريج خود را با آن وفق خواهد داد و شاهد شروع رشد بازار در سهام بنيادي و ارزشمند خواهيم بود. بازار در اين ۷ ماه با پنيك‌هاي شديدي مواجه بوده و اثرات اكثر آنها هنوز هم از بين نرفته و هنوز هم گريبانگير بازار است. به عقيده بنده تا اين شرايط متعادل و نرمال نشود هر خبر اثر‌گذاري هم بيايد به نوعي اثرش از بين مي‌رود و بازار به آن خبر وزني نمي‌دهد و شايد در حد يك نوسان چند ساعته روي بازار اثر بگذارد، چون واقعا بازار ديگر به اخبار مثبت واكنشي نشان نمي‌دهد.
 حوادث عجيب و غير قابل پيش‌بيني كه هيچ تحليلگري قادر به پيش‌بيني آنها هم نبوده در اين مدت رخ داده! اتفاقاتي كه، ناگهاني و خارج از انتظارات عادي سرمايه‌گذاران بوده و اثرات سنگين و نامتعارفي هم روي حجم و ارزش معاملات و روند معاملات و همچنين افكار عمومي داشته است، تحت اين شرايط ما دامنه نوسان محدود را هم داريم كه به نوعي شرايط را براي بازار سخت‌تر كرده. پس لذا روال بازار همين خواهد بود تا واضح‌تر شدن دور نماي سياسي، اقتصادي و امنيتي كشور. حالا مباحثي مثل بودجه سال آينده كشور، بحث بورس كالا و عرضه خودرو، نرخ خوراك و قطع شدن گاز صنايع در فصل‌هاي سرد سال را هم داريم، كه اين موضوع هم با چاشني سايه جنگ تركيب مي‌شود و اصلا يك ريسك فوق عجيبي را به بازار مي‌تواند القا كند و اينها را با انتخابات امريكا هم تركيب كنيم ديگر نور علي نور مي‌شود.
قيمت‌هاي جهاني و حتي نوسانات نرخ ارز را هم ما نبايد در كوتاه‌مدت دنبال اثراتش باشيم، چون اين موضوع‌ها بايد در صورت‌هاي مالي منعكس شوند تا بگوييم اثري دارند يا نه. به نظرم بازار الان يكدست هست و هيچ گروهي برتري به گروه ديگر ندارد، چون ريسك‌ها براي كل بازار و صنايع يكسان است و سرمايه جديدي هم جذب اين بازار نشده است و صرفا پول‌هاي داخل بازار است كه هر روز به يك صنعت مي‌رود و يك نوسان جزيي را ايجاد مي‌كند. به نظرم بازار سرمايه پاييز و زمستان سردي را تجربه خواهد كرد امسال و حتي سردتر از هر سال.
 از طرفي توجيه بعد از وقوع مبني بر قابل پيش‌بيني بودن، بلايي هست كه گريبانگير اين روز‌هاي بازار شده است و براي هر رويدادي دنبال توجيه‌هاي بدون پشتوانه علمي هستيم. به عنوان يك عضو كوچك از اين بازار انتظار دارم سازمان بايد بسته‌هاي حمايتي از قبل طراحي شده‌اي براي شرايط اضطراري بازار داشته باشد تا در شرايط اينچنيني كاسه چه كنم دست نگيرد.
درست است رويداد‌هاي فعلي اصلا سناريويي براي ان در ذهن تحليلگران و مديران سازمان طراحي نشده و ناگهاني اتفاق افتاده و به خاطر همين موضوع هم اظهارنظر قاطع در مورد بازار كار بسيار دشواري هست، اما همانند تمامي كشور‌ها مي‌بايست بسته‌هاي حمايتي قوي و اثر‌گذاري براي اين‌چنين شرايطي طراحي شود. در انتها قطعي‌ترين موضوع در مورد بازار عدم قطعيت و ريسك‌هاي بسيار بسيار زيادي است كه بازار سرمايه را احاطه كرده و به نظرم مسير بازار همچنان پرتلاطم خواهد بود و روز حساسي را در بازار سرمايه پيش رو خواهيم داشت.