![رفتارشناسي مالي و موفقيت در بورس رفتارشناسي مالي و موفقيت در بورس](/files/fa/news/1403/8/2/56115_872.jpg)
رفتارشناسي مالي و موفقيت در بورس
افرادي كه در بازار بورس و اوراق بهادار فعاليت ميكنند معمولا تجربه برخورد با رفتارهاي احساساتي و هيجاني در نحوه معاملات را داشتهاند و حتي خود نيز گاه با پيروي از جو رواني، اشتباهات زيادي در سرمايهگذاري مرتكب شدهاند.
افرادي كه در بازار بورس و اوراق بهادار فعاليت ميكنند معمولا تجربه برخورد با رفتارهاي احساساتي و هيجاني در نحوه معاملات را داشتهاند و حتي خود نيز گاه با پيروي از جو رواني، اشتباهات زيادي در سرمايهگذاري مرتكب شدهاند. نكته جالب اينكه برخي از سرمايهگذاران اين اشتباهات را به صورت غيرارادي تكرار ميكنند و از اين رفتار خود رنج برده و به دنبال دلايل آن هستند، غافل از اينكه رفتارشناسي يا به تعبيري واضحتر روانشناسي بازار سهام، خود يك تخصص محسوب ميشود كه اصلاح آن نيازمند آموزش و تمرين اصول خودشناسي و خويشتنداري است. بر اساس تئوريهاي سرمايهگذاري معاملهگران و به طور كلي فعالان بازارهاي سهام تصميمات خود را بايد بر اساس عقلانيت اتخاذ كنند. بر مبناي فرضيه «دست نامریي بازار» قيمت هر سهم تمامي اطلاعات مربوط به ارزش ذاتي اوراق بهادار را در بر ميگيرد. به عبارتي بر اساس اين ديدگاه تمامي اطلاعات مربوط به جريانات نقدي آتي هر سهام و انتظارات معاملهگران و سهامداران نسبت به ارزش آينده شركت، توسط قيمت سهام شركت منعكس ميشود. اين ديدگاه كه به كارايي بازار مشهور است تلاش در زمينه كسب بازده از طريق تحليل فني و بنيادي سهم را مهم قلمداد نميكند. در مقابل فرض عقلانيت، رفتارشناسي مالي قرار دارد بر مبناي اين فرض اشخاص در زمان تصميمگيري تحت تأثير طيفي از احساسات و نيروهاي رواني قرار ميگيرند كه عقلانيت آنها را تحتالشعاع قرار بدهد. به دليل رفتار اين گروه از افراد، قيمت داراييها نيز ميتواند تحت تأثير اين عوامل حتي براي مدت نسبتا طولاني از ارزش ذاتي فاصله بگيرند. بنا بر توضيحات بيان شده تصميمات مالي رفتاري، تلاشي براي مدنظر قرار دادن مولفههاي شناختي و احساسي است كه فرآيند تصميمگيري فرد را تحت تأثير قرار ميدهد و فراتر از فرض افكار منطقي هنگام در نظر گرفتن شرايط يا تصميمات مختلف بسط مييابد. در بحث مربوط به مالي رفتاري، همان طور كه اشاره شد تأثيرات عاطفي در تصميمات سرمايهگذاري نقش دارند. احساسات به عنوان يكي از اركان اساسي در طول كل فرآيند تصميمگيري، عوامل قبل و بعد از آن را تحت تاثر قرار ميدهد. در نتيجه ميتوان اشتباه در تصميمگيري را حاصل فرآيند خطاي شناختي يا به دليل تأثيرات عاطفي، يا هر دو عامل به شمار آورد. اين نشان ميدهد كه خوب بودن عواطف سرمايهگذار ميتواند بر تصميمگيري وي تأثيرگذار باشد.
البته بايد به اين نكته مهم توجه کرد كه بسياري از جنبههاي تجزيه و تحليل سرمايهگذاري رواني بوده و تصور و احساس فرد از خود (ناشي از برداشت شخص از خود) بر پيامدهاي اقتصادي فرد تاثيرگذار است. با استناد به مطالب مطرح شده، افرادي كه آگاهي كافي نسبت به اصول روانشناسي دارند و در زمينه خودشناختي (آگاهي و تسلط بر روحيات خود) آموزهها و تجربيات خوبي دارند و بر مبناي كنترل احساسات شخصي و نگاه روانشناسي به بازار، معاملات خود را مديريت ميكنند، موقعيتهاي منفي و ناخوشايند بازار را فرصتهايي طلايي و نه تهديدهايي ناگوار براي خود مي دانند و سعي ميكنند به بهترين شكل ممكن از آنها استفاده کنند. اين افراد سعي ميكنند تحليلات منطقي را بر احساسات غيرمنطقي خود مسلط کنند تا بتوانند همچون يك ناخداي باتجربه كشتي خود را بر امواج پر تلاطم بازار كه ناشي از احساسات زودگذر است مسلط کرده و تا رسيدن وضعيت بازار به آرامش، از سلامت روان و پورتفوي سرمايهگذاري خود محافظت کنند.