یک مقام پتروشیمی: کشور از سال ۱۴۰۶ دچار افت تولید گاز خواهد شد
کشور هر سال با ناترازی انرژی دستوپنجه نرم میکند و در فصول مختلف سال از کمبود یکی از انواع انرژی رنج میبرد. با این حال کارشناسان معتقدند وضعیت ناترازی اکنون وارد مرحله بحران شده است. محمدرضا مدیری، مدیرعامل پتروشیمی زنجان، در گفتوگو با «تجارتنیوز» تاکید میکند ایران با یک تصویر آخرالزمانی از بحران انرژی روبهروست و کشور از سال ۱۴۰۶ به بعد دچار افت تولید گاز خواهد شد.
محمدرضا مدیری معتقد است در حالی که ایران یکی از غنیترین کشورها از نظر منابع انرژی به شمار میرود اما با ناترازی انرژی روبهروست. به نظر میرسد مسئولان هر بار وقتی کشور وارد فاز بحرانی میشود به فکر ناترازی و چاره آن میافتند و با گذر زمان دوباره از بحث ناترازی انرژی و پیامدهای آن فارغ میشوند.
مدیری در این بخش از گفتوگو با تجارتنیوز به بررسی وضعیت انرژی در کشور و تصویرسازی دقیق از بحران ناترازی پرداخته است که مشروح آن را در ادامه میخوانید. در همین حال، ویدئوی این گفتوگو نیز به پیوست گزارش، قابل مشاهده است.
*بحث ناترازی انرژی بحث بسیار مهمی است. ما در بخش اول گفتوگو دراینباره صحبت کردیم و اشارههای کوتاهی خصوصاً به بحث بنزین داشتیم، اما به طور مفصل وارد مبحث انرژی نشدیم. این بار اما به طور جزئیتری بحث ناترازی انرژی را برای ما تشریح کنید. در حال حاضر وضعیت، چه از لحاظ انرژی برق که بهشدت درگیر آن هستیم چه از لحاظ انرژی گاز که زمستانها خصوصاً در بخش تولید با آن مشکل جدی داریم، چگونه است؟ مباحث دیگری هم دراینباره وجود دارد، مانند یارانههای انرژی. بحثی که خصوصاً در مورد برق مطرح میشود این است که کشور با کمبود جدی تولید روبهروست؛ نیروگاه به اندازهای که کشور نیاز دارد، نداریم و این سوال پیش میآید که چرا نیروگاه وجود ندارد، چرا پای بخش تولید لنگ میزند، چرا اینهمه سال فکری به حال انرژی برای کشوری با این جمعیت عظیم نشده است؟
شما از سمت سوال سخت شروع کردید که کلمه پرمناقشه بنزین است. من مایل هستم ابتدا تصویری از بخشی از این تصویر بزرگ ارائه دهم. حتماً انرژی شئون مختلفی دارد، ولی ما کشوری هستیم که دومین ذخایر گاز طبیعی جهان یعنی متان را داریم و چهارمین دارنده بزرگ ذخایر نفتی هستیم و این دو را که با هم جمع میکنیم، رتبه اول را در این منابع در دنیا داریم. اما مینشینیم و در خصوص اینکه چرا در ناترازی انرژی دستوپا میزنیم و در حال حاضر وارد فاز بحران میشویم صحبت میکنیم!
گرچه از سالها پیش معلوم بود که این اتفاق خواهد افتاد. سوال یک پارادوکسی دارد و یک تناقضی؛ یعنی فرض شما این است که منابع عظیمی دارید و از طرفی به نظر میآید امکان دسترسی به آن منابع را ندارید. فرض این است که حتماً کسری تولید دارید.
در دو بخش نفت و گاز باید بگویم، مدلها اینگونه نشان میدهند که ما در گاز در محدوده بعد از سال 1406 احتمالاً با افت میزان تولید فعلی خود مواجه خواهیم شد و کسری ما بر اساس میزان تقاضا، معادل کل مصرفی است که در صنایع لازم است. برای سادهسازی موضوع هم من همه این صد درصد را پوشش نمیدهم و فقط سه مصرفکننده اصلی را مخاطب قرار میدهم.
نخست، مصرفکننده به معنی نیروگاههای ما که باید برق را از طریق گاز برایمان تولید کنند. دوم سایر صنایع که آنها را در یک دسته قرار میدهم، با اینکه بعضی از این صنایع حدود هفت درصد مصرف گاز را دارند و از آن به عنوان خوراک استفاده میکنند. یعنی خوراک گاز برای آنها یک ماده اولیه محسوب میشود، نه به عنوان مولکولی که بناست برای آنها گرما ایجاد کند! یعنی نه به معنی انرژی صرف. ولی این موارد را در یک دسته قرار میدهم و مصارف خانگی-تجاری هم در یک دسته.
این موارد برای سادهسازی است و جزئیات آنها خیلی شبیه نیست؛ ولی میشود گفت این سه گروه هر کدام با سهم نزدیک به یکسوم وجود دارند. در این تصویر شما فرض کنید برای دو بخش از این ذینفعان یعنی دو مصرفکننده، بعد از سال 1406 و 1407 گاز خواهید داشت. یعنی میزان تولید حداکثر به اندازه این دو است. شما میخواهید تصمیم بگیرید که به چه کسی انرژی ندهید! طبیعی است که جامعه وسیعی یعنی جمعیت زیادی از ذینفعان در دسته مصارف خانگی و تجاری هستند.
در کسریها ترجیح میدهیم به جای اینکه به خانوار گاز ندهیم، به بنگاه گاز ندهیم
در دسته دوم جمعیت کمی وجود دارند که مصرفکنندههای نیروگاهها هستند و برق را تولید میکنند، اما چون هدف محصول آنها همه این سه گروه است، آنها هم جمعیت خیلی بزرگی دارند. یک جمعیت کوچکتر میماند که مصرفکننده صنعتی هستند. فرض کنید میخواهید تصمیم بگیرید؛ بدیهی است که دسته آخر در انتهای لیست شما قرار میگیرند. یعنی در کسریها ترجیح میدهیم به جای اینکه به خانوار گاز ندهیم، به بنگاه گاز ندهیم.
اگر گاز نیروگاه را ندهید، دو کسری را همزمان به جامعه علامت میدهید. هم برق ندارید، هم گاز ندارید. پس حذف یا کمتر دادن گاز در این شرایط، تصمیم دشواری خواهد بود. از طرفی هم اگر جایی تعطیل شود، مانند همین ایام که میبینید ساعت کاری از 6 تا 10 است، درست است که بنگاهها معترض میشوند، اما خانوار خیلی ناراحت نمیشود؛ چهبسا خانوار میبیند که ساعت کاری هم کمتر است! مثل مدرسه که اگر کلاسی تعطیل میشد، کسی ناراحت نمیشد.
یعنی کسانی که ناراحت میشوند آنقدر قلیل هستند که میشود اغماض کرد. برای اینکه آن ذینفع دقت نمیکند که یک خدمتی را خریده یا حتی ممکن است از دولت رایگان گرفته باشد، ولی خدمتی تعطیل شده است. مثلاً خدمت آموزش که این خدمت در آن روز تعطیل میشود و خوشحال هستند. ما همگی در کودکی وقتی تعطیلی رخ میداد خوشحال میشدیم. در دانشگاه هم هنوز همین وضعیت حاکم است.
آثار تعطیلیهایی که بر اثر کمبود انرژی رخ میدهد بعدها در اقتصاد نمایان میشود
حالا فرض کنید شما کارمند یک بنگاه یا اداره هستید و زود تعطیل میشوید. ناراحت نمیشوید چون آثار آن را بعدها خواهید دید؛ آثار آن را در اشتغال میبینید، در تورم میبینید، در رشد میبینید، در همه شئون زندگی و در انتها در رفاه خود میبینید. اما چون این آثار، آثار متأخر هستند و بسیار زمان میبرد تا دیده شوند، به آن اهمیت نمیدهید. آنقدر هم فاکتورهای مختلف در آن دخیل است که نمیتوانید بهسرعت آدرس کنید، که به این دلیل این اتفاق افتاده است. کسی هم صدایش بلند نمیشود!
با یک تصویر آخرالزمانی از بحران انرژی روبهرو هستیم!
*اما آیا وضعیت ناترازی انرژی تا این حد بحرانی است؟
میشود پیشبینی کرد تقاضای اجتماعی در کشور ما هیچگاه در این سمت نخواهد بود که برق خانوار را کاهش دهیم و کمتر به آن برق بدهیم تا بنگاه بتواند کسبوکار خود را ادامه دهد. این تصویر آخرالزمانی است که ما از میانه دههای که در آن هستیم خواهیم دید.
بعضیها انتقاد میکنند که این محاسبات، سیاهنمایی است! ولی این محاسبات، محاسبات درون دایره مدیریت دولتی است. یعنی کارشناسان دولت این موارد را خارج و به مقامات بالادستی هم منتقل کردهاند. حالا ممکن است در یک دورهای مدیران بخشهایی از کشور، جرأت یا تمایل انتقال همه موضوع به تصمیمگیران اصلی کشور را نداشته باشند، ولی واقعیت آرامآرام خود را نشان میدهد.
همیشه هم ما سعی میکنیم موضوع را در یک دورهای رد کنیم و برای حل آن زمان بخریم اما بعد از اینکه زمان میخریم، دیگر آن را حل نمیکنیم. مثلاً هر سال اینگونه است که اگر مردادماه را بگذرانیم و کمی دمای هوا کاهش پیدا کند، مشکل که کوچک میشود، دیگر آن عزم برای حل مشکل هم کمرنگتر میشود.