تاخت و تاز تورم در زمين خالي فقر
ديوار تورم هر روز بيشتر و بيشتر ارتفاع ميگيرد و اين مردم هستند كه براي بقاي خود به دنبال راهكارهاي تازهاي براي مقابله با اين تورم ميگردند.
ديوار تورم هر روز بيشتر و بيشتر ارتفاع ميگيرد و اين مردم هستند كه براي بقاي خود به دنبال راهكارهاي تازهاي براي مقابله با اين تورم ميگردند. راهكارهايي كه گاه ممكن است به افزايش معضلات و بزههاي اجتماعي نيز منجر شود. در كنار گورخوابي، خيابان خوابي، چادرخوابي و... حالا شاهد بروز پديده ديگري در جامعه به نام «خانههاي اشتراكي» هستيم. تمام اين اتفاقات حاصل افزايش تورم و تجربه روز افزون فقر توسط افرادي است كه زماني ميتوانستند خود را جزو طبقه متوسط جامعه بدانند و حالا تنها پله پله فاصلهشان با فقر مطلق كم و كمتر ميشود.
مدتهاي مديدي است كه افزايش بيرويه اجارهبها مسكن در شهرهاي بزرگ بسياري از افراد را به حاشيه رانده است. اما حالا همان حاشيهها هم ديگر براي تمامي خانوادهها قابل سكونت نيستند. هزينههاي سرسامآور اقتصادي و بالا رفتن هر روزه قيمت سبد معيشت باعث شده تا ديگر تامين هزينههاي زندگي جز از راه تن دادن به برخي جبرهاي اجتماعي و اقتصادي امكانپذير نباشد.
خانههاي اشتراكي و بروز بزههاي تازه
به گفته برخي از جامعهشناسان فقر ميتواند عامل بروز بسياري از بزههاي اجتماعي و معضلات و مشكلاتي باشد كه افراد يك جامعه با آن مواجه ميشوند. فقر مهمترين عاملي است كه ممكن است افراد را به كارهايي خلاف قانون، عرف و شرع جامعه وادار كند. تامين معيشت وقتي به خطر بيفتد، امنيت جامعه به خطر افتاده و مشكلات هر روز بيشتر و بيشتر ميشود و در اين بين هم افرادي قرباني اين بزهها و معضلات ميشوند.
امانالله قرايي جامعه شناس در اين باره به «تعادل» ميگويد: پديده خانههاي اشتراكي باعث بروز اتفاقات و بزههاي تازهاي در حوزه اجتماعي ميشود. تازه نه از آن منظر كه تا به حال وجود نداشتهاند از آن منظر كه شايد كمتر بوده و قبح بيشتري داشته اما حاكميت شرايط بد اقتصادي هم قبح آن را از بين ميبرد و هم ميتواند باعث بروز بيشتر آن در جامعه باشد.
او ميافزايد: شايد خيلي ساده به نظر برسد كه برخي خانوارها براي اينكه بتوانند از پس هزينههاي زندگي خود بربيايند در خانههاي اشتراكي زندگي كنند. صورت مساله بسيار ساده است اما وقتي به تفاوتهاي فرهنگي و رفتاري و مشكلات معيشتي و... در هر خانوادهاي دقت كنيم، ميبينیم كه اين پديده بيش از آنكه به ثبات اقتصادي خانوارها كمك كند و مشكلات معيشتي آنها را تا حدي حل و فصل كند به اتفاقات و بروز رفتارهايي خارج از چارچوب دامن ميزند.
خانههاي اشتراكي هيچ سنخيتي با زندگي جمعي گذشته ندارد
اين جامعه شناس ميگويد: برخي براي اينكه پديده خانههاي اشتراكي را عادي جلوه بدهند اين پديده را با زندگي جمعي خانوادههاي ايراني در گذشته مقايسه ميكنند. فارغ از اينكه اولا افرادي كه در اين شرايط زندگي ميكردند اصولا همه از افراد يك خانواده و آشنا به حدود هم و البته پايبند به اصول اخلاقي بودند.
او ميافزايد: در بسياري از اين موارد فقر هيچ دخالتي در نوع انتخاب زندگي افراد نداشت. زندگي كردن خانوادهها در كنار هم يك فرهنگ به شمار ميرفت و كمتر كسي را پيدا ميكرديم كه به دليل مشكلات مادي مجبور به چنين زندگي باشد. معمولا پسرها بعد از ازدواج در خانه پدري ميماندند و عروسها به عنوان اعضاي تازه وارد رسم و رسومات خانواده را از برزگ ترها فرا ميگرفتند.
قرايي اظهار ميدارد: اما در اين پديده اولا كه افراد ممكن از فرهنگها و سنتهاي كاملا متفاوت با حدود اخلاقي و رفتاري مختلف مجبور به پذيرش چنين زندگي باشد كه ميتواند از همان ابتدا باعث بروز مشكلات عديده در بين آنها شود. از طرف ديگر وقتي پاي فقر و مشكلات اقتصادي به ميان ميآيد بايد انتظار بروز هر نوع رفتار خارج از عرفي را داشته باشيم.
او ميافزايد: به اين ترتيب نميتوانيم بروز اين پديده در جامعه را به فال نيك بگيريم و بگوييم مردم براي كنار آمدن با مشكلات اقتصادي خود و رواداري در جامعه و گذر از شرايط كنوني دست به چنين رفتارهايي ميزنند. افرادي كه ديگر هيچ چارهاي ندارند براي ادامه بقا ممكن است هر راهكاري را امتحان كنند اما قطعا هيچ كس نميتواند در مورد عواقب اين راهكارها از آگاهي و دانش كافي برخوردار باشد.
قرايي در پايان با اشاره به اين مساله كه چطور ميتوان انتظار داشت دو خانواده با دو ديدگاه مختلف و آداب و فرهنگهاي مختلف در يك خانه اشتراكي ساكن شوند و هيچ تضاد منافع و سوءتفاهمات رفتاري و... به وجود نيايد، ميگويد: اين پديده هم مانند بسياري از پديدههاي ديگر كه زاييده فقر در جامعه هستند قطعا نميتوانند عاقبت خوبي در پي داشته باشند. مساله اينجاست كه مسوولان به جاي اينكه سعي در تكذيب بروز چنين پديدههايي داشته باشند به راهكارهايي براي رفع مشكلات معيشتي و اقتصادي كه سرمنشا بروز چنين اتفاقاتي در جامعه ميشوند، فكر كنند.
تغيير الگوي تعاملات زنگ خطر افزايش فقر در جامعه
از سوي ديگر اردشير گراوند، جامعه شناس و پژوهشگر اجتماعي گفت: در حالي كه در نسل گذشته شش تا بچه هم در يك اتاق ميخوابيدند. در سالهاي اخير شاهد اين هستيم الگوي - خانههاي اشتراكي - حضور دو خانواده در يك خانه به دليل افزايش هزينه تامين مسكن و مشكلات اقصادي و اشتغال گسترش پيدا كرده است. اين الگو - خانههاي اشتراكي - را مردم انتخاب ميكنند كه تابع جو اقتصادي - اجتماعي كشور اتفاق افتاده است.
او افزود: با توجه به سبك پوشش حاكم بر كشور و فارغ از اينكه فشار اقتصادي منجر به افسردگي شديد در خانواده ميشود، به نظر من فساد اخلاقي و جرايم جدي، جنسي، جسمي و فراواني را هم به وجود ميآورد. چون به اين سبك از زندگي عادت نكرديم و ورود به اين سبك زندگي الگوي تعاملات را تغيير ميدهد. وقتي يك خانه متعلق به دو خانواده باشد هر كدام ميتوانند سر زده وارد خانه شوند در حالي كه مشخص نيست كسي كه در خانه است در چه حالتي به سر ميبرد.»
در شرايط عجيب و غريبي گير افتادهايم
اين استاد دانشگاه روي آوردن خانوادهها به خانههاي اشتراكي و معضلات آن را مورد ارزيابي قرار داد و گفت: در گذشته دختران و پسران مجرد در خانههاي اشتراكي زندگي ميكردند و اكثرا يك اتاق خواب اختصاصي داشتند و از ديگر نقاط خانه مانند حمام، آشپزخانه و... به صورت اشتراكي استفاده ميكردند. اين خانهها در حد تجرد و آدم همجنس مسائل متعدد دارد اما مساله حادي ايجاد نميكند. خوابگاههاي دانشجويي نيز به نوعي الگويي از اين خانههاي مجردي است كه بسياري از دانشجويان آن را تجربه كردهاند. اما در حال حاضر تحت شرايط اقتصادي و اجتماعي عجيب و غريبي گير افتادهايم و معيشت خانواده به خطر افتاده و هزينه درآمد خانوار تنظيم نيست.
او خاطرنشان كرد: ۴۰ سال پيش جوان پس از ازدواج در يكي از اتاقهاي خانه پدري زندگي خود را شروع ميكرد تا شرايط استقلال را پيدا كند و خانهاي بگيرد و از خانواده جدا شود در نسل گذشته و تقريبا از ابتداي دهه 70 به بعد تاريخ اين نوع زندگي منقضي شد و جوانان از همان آغاز ازدواج خانه مستقلي براي خود دست و پا ميكردند و الگو زندگي در خانه پدري منسوخ شد.
۳۵ درصد خانوارها هيچ شاغلي ندارند
اين استاد دانشگاه و پژوهشگر اجتماعي خاطرنشان كرد: از ابتداي دهه ۷۰ تاكنون سبك زندگي منسوخ شده است. چرا كه يك سبك اقتصادي - اجتماعي جديدي بر ايران عارض شد كه حريم خصوصي براي فرزندان و خانوارها براي آنها موضوعيت پيدا كرد و تحصيلات و باسوادي نيز باعث شد كه هر كسي به حق و حقوق انساني خود واقف شدند. در حال حاضر جامعه دچار بحران اقتصادي شده است و هزينه درآمد خانوار تنظيم نيست و خانوارها نميتوانند هزينه زندگي خود را تامين كنند.
او اظهار كرد: حدود ۳۵ درصد از خانوارهاي ايران هيچ شاغلي ندارند و گاهي هم يك شاغل در خانواده دارند. يعني در حال حاضر تعداد شاغل در خانوار در ايران به حدود 0.7 ميل پيدا كرده است. خانوارهايي كه هيچ شغل و درآمد ندارند بايد به يك مدل ديگري از زندگي تن بدهند.
افزايش جرايم عمومي در بين ساكنان خانههاي اشتراكي
گراوند درباره مشاعات خانههاي اشتراكي و شيوع اين سبك زندگي گفت: شايد در ابتدا استفاده و تميز كردن مشاعات بدون مشكل پيش برود اما در ادامه مشكلاتي را به وجود ميآورد. اما غير از مشاعات و موضوعات اخلاقي، عاطفي، رواني، جسمي و جنسي كه به آن اشاره كرديم، خشونتهاي متعددي هم پيش ميآيد.
او افزود: من فكر ميكنم فارغ از اين موضوعات جنايتهاي عجيب غريبي هم افزايش ميكند. بايد بررسي شود كه پس از مدتي تعداد پروندههاي جرايم جنسي افزايش مييابد يا خير؟ جنايتهاي اين مشاركت بيشتر ميشود يا خير؟ فسادهاي اخلاقي افزايش پيدا ميكند يا خير؟
او در پاسخ به اين سوال كه معتقد هستيد جرايم جنسي، عاطفي و جنايتها در خانههاي اشتراكي افزايش مييابد، تاكيد كرد: حتما؛ انواع جرايم عمومي در بين ساكنان اين خانهها افزايش مييابد. بررسيها حاكي از آن است افرادي كه از خانههاي ويلايي به «مسكن مهر» نقل مكان كردند انواع فسادها پيش آمده است. اين در حالي است كه مسكن مهرها مستقل است چه برسد در خانههاي اشتراكي.