احتمال سرايت پنيك به بازارهاي مالي و بانكي
براي سبزپوش ماندن بازار سرمايه كه در روزهاي ابتدايي هفته و پس از دورهاي نزول مستمر شكل گرفته چه بايد كرد؟ دولت و سياستگذاران براي ادامه اين روند صعودي چه راهبردهايي را بايد تدارك ببينند؟ سرمايهگذاران و فعالان اقتصادي چگونه ميتوانند به بهبود اين وضعيت كمك كنند؟ اينها پرسشهايي است كه در روزهاي ابتدايي هفته در ذهن بسياري از سرمايهگذاران شكل گرفته است.
براي سبزپوش ماندن بازار سرمايه كه در روزهاي ابتدايي هفته و پس از دورهاي نزول مستمر شكل گرفته چه بايد كرد؟ دولت و سياستگذاران براي ادامه اين روند صعودي چه راهبردهايي را بايد تدارك ببينند؟ سرمايهگذاران و فعالان اقتصادي چگونه ميتوانند به بهبود اين وضعيت كمك كنند؟ اينها پرسشهايي است كه در روزهاي ابتدايي هفته در ذهن بسياري از سرمايهگذاران شكل گرفته است. اما مساله اين است كه سرانجام بازار سرمايه كشورمان پس از دورهاي ركود و نزول، صعودي شد و بورس رداي سبز رنگ بر تن كرده است. فارغ از رشد نسبي در بازار سرمايه بايد به اين واقعيت اشاره كرد كه در روزهاي منتهي به شنبه وضعيت بازار واقعا پيچيده شده بود. قبل از رخدادهاي روز شنبه و تجاوز آشكار اسراييل به ايران تمام بازار يك جور فكر ميكرده و به يك نتيجه رسيده بود كه كسي براي اين بازار كاري نميكند پس ريزش ادامهدار خواهد بود! اين ذهنيت ايجاد شده بود ديگر كسي به تكنيكال و بنيادين اهميتي نميدهد و اين خطرناكترين شكل بازار طي چند سال اخير بود! در شرايطي كه بسياري از تحليلگران معتقدند، رخدادهاي سياسي و امنيتي اخير بازار بورس را به اين نتيجه رسانده كه تحول نامناسبي در راه نخواهد بود، اما واقع آن است كه براي تداوم رشد طي روزها و هفتههاي آتي بايد راهبردهاي مناسبي توسط سياستگذاران تدارك ديده شود.
غير از تزريق سنگين نقدينگي هيچ راهي جوابگوي اين حجم از فشار نيست. برگرداندن مجدد دامنه به يك درصد هم در حال حاضر كارساز نيست و بدون تزريق پول، مسوولان فقط باعث بازگشت بحران در معاملات خواهند شد. واقع آن است كه طي روزهاي منتهي به شنبه بحران و ركود بيسابقهاي در بورس شكل گرفته بود و احتمال سرايت اين بحران به ساير بازارهاي مالي و بانكي كشور وجود داشت. تصميمسازان و سياستگذاران بايد بدانند قدرت پنيك در بازارهاي مالي، همچون سيل ويرانگري است كه وقتي به راه افتاد هر آنچه سر راهش باشد را نابود خواهد كرد. برخي تحليلگران اعتقاد دارند بازار عمدا رو به پايين هدايت و فشار فروش ايجاد ميشود. به نظر من مشكل اصلا از فروشندهها نيست و مشكلات را بايد در جايي ديگر جستوجو كرد. فروشنده سهمها هميشه در بازار وجود دارد حتي در اوج روزهاي خوب بازار هم فروشندهاي وجود دارد وگرنه اصلا حجم و ارزش معاملات بالا نميرفت، بل از روز شنبه اما اساسا خريداري در بازار وجود نداشت كه بازار را رو به بالا هدايت كند. اما چرا چنين شرايط در بازار ايجاد شد؟ علت بروز اين وضعيت هم نرخ بهره بيدردسر، اوجگيري بازار رقيب يعني ارز و طلا و تهديدات بيسابقه عليه كشورمان است. كشور زير سنگينترين تهديداتي بود كه تا حالا به خودش ديده و طبيعي است فروشنده در بازار وجود داشته باشد.
از طرفي مدتها دامنه يك درصد و صف فروش بود و خيليها به پول نياز داشتند و نتوانستند سهامشان را نقد كنند و حالا وقتي فرصتي پيش ميآيد فشار فروش جهت نقد شدن پيش ميآيد. اين حجم از فشارها اما درروزهاي ابتدايي كاهش پيدا كرد و سرمايهگذاران احساس كردند، اوضاع آنقدرها كه برخي افراد و جريانات تلاش ميكنند نشان دهند، بد و خسارتبار نيست!
بنابراين بايد اعتراف كرد كه توطئهاي در كار نيست و مشكل را در درون جستوجو كرد. از نظر من مشكل اصلي نبود چشمانداز روشن سياسي و اقتصادي از يك طرف و وجود يك آلترناتيو بيدردسر براي ريسكگريزان به نام سود بانكي و وجود گزينه جذاب ديگر به نام طلا و ارز براي ريسكپذيران است. معلوم است در اين شرايط، بورس، تهي از معاملهگر ميشود. تا اين عوامل بالا سر بازار است و جريان نقدينگي به سمت بورس سرازير نشود وضعيت كم و بيش همين منوال خواهد بود اگرچه كه به نظر من وقتي كف بازار شناسايي شود و فرصت ورود پيدا كنيد خاطرات سال ۹۹ برايتان زنده خواهد شد، نمودارها وعدههاي جذابي به سهامداران نشان ميدهند. از روز شنبه نشانههاي اين صعود نمايان شد و سهامداران احساس كردند چشماندازهاي پي روي بازار ميتواند روشنتر نيز شود. بنابراين شاهد بروز برخي نشانههاي مثبات در بازار بوديم. اين روند اما با اتخاذ تصميمات درست و وزش نسيم مثبت در فضاي عمومي جامعه ميتواند تداوم پيدا كند.