
مازوت و آلايندههايي كه صادر ميشود
هر سال با آغاز فصل سرما موضوع استفاده از مازوت در سوختهاي نيروگاهي و ساير فضاي شهري مطرح ميشود. برخي تصور ميكنند بنزينهاي توليد داخل كشور با سوخت مازوت تركيب شدهاند اما بايد توجه داشت كه در ايران بنزينهاي آلوده به معناي كلان آن وجود ندارد و تنها اشكال محدودي از سوخت فسيلي كه در آن از اقلام آلاينده استفاده ميشود وجود دارد.
هر سال با آغاز فصل سرما موضوع استفاده از مازوت در سوختهاي نيروگاهي و ساير فضاي شهري مطرح ميشود. برخي تصور ميكنند بنزينهاي توليد داخل كشور با سوخت مازوت تركيب شدهاند اما بايد توجه داشت كه در ايران بنزينهاي آلوده به معناي كلان آن وجود ندارد و تنها اشكال محدودي از سوخت فسيلي كه در آن از اقلام آلاينده استفاده ميشود وجود دارد. اين نوع سوختها، بنزينهايي با كيفيت نازلتر از بنزينهاي استاندارد وارداتي هستند. از آنجا كه ما در ايران الگوي مصرف انرژي را رعايت نميكنيم و از سوي ديگر توليد پالايشگاهيمان اندك است و به اندازه مصرف بالاي كشور نيست كه بتوانيم مصرف داخل را پوشش دهيم، ناچار به واردات گونههاي مختلف انرژي هستيم.
همچنين اغلب به بخشي از واحدهاي پتروشيمي ايران دستور و بخشنامه صادر ميشود كه بنزين توليد كنند. اغلامي كه متاسفانه استاندارد نيستند و باعث افزايش آلودگي ميشوند. متاسفانه اين بنزينها در سطح شهرها و ناوگان حمل و نقل عمومي ايران مورد استفاده قرار ميگيرند.
طبيعتا آلايندههاي زيست محيطي ايجاد كرده و محيط زيست را بهشدت آلوده ميكنند. اين موضوع از جمله معضلاتي است كه ما در ايران همواره با آن درگير هستيم، به خصوص در فصل زمستان كه به دليل بحث وارونگي هوا، جديتر از قبل جلوهگر شده و آسيبهاي زيادي شكل ميدهد. در عين حال بايد توجه داشت كه معادله تامين بنزين تنها يكي از وجوه ناترازي انرژي در ايران است، مشكل تامين سوخت نيروگاههاي ايران بسيار جديتر و ريشهدارتر است.
نه فقط سوخت نيروگاهي بلكه ايران در تامين گاز براي صنايع و پتروشيميها هم مشكلات بسياري دارد. به دليل مصرف بالاي گاز در فصول سرد سال، ايران با مشكل تامين گاز نيروگاهها و صنايع خود مواجه شده و مجبور است گاز بخش خانگي را در اولويت قرار دهد. طبيعتا پتروشيميها و نيروگاهها كه خوراك گازي بالايي دارند از اين محصول محروم شده و ناچارند به مصرف سوخت مايع روي بياورند.
مازوت و گازوئيل از جمله اين سوختهاي مايع هستند كه هر دو در آلودگي و وارونگي هوا نقشآفريني جدي دارند. بارها عنوان شده كه ايران دومين دارنده گاز جهان است اما روزانه از 700ميليون مترمكعب گازي كه در ميدان گازي پارس جنوبي استحصال ميشودو ساير توليدات گازي كشور همگي در توليد داخل مصرف ميشوند.
در اين در حالي است كه ايران ميتواند استراتژي معقولتري را پيادهسازي كند تا ناچار نشود از سوختهاي فسيلي استفاده كند. اين ناترازي طي سالهاي به وجود آمده و چاره نيست جز اينكه ايران به مصرف انرژيهاي پاك و برق تجديدپذير روي بياورد.
تداوم اين روند تبعات اقتصادي، زيست محيطي و درماني بيشتري ايجاد ميكند. بسياري از كارشناسان معتقدند ايران در آينده نزديك به واردكننده گاز بدل ميشود. در حالي كه صنايع پالايشگاهي قديمي و باسابقهاي در ايران وجود دارد. ميزان توليد محصولات پالايشگاهي ايران هم قابل قبول است اما اين توليد بالا هم جوابگوي نياز مصرف افسارگسيخته ايران نيست.
در شرايط فعلي كه اقتصاد ايران تحريم است و ساير گونههاي انرژي با كمبود روبهروست، دولت چارهاي جز مصرف سوختهاي آلاينده ندارد. دولت نگران افزايش نارضايتيها از عملكرد خود است، بنابراين تامين گاز خانگي مردم را در اولويتها قرار
ميدهد.
زماني كه اولويت مصرف سوخت خانگي باشد، طبيعي است كه صنايع براي تداوم فعاليتها ناچار به استفاده از سوخت مايع خواهند بود. دولت يا بايد دامنه وسيع انتقادات عمومي و رسانهها را به جان بخرد و تامين گاز صنعتي و نيروگاهي را در اولويت قرار دهد يا اينكه براي ايجاد رضايت چارهاي جز تامين سوخت خانگي و استفاده از سوخت مايع ندارد.