تا ۷-۸ سال ديگر، پزشكي در ايران نمي‌ماند

تا ۷-۸ سال ديگر، پزشكي در ايران نمي‌ماند

۱۴۰۳/۰۸/۰۹ - ۰۱:۱۹:۲۵
|
کد خبر: ۳۲۴۳۶۷

هيچ كس نيست كه در سال‌هاي اخير درباره خودكشي پزشكان جوان چيزي نشنيده باشد، درباره دريافتي‌هاي پايين و فشار كار زياد رزيدنت‌ها اطلاعي نداشته باشد، پاي حرف دلسوزان اين حرفه نشسته باشد و هشدار مهاجرت‌هاي آنها به گوشش نرسيده باشد.

هيچ كس نيست كه در سال‌هاي اخير درباره خودكشي پزشكان جوان چيزي نشنيده باشد، درباره دريافتي‌هاي پايين و فشار كار زياد رزيدنت‌ها اطلاعي نداشته باشد، پاي حرف دلسوزان اين حرفه نشسته باشد و هشدار مهاجرت‌هاي آنها به گوشش نرسيده باشد. البته كه دستمزدهاي پايين، خودكشي، نارضايتي و مهاجرت در ساير حرفه‌ها و مشاغل جامعه وجود دارد و اهميت اين موضوع در ساير گروه‌ها به همين اندازه مهم است، اما اين نكته قابل تامل است كه كسي كه مي‌خواهد حيات ببخشد، و نجات آدم‌ها اولين و بزرگ‌ترين وظيفه‌اش محسوب مي‌شود، چرا بايد خودش اسير مرگ و دوري و هجرت شود؟

 

نپرداختن به موضوع خودكشي كمكي  به حل آن نمي‌كند

دكتر علي جعفريان برويم مشاور عالي و جانشين وزير بهداشت در اين باره به خبرآنلاين مي‌گويد: يكي از ضرورت‌هايي كه لازم است به موضوع خودكشي بپردازيم، آن است كه نپرداختن به موضوع، كمكي به آن نمي‌كند. هم در فضاي رسانه و هم در محيط كاري بايد به اين مسائل پرداخت و براي حل آن نياز داريم كه موضوع بزرگ نمايي شود. در برابر هر يك از دستياران پزشكي كه در سال گذشته خودكشي موفق داشتند، مواردي داريم كه خودكشي ناموفق داشتند و تلاش كردند. در يكي از مقالات علمي در امريكا پيشنهاد مي‌شود كسي كه در معرض خودكشي است، نبايد ايزوله شود. بايد ارتباط با او را حفظ كنيم تا بتوانيم او را نجات دهيم.

او در پاسخ به اين پرسش كه آيا مشكلات جامعه پزشكي، ناشي از سختي شغل آنهاست اظهار مي‌دارد: از ديدگاه هيات علمي به موضوع نگاه كنم، گروه پزشكي بخشي از جامعه است. رشته پزشكي بر خلاف نماي بيروني آن، شغل سختي است. ۷ سال بايد در ابتدا درس بخوانيم. ماهيت اين رشته و حجم درس آن متفاوت است. كشيك‌ها در مقطع عمومي، كار سنگيني است. در دوره دستياري علاوه بر همه آن چيزهايي كه وجود دارد، استرس فيزيكي، بي‌خوابي و فشار رواني ناشي از طبابت، جان مريض و مانند آن اضافه مي‌شود، استرس‌هاي كاري هم وجود دارد. برخي رشته‌هاي پزشكي ذات بسيار پراسترسي دارد.

 

افزايش افسردگي در دوره رزيدنتي

دكتر جعفريان در ادامه دلايل بروز مسائل روحي و رواني در پزشكان را بررسي كرده و مي‌گويد: در يك تحقيق مشخص شد در بين رزيدنت‌ها، سال اول جراحي، ۳.۴ درصد افسردگي داشتند. در آخر سال اول، اين افسردگي ۳۳ درصد شده است. اين فشارها باعث مي‌شود افسردگي بالا برود. حجم سنگين مطالب، امتحان‌هاي سخت هم باعث مشكل مي‌شود. فارغ‌التحصيل جوان متخصص هم بسيار پرچالش است، آينده تحصيلي، شغلي و تشكيل خانواده بسيار مبهم است. دانشجويان درگير درس هستند و تشكيل خانواده بسيار عقب مي‌رود. يك پزشك متخصص در ۳۰ سالگي تخصص مي‌گيرد و تازه مي‌خواهد وارد بازار كار شود. اگر او بخواهد فوق تخصص بگيرد در ۴۰ سالگي وارد زندگي حرفه‌اي مي‌شود. تا آن زمان تحت آموزش است.

 

تعهدات رزيدنتي واقعا غيرمنطقي است

او در مورد تعهدات رزيدنتي نيز اظهار مي‌دارد: آيين نامه وزارت بهداشت در تعهد رزيدنتي، خيلي غيرمنطقي است. مثلا رزيدنت تعهد مي‌دهد اگر فوت شد، وزارت بهداشت مي‌تواند خسارت آموزش را از اموال او بردارد. اين خيلي اشتباه است. چه تعهدي است كه از رزيدنت مي‌گيرند؟ مسائلي از اين دست بايد در وزارت بهداشت درست شود، بخش‌هايي خارج از وزارت بهداشت بايد درست شود. راه درست شدن رزيدنتي اين است كه بايد به عنوان شغل موقت تعريف شود. رزيدنتي قانون نياز دارد.

مشاور عالي وزير بهداشت در بخش ديگري از سخنان خود مي‌گويد: پزشك در ديدگاه بيمار، ابرانسان است تا حدي كه نمي‌تواند فكر كند كه او هم خسته يا گرسنه مي‌شود، كسي كه ساعت ۲ صبح وارد اورژانس مي‌شود، تصور نمي‌كند پزشكي كه آن طرف نشسته، خسته است. همه از ما انتظار دارند ابرانسان باشيم. در عمل نمي‌شود. الان در نسل فعلي نمي‌توان اين را گفت. مي‌گويد من خسته‌ام و مي‌خواهم بروم بخوابم. در نسل من، اينطور نبود. به ما مي‌گفتند اگر از خستگي مردي هم بايد اينجا باشي. نسل الان زودتر خسته مي‌شود، مي‌گويد نمي‌خواهم كار كنم. بايد انتظارمان را با اين نسل تنظيم كنيم. از سوي ديگر بايد حواس‌مان باشد كه مردم همچنان به چشم ابرانسان به پزشك نگاه مي‌كنند كه انتظار غلطي نيست. اين انتظار، لوازمي دارد كه فعلا موجود نيست. بايد ديد در سطح كلي جامعه، در چه سطحي از توسعه هستيم. ما بهترين خدمات پزشكي دنيا را ارايه مي‌دهيم ولي كجاي جامعه ما بهترين است؟ ماشين؟ اقتصاد يا چه چيزي در جامعه توسعه يافته است؟

او مي‌افزايد: اول انقلاب، پزشك خارجي داشتيم. الان از خارج براي درمان به ايران مي‌آيند. ما زيرساخت خوبي براي علم و توانمندي ايجاد كرديم. تا ۳ سال پيش ما اعزام به خارج نداشتيم ولي الان داريم. احتمالا تا ۷-۸ سال ديگر، پزشكي در ايران نمي‌ماند و مجبوريم باز هم بيماران را به خارج اعزام كنيم. الان انتظارات بالاست ولي الزامات موجود نيست. اين وضعيت باعث تحت فشار قرار گرفتن گروه پزشكي مي‌شود. از طرف ديگر منزلت داشتن به معني داشتن ثروت نيست. مردم سراغ پزشكان پرمراجعه مي‌روند. پزشكي رفته است يك بيمارستان خصوصي ساخته و ۲۰۰ نفر در آن كار مي‌كنند. اين كار اشتباه است؟ طبعا پاسخ منفي است.