بار سنگين بازنشستگي اجباري با مستمري حداقلي روي دوش كارگران!
هزينه نمايندگي كارگران بالاست؛ گاهي به اندازه تنزل جايگاه شغلي و كاهش حقوق و مزايا و گاهي حتي به هزينه از دست دادنِ شغل؛ اين هزينه اما براي كارگر گزارش ما به اندازه از دست دادن دسترنجِ سالها كارگري كردن در يك شغل سخت و زيانآور و به اندازه از دست دادن آيندهاي است كه سالها برايش برنامهريزي كرده بود.
هزينه نمايندگي كارگران بالاست؛ گاهي به اندازه تنزل جايگاه شغلي و كاهش حقوق و مزايا و گاهي حتي به هزينه از دست دادنِ شغل؛ اين هزينه اما براي كارگر گزارش ما به اندازه از دست دادن دسترنجِ سالها كارگري كردن در يك شغل سخت و زيانآور و به اندازه از دست دادن آيندهاي است كه سالها برايش برنامهريزي كرده بود.
اين گزارش در مورد سرنوشت يكي از نمايندگان كارگري است؛ از نام او، شركتي كه در آن كار ميكند و جزييات وضعيتش مطلقا چيزي نميگويم تا مشكلي بيش از آنچه شرح خواهم داد، برايش پيش نيايد. گرچه زندگي به گفته خودش، به قدرِ كافي سياه شده، اما هنوز هم براي او رنگي بالاتر از سياهي وجود دارد؛ فقط كافي است دست از پا خطا كند تا كارفرما در يك چشم به هم زدن، اين رنگِ بالاتر از سياهي را نشانش بدهد!
هزينه سنگينِ نمايندگي كارگر
هزينه نمايندگي كارگران بالاست؛ گاهي به اندازه تنزلِ جايگاه شغلي و كاهش حقوق و مزايا و گاهي حتي به هزينه از دست دادنِ شغل؛ اين هزينه اما براي كارگرِ گزارش ما به اندازه از دستِ دادنِ دسترنجِ سالها كارگري كردن در يك شغل سخت و زيانآور و به اندازه از دست دادنِ آيندهاي است كه سالها برايش برنامهريزي كرده بود.
مسووليتِ نمايندگي كارگر را به سختي و بدونِ آنكه بخواهد، به او محول كردند. كمي بيش از دو سال پيش، زماني كه كارگرانِ كارخانه براي داشتنِ انجمن صنفي، اجراي طرح طبقهبندي مشاغل، حذف پيمانكاران و چند مساله ديگر اعتراض كردند و براي مدتي دست از كار كشيدند، مديران، يك فرصتِ چند ماهه براي سروسامان دادن به مسائل خواستند.
او نماينده كارگران شد تا به خيالِ خود، امورِ كارگران را پيگيري كند، غافل از آنكه تنها كمي بعد از رسيدگي به خواستههاي حداقلي كارگران، قرباني يك بازي تكراري شد: كارفرما براي آنكه به كارگران نشان دهد نتيجه اعتراض چيست، نماينده كارگران را اخراج كرد. او كه چند سالي بيشتر تا رسيدنِ موعدِ بازنشستگياش نمانده بود، نزديك به يك سال از كار بيكار شد و در اين مدت به دليلِ قراردادِ موقتش، حتي نتوانست راي هياتهاي تشخيص و حل اختلاف را بگيرد.
كارگر در نهايت بعد از يك سال، با نامهنگاريهاي بسيار و پادرمياني برخي از مسوولان به كارخانه بازگشت اما او اكنون، ديگر همان كارگرِ فني سابق نيست؛ به يك كارگرِ ساده با حقوقِ كمتر از ۱۰ ميليون تومان تبديل شده كه حالا در گوشهاي از بخش اداري كارخانه نشسته و با هيچ كارگرِ ديگري در ارتباط نيست. صبح ميآيد و بعدازظهر ميرود. اضافهكار و مزايايش را قطع كردهاند. همرديفانش بيش از ۳۰ ميليون حقوق ميگيرند، كارگرِ گزارشِ ما اما در روزهاي منتهي به بازنشستگي اجبارياش، كمتر از ۱۰ ميليون تومان حقوق ميگيرد.
ميگويد: «اگر نماينده نميشدم، با حقوق بالاي ۳۰ ميليون تومان بازنشسته ميشدم.» حالا اما ميانگين حقوق سالهاي آخرِ بازنشستگياش نزديك به ۱۰ ميليون تومان است؛ براي او حق بيمه حداقل حقوق را رد ميكنند تا ميانگينِ حقوق سالهاي آخر بيمهپردازياش را پايين نگه دارند.
بازنشستگي اجباري با مستمري ۱۰ ميليون تومان
حالا يك برگه روبهرويش گذاشتهاند كه درخواست بازنشستگياش را امضا كند. به او گفتهاند اگر برگه را امضا نكني، اخراجت ميكنيم! ميخواهند با حداقل حقوق بازنشستهاش كنند و نتيجه تمامِ آن ۱۷ سال كارِ سخت را يك شبه به باد دهند! «۱۷سال كارِ سخت كردم؛ آسيبِ ناشي از كار ديدم و بخشي از سلامتيام را از دست دادم. بابتِ كار در يك فضاي آلوده و حضورِ مستمر در معرضِ انواعِ آلايندهها، مشكلاتِ شديد ريوي پيدا كردهام. حالا فقط به جرمِ اينكه چند ماهي نماينده كارگران بودم، بايد با حداقل حقوق بازنشست شوم!»
براي خيلي از مسوولان نامه نوشته است. درخواست كرده كه چند سالِ ديگر در كارخانه صبح تا شب كارگري كند تا ميانگينِ دو سالِ آخر كارش را مانند آن ۱۷سال كار بالا برد. با درخواستِ او اما موافقت نشده است. به او گفتهاند باعث و باني اعتراضاتِ كارخانه هستي. او اما ميگويد: «خواسته كارگران قانوني بود اما من اشتباه كردم كه نماينده كارگران شدم!»
كاري از دستِ آنها برنميآيد...
نمايندگي كارگران هزينه دارد و كارگرِ گزارش ما، نه اولين و نه آخرين كارگري است كه اين هزينه سنگين را ميپردازد. در زمانِ نوشتنِ اين گزارش، بسياري از نمايندگانِ كارگري مخابرات در استانهاي مختلف، با سابقه كار بالا، از كار بيكار شدهاند. آنها ترجيح ميدهند از رسانهاي كردنِ اين اخراج خودداري كنند تا شايد با سكوت و ميانهداري، امكاني براي بازگشت به كار داشته باشند. اين وضعيتِ بسياري از نمايندگانِ كارگري است؛ آنها اخراج ميشوند و سكوت ميكنند، چون ميدانند كه هيچ قانوني ياراي حمايت از آنها را ندارد.
حقِ داشتنِ شوراي اسلامي كار، انجمن صنفي و نماينده كارگري مانند تمامِ حقوقِ ديگري كه در قانون كار آمده، در عمل به رسميت شناخته نميشود. اگرچه حد و حدود مشخصي كه قانون كار براي فعاليتِ تشكلهاي كارگري كشيده، خود مورد انتقادِ جدي است، اما در وخامتِ اوضاعِ فعاليتِ تشكلها، همين بس كه بگوييم اين تشكلهاي قانوني نيز در عمل اجازه فعاليت ندارند و نمايندگان آن اگر كمي پا را از گليم خود فراتر بگذارند، به سرنوشتي مشابه دچار خواهند شد.
او قرار است دسترنجِ ۱۷ سال كارش را از دست بدهد و هيچ دادگاه و مرجعي هم نميتواند مقابلِ اين تصميم ظالمانه كارفرما بايستد. به لطفِ قراردادهاي موقت، او به راحتي كنار گذاشته ميشود، به اجبار بازنشسته ميشود و مستمرياش از ۳۰ ميليون تومان به ۱۰ ميليون تومان كاهش پيدا ميكند. كارگرِ گزارشِ ما قرار است آيندهاي را كه سالها برايش برنامهريزي كرده و هزينه داده بود را از دست بدهد. او البته تنها نيست؛ سرنوشتِ او سرنوشتِ بسياري از كارگران است. اين بلايي است كه مكرر بر سر نيروي كارِ موقتِ بدونِ تشكل ميآيد.