مرگ سيستمي بورس
وضعيت بورس خوب نيست، بازار طي دو الي سه هفته اخير درگير ريسكهاي سيستماتيك و اتفاقات منطقه بود. همچنين هفته گذشته جزيياتي از لايحه بودجه سال آتي منتشر شد و بررسيها خبر از كسري بودجه بزرگ ميدهد كه اين موضوع يك تهديد براي بازار سهام به حساب ميآيد.
وضعيت بورس خوب نيست، بازار طي دو الي سه هفته اخير درگير ريسكهاي سيستماتيك و اتفاقات منطقه بود. همچنين هفته گذشته جزيياتي از لايحه بودجه سال آتي منتشر شد و بررسيها خبر از كسري بودجه بزرگ ميدهد كه اين موضوع يك تهديد براي بازار سهام به حساب ميآيد.
عليرغم اينكه ريسكهاي سيستماتيك و غيرسيستماتيك تشديد ميشوند شاهد اين موضوع هستيم كه وزارت اقتصاد و سازمان بورس در حال گفتار درماني هستند و عليرغم وعدههاي داده شده كه بورس اولويت اول ماست و اعتماد را به بازار سرمايه برميگردانيم، نه تنها اقدامي نكردند بلكه از موضع خود عقبنشيني كردند و در بين فعالان و سرمايهگذاران بورسي اين ديدگاه را تداعي ميكنند كه استراتژي بايد بلندمدت باشد و سرمايهگذاران بايد صبور باشند؛ به نوعي از مسووليت و برنامههايي كه در ابتداي كار ارايه كردند، فرار ميكنند كه اين ذهنيت در بين سرمايهگذاران و اهالي بازار سرمايه شكل گرفته است.
وضعيت بازار سرمايه اصلا خوب نيست. از طرفي فاصله دلار نيما با بازار آزاد بيشتر و بيشتر ميشود، در اين بخش نيز به وعدههاي خود عمل نكردند و به همين نسبت نرخ بهره بانكي و فقط بانكي نيز رشد كرده و به متغيرهاي اساسي كه فاند بازار را تشكيل ميدهند و تضعيف بازار است عمل ميكنند. عدم افزايش نرخ دلار نيما در افزايش نرخ بهره بانكي و بين بانكي نيز ركود زدند؛ اين متغيرها با بازارها واگرايي دارند و باعث كوچ نقدينگي از بازار سرمايه به بازار پول و بازارهاي موازي ميشوند. از طرفي نيز بيش از ۴ سال است كه سهامداران صبوري كردند و انواع و اقسام ريسكهاي سيستماتيك و غيرسيستماتيك را تجربه كردند و هيچ چشمانداز مثبتي پيش روي خود نميبينند. من فكر ميكنم بازار سرمايه نياز به شوك دارد و همانند بيماري است كه اكنون بايد احيا شود و در اتاق cpr است. اگر اين شوك مثبت را تيم اقتصادي دولت به بازار سرمايه ندهند، بورس تهران در مدت كوتاهي دچار مرگ سيستمي ميشود و به همان شكلي كه چند سال است دارد يعني زيرمجموعهاي از بازار پول و ماهيت كاركردي تغيير كرده و تبديل به محل تامين مالي و فروش اوراق و تامين مالي دولت و همينطور بانك مركزي شده است. در اصل بورس كاركرد اصلي خود را از دست داده و اين موضوع جاي تاسف دارد كه عليرغم اينكه بورس محركهاي توسعه است، اما تمام اتفاقات و تصميمات و عدم حمايتها بازار را به اين سمت برده است. قيمتگذاري دستوري هم ادامه دارد حتي شديدتر هم شده است. قيمتگذاري دستوري نرخ بهره، عدم رشد دلار در سامانه نيما حتي همگام با بازار آزاد مولفههاي مهمي است و همچنين هيچ اقدام مثبتي براي رشد بازار نميبينيم.
به هر حال اميدواريم كه در هفته آتي كه انتخابات امريكا را پيش رو داريم و اين موضوع ميتواند روي بازارهاي جهاني و بازار ما تاثيرگذار باشد پس از انتخابات امريكا، مسوولان بين بودن و نبودن بازار سرمايه بايد يك گزينه را انتخاب كنند. با اين وضعيت و نگرش مسوولان نسبت به بازار، بورس، فعالين بورسي و تمامي سرمايهگذاران خرد به اين دو راهي رسيدهاند كه در بازار بمانند يا براي هميشه از اين بازار خارج شوند. مسوولان نيز متقابلا بايد اين تصميم را بگيرند كه آيا اين بازار باقي بماند يا خير. قطعا تصميمات سرمايهگذاران و متوليان بازار در يك نقطه تلاقي خواهند كرد و آبان ماه نقطهاي است كه ميتوانيم ببينيم بازار ميخواهد به حيات خود ادامه دهد يا براي هميشه حيات خود را از دست نميدهد.