تغيير سياست خارجي در دولت دوم ترامپ
در برهه زماني قرار داريم كه انتخابات امريكا به پايان رسيده و كمتر از سه ماه ديگر شاهد تحويل كاخ سفيد به شخص منتخب جديد (دونالد ترامپ) هستيم كه عملا دولت دوم خود را با يك وقفه چهارساله ادامه ميدهد كه عملا كمتر كسي فكر ميكرد به چنين منوالي رخ بدهد.
در برهه زماني قرار داريم كه انتخابات امريكا به پايان رسيده و كمتر از سه ماه ديگر شاهد تحويل كاخ سفيد به شخص منتخب جديد (دونالد ترامپ) هستيم كه عملا دولت دوم خود را با يك وقفه چهارساله ادامه ميدهد كه عملا كمتر كسي فكر ميكرد به چنين منوالي رخ بدهد. حال اگر به سياستهاي گذشته اين شخص و افراد نزديك او نگاهي بيندازيم، ميتوانيم فشاري نسبتا بالا بر كشورهايي خاص ازجمله كشورمان را احساس كنيم كه مجددا از برخي جهات مورد فشار بالاتري واقع ميشود ولي زماني كه اندكي جزئيتر به آن نكاه كنيم دايره تغيير يافته افراد و گروههايي در اطراف اين شخص را مشاهده خواهيم كرد كه ديدگاهها براي برخي تغييرات رفتاري و البته سياستها را قوت ميبخشد كه يكي از مهمترين اين تغييرات را ميتوان در اين دايره ايلان ماسك و حتي بعدتر معاون اول انتخابي او دانست كه البته يكي از اثرات اين شخص (ايلان ماسك) را ميتوان نگاه متفاوت ترامپ نسبت به رمزارزها دانست كه نميتوان از تأثيرات شخصي چون ايلان ماسك چشمپوشي نمود زيرا اگر اندكي در اين بازار فعال باشيم نميتوان فعاليت پويا و قابل اين شخص را ناديده گرفت كه در نهايت هم منجر به ساخت سودهايي كلان براي او شده بود كه عملا وقوع آن براي سياست خارجي اين كشور در قبال بسياري از كشورها دور از انتظار نيست.
حال اگر اخبار و اتفاقات را با جزييات بالاتري پيگيري کنیم با خبري رو به رو ميشويم كه خبر از اين دارد كه اين شخص جديد نزديك به ترامپ نظر و پيشنهادي مبني بر استفاده از برخي اشخاص رده بالاي شركت خود در دولت يا تصميمات دولت جديد دارد كه عملا ميتواند در چهار سال پيش روي ترامپ تغييرات متفاوت و قابل لمسي را ايجاد کند كه به خوبي در اقتصاد قابل مشاهده خواهد بود كه در نهايت هم اين امكان را فراهم ميكند تا دولت دوم او را موفقتر از دولت گذشته نشان بدهد كه در ادامه حتي راه را براي شخص بعدي از همحزبيهاي خود هموارتر ميسازد تا برخلاف دولت اوباما كه پس از آن باعث شكست شخصي چون هيلاري كلينتون شده بود تا مجددا حزب جمهوريخواه سركار بيايد به احتمال بالایی بتواند تا مدتي دست برنده را براي اين حزب مستحكم سازد.
از لحاظ اين اتفاقات بايد گفت اولين تأثيرات مثبت و قابل توجه را خود كشور امريكا خواهد برد كه اندكي به آن اشاره شد. ولي بعد از آن مهمترين مساله ميتواند كشورهايي همچون ايران را نام برد كه در تمامي دولتهاي گذشته امريكا مورد بحث و توجه خاصي بوده است كه البته هرچند انتظارات بر كليت بدون تغيير است ولي در برخي از پارامترها دولت دوم ترامپ ميتواند اندكي متفاوتتر عمل کند كه حداقل تفاوت آن با دوره قبلي او قابل لمس باشد دور از انتظار هم نخواهد بود كه بايد پله پله و گام به گام آن را مورد بررسي کرده كه آيا با توجه به برخي از صحبتهاي قبل از انتخابات اين شخص مبني بر مذاكرات، عملي و البته از روي ميل واقعي بوده است يا نه؟
در پايان هم بايد گفت هر چقدر بخواهيم تأثيرات چنين كشوري و تغييرات آن بر جهان و حتي كشور خودمان را ناديده بگيريم عملا كاري بيهوده و به دور از عقلانيت انجام دادهايم زيرا در نهايت سياستهاي پيش گرفته شده توسط چنين كشوري جهتدهنده به تمامي سياستها و برنامههاي كشور خصوصا از لحاظ اقتصادي خواهد بود كه اگر بخواهيم حتي آن را ناديده گرفته و درگير چيدمان برنامههايي بدون توجه به آن باشيم، در نهايت منجر به عملي نشدن يا ناقص ماندن بسياري از برنامهها خواهد بود كه شايد با وقوع نتايجي منفي بزرگ خود سياستگذار داخلي را مجبور به اقرار و قبول آن کند.